رزیدنت ایول روستا

رزیدنت ایول روستا (Resident Evil Village) که به‌صورت VII.I.AGE RESIDENT EVIL نمایش داده شده و در ژاپن با عنوان BIOHAZARD VILLAGE یا バイオハザード ヴィレッジشناخته می‌شود، یک بازی به سبک ترس و بقا به‌ صورت اول شخص است که توسط کپکام توسعه یافته است. این بازی دنباله‌ ای مستقیم بر Resident Evil 7: Biohazard است و در تاریخ ۷ مه ۲۰۲۱ منتشر شد و اولین عنوان Resident Evil برای نسل نهم کنسول‌ ها است.

 

یک نسخه Gold Edition از بازی در تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۲۲ منتشر شد که شامل بسته الحاقی Winters’ Expansion است. این بسته الحاقی شامل ۳ شخصیت جدید برای حالت The Mercenaries، نمای بازی به‌ صورت سوم شخص و گیم‌ پلی از پشت شانه و داستان جدیدی به نام Shadows of Rose است که ۱۶ سال پس از وقایع بازی اصلی و بر روی رزمری وینترز تمرکز دارد. نسخه PSVR2 در تاریخ ۲۲ فوریه ۲۰۲۳ به‌عنوان یک DLC رایگان برای رزیدنت ایول ویلیج و نسخه Gold Edition آن برای Ps5 منتشر شد.

رزیدنت ایول روستا
رزیدنت ایول روستا (EN)
کاور انگلیسی Deluxe روستا
کاور ژاپنی روستا
کاور ژاپنی ورژن Z روستا
لوگوی انگلیسی روستا

توسعه دهنده: کپکام

 

ناشر: کپکام

 

کارگردان: ساتوشی موریماسا

 

نویسنده: آنتونی جانستون (فیلمنامه نویس)

 

تهیه کننده اجرایی: جون تاکوچی

 

تهیه کنندگان:
ماساچیکا کاواتا
تسویوشی کاندا
پیتر فابیانو

 

طراحان:
ایسامو هارا
توشیهیکو تسودا

 

برنامه نویسان:
تتسورو نودا
ماساهارو کامو

 

هنرمند: تومونوری تاکانو

 

آهنگساز: شوساکو اوچیاما

 

بومی سازان:
دیوید کاکمن (مترجم/ویراستار انگلیسی)
مای ساسای (مترجم/ویراستار ژاپنی)

ژانر: ترس و بقا

 

موتور: RE Engine

 

حالت: تک نفره

 

پلتفرم ها:
پلی‌استیشن 4
پلی‌استیشن 5
ایکس‌باکس وان
ایکس‌باکس سری ایکس | اس
مایکروسافت ویندوز
نینتندو سوییچ (نسخه ابری)
استیدیا
iOS
iPadOS
مک اواِس

 

تاریخ های انتشار:

پلی‌استیشن 4، پلی‌استیشن 5، ایکس‌باکس وان، ایکس‌باکس سری ایکس | اس، مایکروسافت ویندوز، استیدیا:

  • جهان: 7 مه 2021

نینتندو سوییچ (نسخه ابری)، مک اواِس:

  • جهان: 28 اکتبر 2022

پلی استیشن VR2:

  • جهان: 22 فوریه 2023

آی‌اواِس، آیپد اواِس:

  • جهان: 30 اکتبر 2023

شخصیت ها

کاراکتر مدل چهره صداپیشه انگلیسی و بازیگر ضبط حرکت صداپیشه ژاپنی
ایتن وینترز
یایا چامکی
تاد سولی
هیدنوبو کیوچی
میا وینترز
ساوانا دنیِلز
کیتی او’هاگان
آکاری هیگوچی
کریس ردفیلد
جوردی دندی
جف شاین
هیروکی توچی
مادر میرندا
آنجا ووسکرسنسکا
میشل لوکس
سایاکا کینوشیتا
آلچینا دیمیترسکو
هلنا منکووسکا و کلایا
مگی رابرتسون
کیکوکو اینوئه
کارل هایزنبرگ
جوئل هیکس
نیل نیوبون
هیروشی شیروکوما
سالواتوره مورو
جسی پایمنتل
تایسوکه نیشیمورا
دونا بنوینتو
دنیِلا آیکو (با نام دنیِلا ال) و ناتالی هایدوک
اندی نوریس
میوکی ساتو
آنجی
پائولا رودز
میوکی ساتو
بلا دیمیترسکو
ناتالی هایدوک
بکا پریویت
ری تاناکا
کاساندرا دیمیترسکو
الیزا دانکن
جنت ماوس
ساچیکو کوجیما
دنیِلا دیمیترسکو
کارولینا
نیکول تامپکینز
تومو موراناکا
دوک
آرون لاپلانته (فقط صداپیشه)
چافورین
عجوزه
کلایا
کارول استانزیونه (فقط صداپیشه)
کیوکو میازاوا
النا لوپو
الیزا دانکن
نیکول تامپکینز
هیناکو تاکاهاشی
لئوناردو
لوئیس بارکر
رابرت فلیت
شوزو ساساکی
لوئیزا
ژانا تاسه
سارا کوتس
یوشیکو تاکمورا
آنتون
داو میر
هیرویا اگاشیرا
سباستین
کانر مارکس
شوهی کاجیکاوا
روکسانا
سوفیا دژاکام
جنت ماوس
کائورو سوکاسا
ایولیان
جسی پایمنتل
اِوِلین
پائولا رودز (فقط صداپیشه)
سومیره موروهوشی
رزمری وینترز بالغ
لیندی بارز
جینی تیرادو (فقط صداپیشه)
یوریان ایو
مامور
برندن بردلی (فقط صداپیشه)
مادر
ناتالی هایدوک
سارا کوتس (فقط صداپیشه)
واکانا کوواکا
دختر
پائولا رودز (فقط صداپیشه)
مینامی اینوما
گریگوری استن
استیون گریف
تام ورچیو (فقط صداپیشه)
کِیناین
کانر مارکس (فقط صداپیشه)
کازوهیرو فوسگاوا
توندرا
اندی نوریس (فقط صداپیشه)
فرحناز نیکرِی
لوبو
ری سیلوا (فقط صداپیشه)
کوسوکه ساکاکی
زوزه شب
رِز کمپتون (فقط صداپیشه)
شیگئو کیاما
چشم قهوه‌ ای خاکی
کین جونگبلوث-موری (فقط صداپیشه)
هارو یاماگیشی
تک تیرانداز
شینوسوکه اوگامی
هیزم شکن
شینیا فوکوماتسو
روستایی فراری (مرد)
تاکهیرو هاسو

“سال‌ ها پس از وقایع غم‌ انگیز Resident Evil 7: Biohazard، ایتن وینترز زندگی جدیدی را در کنار همسرش میا آغاز کرده است. آن‌ ها سرانجام در آرامش زندگی می‌کنند و گذشته را پشت سر گذاشته‌ اند. اما ناگهان کریس ردفیلد، قهرمان افسانه‌ ای سری بازی‌ های رزیدنت ایول، آرامش آن‌ ها را بر هم میزند و ایتن را به کابوسی جدید و پیچیده می‌کشاند، جایی که او برای یافتن پاسخ‌ ها به جهنمی تازه وارد می‌شود.”

– وبسایت رسمی (انگلیسی)

حمله به خانواده وینترز

داستان در فوریه ۲۰۲۱، 3 سال و 6 ماه پس از وقایع Resident Evil 7: Biohazard رخ می‌دهد. ایتن وینترز و همسرش میا وینترز با کمک کاپیتان کریس ردفیلد از BSAA به شرق اروپا نقل مکان کرده و سال‌ ها در خفا زندگی کرده‌ اند. در این مدت، ایتن دوره‌ های آموزشی نظامی گذرانده و آن‌ ها صاحب دختری به نام رزمری وینترز شده‌ اند. حادثه خانه بیکر به‌ عنوان یک نشت گاز که همه اعضای خانواده (به‌ جز زویی بیکر و عمویش جو بیکر) را به کشتن داده بود، مخفی نگه داشته شد. میا داستان محلی “روستای سایه‌ ها” را برای رزمری تعریف می‌کند؛ داستان دختری سرکش که از مادرش فرار کرده و با موجودات مختلفی روبه‌رو می‌شود که به او هدایایی می‌دهند، اما در نهایت او آخرین شیء را به زور از یکی از موجودات می‌گیرد و توسط آن‌ ها مجازات می‌شود.

 

رز قبل از پایان داستان به خواب می‌رود. ایتن از این که میا چنین داستان ترسناکی را برای یک نوزاد تعریف می‌کند، ابراز نگرانی می‌کند، اما میا با لحن طعنه‌ آمیز از او می‌خواهد دخترشان را به رخت خواب ببرد. ایتن هم موافقت کرده و رز را در گهواره‌ اش می‌گذارد. هنگامی که میا برای شام آماده می‌شود، ایتن به او می‌گوید که رفتار و سبک زندگی‌ اش کاملاً شبیه مردم محلی شده است. میا از او می‌خواهد که دست از نگرانی بردارد، اما ایتن می‌گوید که وقایع اخیر بیش از حد سریع پیش رفته‌ اند. آن‌ ها درباره حوادث لوئیزیانا بحث می‌کنند و میا اصرار دارد که باید گذشته را فراموش کنند.

 

ناگهان میا از ناحیه شانه مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و در حالی که ایتن به دنبال پناهگاهی می‌گردد، میا به رگبار بسته می‌شود. ایتن شوکه شده و متوجه می‌شود که گروه هاند ولف از BSAA به فرماندهی کریس ردفیلد این حمله را انجام داده است. کریس، میای ضعیف‌ شده را در مقابل چشمان ایتن به قتل می‌رساند و سپس ایتن و رزمری را به اسارت می‌گیرد، اما گروه مجبور می‌شود ایتن را بیهوش کند. ایتن در حالت بیهوشی، مکالمه گذشته با میا را به یاد می‌آورد که در طی آن، درباره ماهیت واقعی رزمری و نگرانی‌ هایی که درباره ویژگی‌ های به ارث رسیده از آن‌ ها دارد، بحث می‌کردند. بحث آن‌ ها زمانی متوقف می‌شود که ایتن تماس تلفنی از پزشک رزمری دریافت می‌کند.

رسیدن به روستا

ایتن در ماشین واژگون‌ شده‌ ای بیدار می‌شود، در حالی که تمام نگهبانان کشته شده‌ اند و هیچ اثری از رزمری نیست. او یک تلفن زنگ‌ خور را برمی‌دارد و از تماس‌ گیرنده می‌خواهد که محل کریس و رز را فاش کند، اما پاسخی دریافت نمی‌کند. سپس به مسیری پر از خون و لاشه‌ های کلاغ قدم می‌گذارد. او به کلبه‌ ای قدیمی می‌رسد و شروع به بررسی اطراف می‌کند. در ادامه، به یک روستای بزرگ برمی‌خورد که به‌ تازگی متروکه شده است. او با مردی روستایی به نام گریگوری روبه‌رو می‌شود که پنهان شده و یک شاتگان در دست دارد. گریگوری از او می‌پرسد که کیست و چه کسی او را فرستاده است، اما قبل از اینکه ایتن بتواند پاسخ دهد، خانه توسط موجوداتی گرگ‌ مانند به نام “لایکن‌ ها” محاصره می‌شود.

 

گریگوری یک کلت به ایتن می‌دهد، اما خودش توسط یکی از لایکن‌ ها کشته می‌شود، در حالی که ایتن توسط لایکن دیگری به زیرزمین کشیده می‌شود. در آنجا، او اجساد چندین روستایی را پیدا می‌کند. سپس یک لایکن به او حمله کرده و دو انگشتش را گاز گرفته و قطع میکند، اما ایتن موفق می‌شود آن را بکشد. در ادامه، او در یکی از خانه‌ ها پناه می‌گیرد و از طریق رادیو پیامی می‌شنود که از بازماندگان می‌خواهد به خانه لوئیزا بروند. گروه بزرگی از لایکن‌ ها به رهبری اوریاس غول‌ پیکر به او حمله می‌کنند، اما قبل از اینکه بتوانند او را بکشند، زنگ‌ های قلعه به صدا در می‌آیند و آن‌ ها را دور می‌کند. ایتن با یک پیرزن مرموز روبه‌رو می‌شود که از او می‌پرسد آیا او “پدر کودک” است؟

 

ایتن تأیید می‌کند و زن پیش‌ گویی می‌کند که پس از اینکه رزمری به روستا آورده شد، همه چیز در تاریکی فرو رفته و دخترش در خطر بزرگی است. ایتن به قلعه‌ ای که در نزدیکی است نگاه می‌کند و حدس می‌زند که ممکن است رز آنجا باشد. در ادامه، او دو بازمانده دیگر را پیدا می‌کند: النا و پدر مجروحش، لئوناردو که امیدوارند به سایر بازماندگان در خانه لوئیزا بپیوندند، اما کسی در را به رویشان باز نمی‌کند. با نزدیک شدن لایکن‌ ها، ایتن از روی دیوار خانه لوئیزا بالا می‌رود و دروازه را برای النا و لئوناردو باز کرده و سپس آن را می‌بندد. گرچه آن‌ ها ابتدا با برخوردی سرد از سوی ایولیان مواجه می‌شوند، اما لوئیزا با مهربانی آن‌ ها را به خانه خود راه می‌دهد.

 

لوئیزا ایتن را به خانه راهنمایی می‌کند، جایی که او با سایر بازماندگان آشنا می‌شود: آنتون مست، روکسانای غمگین و سباستین فلج. ایتن می‌پرسد آیا این تمام بازماندگان هستند؟ اما آنتون با خشم پاسخ می‌دهد که دیگر کسی زنده نمانده است و بازماندگان را تحقیر کرده و لوئیزا را به خاطر پناه دادن به لئوناردوی مجروح و ایتن غریبه سرزنش می‌کند. لوئیزا پاسخ می‌دهد که خانه‌ اش نسل‌ هاست از خانواده‌ اش محافظت کرده و تأکید می‌کند که همه در آنجا ایمن هستند. وقتی ایتن از اوضاع منطقه می‌پرسد، لوئیزا توضیح می‌دهد که روستا زمانی محلی آرام و پر از افراد دیندار بود، اما ناگهان هیولاها آمدند و به آن‌ ها حمله کردند.

 

النا از سرنوشت همسر لوئیزا می‌پرسد که او پاسخ می‌دهد برای کمک گرفتن بیرون رفته است (اما او از این حقیقت بی‌ خبر است که شوهرش ارنست، مدتی پیش توسط یک ورکولاک—نوعی لایکن جهش‌ یافته—کشته شده است). روکسانا پیشنهاد می‌دهد که برای سلامتی او به مادر میرندا دعا کنند. همه دست‌ هایشان را در هم می‌گذارند و دعا می‌کنند. ایتن متوجه می‌شود که این دعا او را به یاد حرف‌ های پیرزن مرموز می‌اندازد. لئوناردو پیرزن را دیوانه خطاب می‌کند، اما لوئیزا معتقد است که او به خاطر ایمانش زنده مانده است.

 

ناگهان لئوناردو از شدت درد فریاد می‌کشد و به یکباره به لوئیزا حمله کرده و او را با قمه‌ اش می‌کشد. در همین حین، فانوسی را به زمین می‌اندازد که باعث شروع آتش‌ سوزی می‌شود. ایتن به النا اشاره می‌کند که فرار کند، در حالی که لئوناردو که اکنون نشانه‌ هایی از قدرت‌ های لایکن را نشان می‌دهد، سایر بازماندگان را قتل‌ عام می‌کند. لئوناردو به سوی ایتن می‌جهد، اما النا با شلیک شاتگان به پدرش، او را متوقف می‌کند. آن دو به گاراژ فرار می‌کنند، جایی که النا در حالی که برای پدرش عزاداری می‌کند، ایتن سعی می‌کند کامیون لوئیزا را راه بیندازد تا از خانه خارج شوند. اما هنگامی که ماشین را به دیوار می‌کوبد و راهی به بیرون پیدا نمی‌کند، تصمیم می‌گیرند از طریق اتاق زیرشیروانی فرار کنند.

 

ایتن به النا میگوید برای نجات دخترش باید به قلعه برود، اما النا به او هشدار می‌دهد که در قلعه چیزی جز خون و مرگ نیست. در همین حین، لئوناردو که به طرز عجیبی هنوز زنده است، به سمت اتاق زیرشیروانی بالا می‌آید و با ناله النا را صدا می‌زند. با وجود هشدارهای ایتن، النا به سوی پدرش می‌دود، اما تخته چوبی که راه بازگشتش بود، فرو می‌ریزد و او را از ایتن جدا می‌کند. لئوناردو به درون آتش سقوط می‌کند. ایتان سعی می‌کند به النا کمک کند، اما او اصرار می‌کند که ایتن باید برود و دخترش را نجات دهد. لحظه‌ ای بعد، زمین زیر پای النا فرو می‌ریزد و به درون شعله‌ های سوزان سقوط می‌کند.

 

ایتن با خشم از طریق پنجره از خانه در حال سوختن خارج می‌شود و با خود زمزمه می‌کند که چرا همه اطرافیانش یکی پس از دیگری می‌میرند. وقتی بیرون می‌رود، شاهد قتل ایولیان توسط مادر میراندا می‌شود. او به دنبال مادر میراندا می‌دود، اما بعد فقط با پیرزن مرموز روبه‌رو می‌شود که با خوشحالی اعلام می‌کند مرگ به سراغ همه‌ شان آمده است. در نهایت ایتن موفق می‌شود با استفاده از دو نشان که در اطراف دهکده پیدا کرده، دروازه سنگی منتهی به قلعه را باز کند. پس از ورود به قلعه، ایتن توسط مردی با قدرت‌ های الکترومغناطیسی اسیر می‌شود. او سپس به جلسه‌ ای با مادر میراندا و چهار فرمانروای منطقه بُرده می‌شود:

 

  • بانو آلچینا دیمیترسکو، کنتس خون‌ آشام قلعه دیمیترسکو.
  • دونا بنیوینتو، عروسک‌ گردانی که عروسکی به نام آنجی را کنترل می‌کند و در خانه بنیویتو زندگی می‌کند.
  • سالواتوره مورو، مردی گوژپشت با جهش‌ های شدید که صاحب مخزن مورو است.
  • کارل هایزنبرگ، مردی که ایتن را اسیر کرده و مالک کارخانه هایزنبرگ است، جایی که در آن آزمایش‌ های غیر انسانی انجام می‌شود.

دیمیترسکو و هایزنبرگ بر سر اینکه چه کسی ایتن را تصاحب کند بحث می‌کنند. دیمیترسکو خواهان کشتن او و استفاده از خونش است، در حالی که هایزنبرگ می‌خواهد یک نمایش سرگرم‌ کننده از مرگ او ترتیب دهد. مادر میرندا تصمیم می‌گیرد که سرنوشت ایتن در دستان هایزنبرگ باشد. هایزنبرگ به ایتن ده ثانیه فرصت می‌دهد تا فرار کند، سپس لایکن‌ ها را به دنبال او می‌فرستد. ایتن می‌دود و در نهایت موفق می‌شود از موانع پیش روی خود جان سالم به در ببرد.

قلعه‌ی دیمیترسکو

پس از خروج از قلعه، ایتن با دوک، تاجری که سلاح و تجهیزات برای سفرش ارائه می‌دهد، ملاقات می‌کند. او با امید یافتن رز وارد قلعه می‌شود، اما توسط دختران دیمیتریسکو، بلا، کاساندرا و دنیِلا اسیر می‌شود. آن‌ ها او را به مادرشان معرفی می‌کنند که از زنده ماندنش در آزمون هایزنبرگ متعجب است. دیمیتریسکو دستور می‌دهد که او را با زنجیرهای قلاب‌ دار آویزان کنند، در حالی که خود برای اطلاع دادن به میرندا می‌رود. هنگامی که آن‌ ها از اتاق خارج می‌شوند، ایتن موفق می‌شود با پاره کردن دستانش از قلاب‌ ها خود را آزاد کند. در حین جست‌وجو در قلعه، او با دوک روبه‌رو می‌شود که به طرز عجیبی در مکان‌ های مختلف دهکده ظاهر می‌شود.

 

دوک پیشنهاد می‌دهد که دیمیتریسکو رز را در اتاق خصوصی خود نگه می‌دارد. ایتن حین جستجو به کاساندرا برمی‌خورد، اما با فرار به سمت سرداب شراب، از او می‌گریزد. او سپس به شکنجه‌ گاه قلعه می‌رسد و با موجودات جهش‌ یافته‌ ای به نام “موروائیک ها” مبارزه می‌کند. این موجودات، خدمتکاران سابق قلعه بودند که به نوعی خشم دیمیتریسکو و دخترانش را برانگیخته بودند. ایتن همچنین اجساد مردان دهکده را در شکنجه‌ گاه پیدا می‌کند که از خون آن‌ ها برای تهیه شراب صادراتی “سانگوییس ویرجینیس” استفاده شده است. ایتن سپس توسط بلا مورد حمله قرار می‌گیرد، اما شلیک تصادفی او باعث شکستن یک پنجره می‌شود و هوای سرد وارد اتاق شده، بلا را تضعیف می‌کند.

 

ایتن از این فرصت استفاده کرده و بلا را می‌کشد. پس از حل معماهای بیشتر و شکست دادن دشمنان، او مکالمه‌ ای بین دیمیتریسکو و میراندا را از پشت در می‌شنود. این مکالمه با خشم دیمیتریسکو و پرتاب میز آرایشش به پایان می‌رسد. ایتن کلید را برمی‌دارد اما توسط آلچینا دستگیر می‌شود. دیمیتریسکو او را با خشونت به زمین می‌کوبد و به سیاه‌ چال می‌فرستد. ایتن موفق می‌شود مسیرش را پیدا کند، اما هنگام استفاده از پنل، دیمیتریسکو دست او را با چنگال‌ های تیزش قطع می‌کند. با این حال، ایتن دست خود را دوباره متصل کرده و از او فرار می‌کند.

 

در ادامه، او در اتاق جنگ‌ افزارها با کاساندرا روبه‌رو می‌شود و با استفاده از یک بمب لوله‌ ای که دیوار سنگی را می‌شکند، هوای سرد را به داخل راه می‌دهد و کاساندرا را از بین می‌برد. سپس در کتابخانه، با دنیِلا روبه‌رو می‌شود و از طریق باز کردن پنجره بالایی، او را نیز می‌کشد. در نهایت، ایتن خنجری به نام “خنجر گل‌ های مرگ” را پیدا می‌کند که با زهرهای مختلف از سراسر اروپا آغشته شده است. هنگامی که دیمیتریسکو به او حمله می‌کند، ایتن خنجر را در بدن دیمیترسکو فرو میکند. زهر آن دیمیتریسکو را به یک موجود هیولایی شبیه اژدها تبدیل می‌کند. پس از نبردی در فضای بیرونی قلعه، ایتن چندین شلیک مهلک به او وارد می‌کند که منجر به مرگ و متلاشی شدنش می‌شود. پس از آن، ایتن یک شیشه شفاف را که ظاهر شده، برمی‌دارد و به سمت غاری در زیرزمین قلعه حرکت می‌کند.

بقایای رزمری

در آنجا، ایتن بار دیگر با پیرزن مرموز روبه‌رو می‌شود که همان دعاهای قبلی را تکرار می‌کند. ایتن با عصبانیت از او می‌خواهد که توضیح دهد چه اتفاقی در حال رخ دادن است و میرندا رز را به کجا برده است. پیرزن با خنده پاسخ می‌دهد که رز به‌ عنوان یک قربانی برای معامله‌ی “یک زندگی در برابر یک زندگی” در نظر گرفته شده است. سپس به نشان چهار خانواده اشاره می‌کند و می‌گوید که ممکن است این نشان مسیری را که ایتن به دنبالش است، باز کند. ایتن به نشان خیره می‌شود و متوجه می‌شود که شباهت عجیبی به لوگوی شرکت آمبرلا دارد. سپس، او به سمت محراب حرکت می‌کند، جایی که بار دیگر با دوک ملاقات می‌کند. دوک حقیقتی هولناک را برای ایتن فاش می‌کند: شیشه‌ ای که او پیدا کرده، در واقع حاوی سر رز است.


ایتن با ناباوری و وحشت به دوک نگاه می‌کند، اما دوک توضیح می‌دهد که رز را می‌توان نجات داد، زیرا قدرت‌ های او اجازه می‌دهند که ذاتش باقی بماند. او سپس ایتن را به سمت خانه‌ ای با دودکش قرمز در بخش غربی روستا هدایت می‌کند. بدون هیچ گزینه‌ ای، ایتن با بی‌ میلی به سمت آن خانه می‌رود و در آنجا صاحب خانه را مرده پیدا می‌کند که ظاهراً توسط یک لایکن کشته شده است. او کلید بالدار گسترش‌ یافته‌ ای را از آنجا برمی‌دارد و به دوک نشان می‌دهد. دوک توضیح می‌دهد که این کلید می‌تواند به او کمک کند تا به سایر شیشه‌ های حاوی بخش‌ های مختلف رز دسترسی پیدا کند، اما برای این کار باید با سایر لردها – بنوینتو، مورو و هایزنبرگ – روبه‌رو شود.

خانه بنوینتو

ایتن ابتدا به خانه بنوینتو می‌رود و در مسیرش، گیاهان نزدیک قبرهای والدین بنوینتو فرومونی از خود آزاد می‌کنند که بر ایتن تأثیر می‌گذارد. او شروع به هذیان‌ گویی می‌کند و میا را می‌بیند که در حال نگهداری از دخترشان رز است و او را به خانه بنوینتو می‌برد. وقتی وارد خانه می‌شود، شروع به جستجو در اطراف خانه می‌کند و دومین شیشه حاوی رز را روی عروسک بنوینتو به نام آنجی پیدا می‌کند. قبل از اینکه بتواند آن را بردارد، عروسک ناپدید می‌شود و سلاح‌ هایش نیز از دست می‌روند. سپس او به عروسکی مشابه میا برمی‌خورد که عکس جسد او را همراه دارد. ایتن شروع به حل پازل‌ های مختلف در خانه می‌کند تا راهی برای فرار پیدا کند.

 

در طول این مسیر، او از میا تماسی دریافت می‌کند که به او می‌گوید که نمی‌خواسته چیزی از او پنهان کند و نمی‌خواهد او یا خانواده‌ شان را از دست بدهد. هر بار که ایتن بخشی از پازل‌ ها را حل می‌کند، رادیوی نزدیک شروع به پخش پیام‌ های میا می‌کند که با گذشت زمان بیشتر و بیشتر نگران و پریشان می‌شود. در همین حین، ایتن متوهم توسط یک بچه‌ی بزرگ و زشت که صدای گریه رز از آن می‌آید، تعقیب می‌شود. او موفق می‌شود به بالای خانه برسد، جایی که بنوینتو و آنجی او را خوش‌ آمد می‌گویند. بنوینتو از او خواهش می‌کند که نرود و سایر عروسک‌ ها را برای حمله به او می‌فرستد.

 

ایتن موفق می‌شود عروسک‌ ها را دفع کند و آنجی از او می‌خواهد قبل از اینکه توسط سایر عروسک‌ ها مورد حمله قرار گیرد، در یک بازی “قایم‌ موشک” او را پیدا کند. هر بار که ایتن او را پیدا می‌کند، به سرش چاقو می‌زند. در نهایت، او ضربه نهایی را به آنجی وارد می‌کند؛ سپس به حال خود بازمی‌گردد و متوجه می‌شود که بنوینتو را کشته است که به حالت سنگی تبدیل شده و روی زمین می‌ریزد. ایتن شیشه حاوی رز و تکه دیگری از کلید بالدار را از بدن بنوینتو می‌گیرد و از خانه خارج می‌شود.

مخزن مورو

پس از دفع موروائیکا و لایکن‌ هایی که در مسیرها پخش شده‌ اند، ایتن به سمت سد مورو می‌رود، جایی که یک دهکده ماهی‌ گیری متروکه، خراب و غرق شده با یک ماهی غول‌ آسا در آب قرار دارد. او موفق می‌شود شیشه را از موروی غافل بگیرد، قبل از اینکه مورو ایتن را ببیند و از او بپرسد که می‌خواهد با “فرزند ویژه” میرندا چه کند. ایتن با عصبانیت اعلام می‌کند که رز متعلق به میرندا نیست و مورو پاسخ می‌دهد که میراندا می‌خواهد بچه‌اش را پس بگیرد و از او خواهش می‌کند که شیشه را به او برگرداند. سپس فاش می‌کند که مسیر خروج ایتن را مسدود کرده است، اما ایتن موفق می‌شود از موانع اسیدی او فرار کند.

 

ایتن به زودی یک چادر در نزدیکی سد پیدا می‌کند که شامل تجهیزات تحقیقاتی است. او مورد حمله یکی از اعضای گروه هاند ولف به نام نایت هاول قرار می‌گیرد و توسط کریس که در پست نظامی مستقر بوده است، روبرو می‌شود. ایتن با عصبانیت اعلام می‌کند که کریس میا را کشته است و باید او را بکشد. نایت هاول حرکات مشکوکی در اطراف می‌بیند و به کریس توصیه می‌کند که آنجا را ترک کنند، زیرا از این می‌ترسند که میرندا موقعیت آنها را شناسایی کرده باشد. وقتی ایتن نام میرندا را می‌شنود، از کریس می‌خواهد که بگوید چطور آنها درگیر این قضیه بودند، اما کریس از دادن اطلاعات بیشتر خودداری می‌کند. آنها همچنین مشغول تجزیه و تحلیل نمونه‌ ها هستند و متوجه می‌شوند که این عفونت به مولد مرتبط است.

 

سه نفر متوجه می‌شوند که ماهی جهش‌ یافته در حال نزدیک شدن به آنها است؛ کریس به ایتن هشدار می‌دهد که از مسیر آنها دور بماند، پیش از اینکه توسط ماهی بزرگ از هم جدا شوند و به آب پرت شوند. ایتن در کنار مورو به داک می‌رود، جایی که مورو به او می‌گوید که مسیر خروجش زیر آب است و میرندا در حال آماده شدن برای مراسم است و سپس به آب می‌افتد و خودش را به عنوان موجود ماهی غول‌ آسا نشان می‌دهد. ایتن از دست موروی جهش‌ یافته فرار می‌کند و راهی می‌شود تا سد را باز کند و آب را تخلیه کند. سپس ایتن با مورو در دهکده ماهی‌ گیری خشک‌ شده مبارزه کرده و پیروز می‌شود.

کارخانه هایزنبرگ

ایتن موفق می‌شود به دژ برسد و دو اهرم را کشیده تا وارد آنجا شود. او در داخل دژ حرکت می‌کند، جایی که پر از دسته‌ های بی‌ پایان لایکن‌ ها است. او به عمق دژ می‌رود، جایی که دوباره با اوریاس روبرو شده و با او مبارزه می‌کند. پس از کشتن اوریاس، او شیشه آخر را به دست می‌آورد. ایتن سپس یک بینش از چهار ارباب می‌بیند که قطعات بدن رز را استخراج می‌کنند. هایزنبرگ سپس از تلاش‌ های ایتن تمجید کرده و او را به گذاشتن چهار شیشه در معابد هدایت می‌کند. ایتن همه شیشه‌ ها را در معبد قرار می‌دهد و جام گل غول را به پایه دیگر می‌برد که پس از پایین آمدن آن، دروازه‌ ای به کارخانه هایزنبرگ باز می‌شود.

 

ایتن وارد می‌شود و توسط هایزنبرگ مورد استقبال قرار می‌گیرد. هایزنبرگ به ایتن می‌گوید که او در حال آزمایش است تا ببیند آیا به اندازه کافی قوی است که بخشی از خانواده میرندا باشد یا نه. ایتن با عصبانیت پاسخ می‌دهد که نمی‌خواهد عضوی از خانواده او باشد و هایزنبرگ موافقت کرده و توضیح می‌دهد که حتی میرندا از قدرت بالقوه رز می‌ترسد. سپس او از ایتن می‌خواهد که با او همراه شود و رز را نجات دهد تا بتواند از او به عنوان وسیله‌ ای برای کشتن میرندا استفاده کند. ایتن پیشنهاد او را رد کرده و می‌گوید که دخترش سلاحی برای نقشه‌ های سلطه‌ جویانه او نیست. هایزنبرگ سپس ایتن را با لگدی به پایین کارخانه‌ اش می‌اندازد.

 

ایتن سپس توسط استورم، موجودی با ملخ در قسمت بالای بدن تعقیب می‌شود. او موفق می‌شود از آن فرار کند، اما خود را در عمق کارخانه پیدا می‌کند، جایی که باید با تعدادی از موجودات مکانیکی “سالدات” هایزنبرگ مبارزه کند. در حین حرکت در کارخانه، هایزنبرگ داستان خود را درباره اینکه چگونه میرندا چندین کودک از جمله خود او را به اجبار برای آزمایش‌ هایش به خدمت خود درآورده، تعریف می‌کند. او آرزوی کسب قدرت و رهایی از چنگال میرندا را دارد. ایتن دوباره با استورم روبرو شده و آن را برای همیشه نابود می‌کند. پس از رسیدن به بالای کارخانه، دوباره توسط هایزنبرگ به او حمله می‌شود که خود را به موجودی بیو-مکانیکی بزرگ تبدیل کرده است. هایزنبرگ جهش یافته به ایتن هشدار می‌دهد که از او دور بماند، قبل از اینکه او را دوباره به پایین کارخانه بیندازد.

ایتن حقیقت را میفهمد

ایتن پس از عبور از یک تهویه توسط کریس که به کارخانه نفوذ کرده و در حال کاشت مواد منفجره است، به دام افتاده و سلاح‌ هایش از او گرفته می‌شود. کریس به او می‌گوید که از آنجا دور شود، اما ایتن با عصبانیت فریاد می‌زند که او میا را کشته است. کریس شروع به توضیح می‌کند که میایی که به او شلیک کرد در واقع میرندا بود که به عنوان یک سلاح بیولوژیکی توانایی تغییر شکل دارد. ایتن با عصبانیت از او می‌پرسد چرا او را هیچ وقت از این موضوع مطلع نکرده و کریس فریاد می‌زند که نمی‌خواهد ایتن درگیر این مسائل شود. سپس ایتن از او می‌خواهد که همه چیز را توضیح دهد.

 

کریس توضیح می‌دهد که میرندا دیوانه است و هیولاها و روستا حاصل کارهای او هستند، زیرا آنها آزمایش‌ هایش با مولد بوده‌ اند. ایتن افسوس می‌خورد که این دقیقا مشابه اتفاقاتی است که در دالوی افتاد، اما کریس فاش می‌کند که میرندا اکنون صاحب فلاسک‌ هاست. کریس سپس یک تانک فلزی به ایتن می‌دهد تا بتواند با هایزنبرگ مبارزه کند و به او قول می‌دهد که آنها با هم دخترش را نجات خواهند داد. ایتن با تانک به سطح زمین می‌رود و به مبارزه با هایزنبرگ جهش‌ یافته می‌پردازد. پس از نبردی شدید، هایزنبرگ تانک را واژگون می‌کند و آماده است تا ایتن را بکشد، اما به‌ طور موقت از انفجار کارخانه منحرف می‌شود.

 

هایزنبرگ از از دست دادن ارتش رباتیک خود که قرار بود برای جنگ با میرندا از آن استفاده کند، خشمگین است. ایتن مجبور می‌شود بدون تانک با هایزنبرگ مبارزه کند و در نهایت یک طوفان الکتریکی توسط هایزنبرگ ایجاد می‌شود که به ایتن اجازه می‌دهد دوباره تانک را به دست آورد و با شلیک به نقطه ضعف هایزنبرگ او را شکست دهد. پس از این، ایتن با کریس تماس می‌گیرد و به او می‌گوید که هایزنبرگ را شکست داده است. کریس از او می‌خواهد که منتظر بماند، اما ایتن با میراندا روبرو می‌شود که ابتدا به شکل میا ظاهر شده و سپس به شکل اصلی خود باز می‌گردد.

 

میراندا به ایتن توضیح می‌دهد که رزمری تنها جانشین اِوِلین نیست، بلکه فرم کامل اوست، بنابراین باید او را داشته باشد. او می‌گوید که ریشه مولد تمام موجودات جهش‌ یافته را ثبت می‌کند و رزمری باید به عنوان دخترش ایوا دوباره متولد شود. میرندا سپس شروع به تغییر شکل می‌کند و خود را به عنوان همان پیرزن فاش می‌کند. ایتن با عصبانیت به او حمله می‌کند، اما میرندا قلب ایتن را از بدنش بیرون می‌کشد و می‌گوید که او به بخشی از سوابق ریشه مولد تبدیل خواهد شد. ایتن جلوی پای او میمیرد و میرندا به سمت مراسم احیای دخترش می‌رود.

حمله‌ی کریس ردفیلد

یک عضو از تیم هاوند ولف مرگ ایتن را به کریس تأیید می‌کند. کریس وضعیت را برای تیمش خلاصه می‌کند: او اعتراف می‌کند که آنها به اشتباه فکر کرده بودند میرندا را که به شکل میا ظاهر شده بود کشته‌ اند، که این باعث شد میرندا مرگ خود را جعل کند، حمله به کاروان ایتن را انجام دهد و رزمری را ربوده و به همراه خود ببرد. زمانی که کریس آخرین بار با ایتن تماس گرفته بود، صدای میرندا را شنیده بود و فهمیده بود که او مسئول مرگ ایتن است. کریس می‌داند که باید میرندا را از بین ببرد، بنابراین پس از سه سال تحقیق، دستور حمله کامل به میرندا را می‌دهد تا انتقام ایتن را بگیرد. تیم متوجه می‌شود که نیروهای BSAA به دلایل نامشخص به منطقه آمده‌ اند. کریس از تیمش می‌خواهد که تمرکز خود را روی ماموریت حفظ کنند: میرندا را از بین ببرند و رزمری را نجات دهند، در حالی که “کِیناین” مامور می‌شود تا حضور BSAA را بررسی کند.

 

او توضیح می‌دهد که بر اساس اطلاعات جدید به‌ دست‌ آمده از تحقیقاتی در صحرای موهاوی، اکنون می‌دانند که برنامه میرندا چیست. در حالی که تیم نگرانی‌ ها و ترس‌ های خود را از توانایی‌ های میرندا بیان می‌کند، شاهد است که روستا اکنون در آتش می‌سوزد و سایت مراسم با یک مانع بزرگ مولد محافظت می‌شود. تیم از جهات مختلف به روستا حمله می‌کند و کریس از ویرانه‌ های خانه لوئیزا وارد می‌شود. آنها با ارتش لایکن‌ ها مبارزه می‌کنند و در نهایت با آتش پشتیبانی از کریس و لوبو، توده مولد بزرگ نابود می‌شود. این نابودی باعث ایجاد یک سوراخ بزرگ می‌شود که کریس از آن عبور می‌کند و از باقی‌ تیم می‌خواهد که در سطح زمین بمانند. یکی از اعضای تیم اشاره می‌کند که مقایسه بین مولد موجود در روستا و مولدی که در خانواده بیکر دیده شده نشان می‌دهد که ویرایش ژنی وجود نداشته است، به این معنی که مولد از این روستا منشأ گرفته است.

 

سپس کریس با برادر بزرگتر اوریاس، “اوریاس استرجر” روبه‌رو می‌شود که با کمک لوبو آن را می‌کشند. سپس او موفق می‌شود ریشه مولد بزرگ را پیدا کند و بمب نوترونی N2 را به آن متصل کند. پیش از اینکه بتواند آن را منفجر کند، تصمیم می‌گیرد ابتدا میرندا را بکشد تا انتقام ایتن را بگیرد. کریس به افراد خود دستور می‌دهد که نگاه‌ های خود را به میرندا متمرکز کنند، ولی از او فاصله بگیرند، در حالی که خودش به سمت آزمایشگاه میرندا می‌رود. کریس به آنها می‌گوید که باید زودتر ایتن را از طرح‌ هایشان مطلع می‌کردند؛ هرچند او اشتباه خود را می‌پذیرد، اما توضیح می‌دهد که وقتی وقت نبود، انتظار نداشت که میرندا این‌ طور زود دست به اقدام بزند. کریس داخل آزمایشگاه میرندا، اطلاعات زیادی در مورد آزمایش‌ های میرندا با مولد و گذشته‌ اش می‌یابد.

 

میرندا یک زیست‌ شناس بود که دخترش ایوا بر اثر آنفولانزای اسپانیایی درگذشت و در غم از دست دادن دخترش تصمیم می‌گیرد که به غارهای نزدیک برود تا خودکشی کند، اما به طور تصادفی ریشه مولد را پیدا می‌کند. ریشه مولد بدن‌ هایی که می‌میرند را تجزیه کرده و آگاهی آنها را جذب می‌کند. به دلیل توانایی‌ های بازسازی‌ دهنده مولد، او شروع به آزمایش با مولد می‌کند و انگل “کادو” را توسعه می‌دهد که به نظر می‌رسد با آن ابدیت را به دست آورد. در طول سال‌ها، آزمایش‌ های میرندا با مولد به روش‌ های مختلفی برای پیدا کردن میزبان مناسبی برای احیای ایوا بود. چهار لرد به عنوان چهار نامزد موفق به اتصال با کادو شدند، اما نتوانستند میزبان مناسبی برای ایوا باشند.

 

میراندا خود را به عنوان خداوند روستا و در کنار چهار لرد معرفی کرده بود و در خفا از روستائیان برای آزمایش‌ هایش استفاده می‌کرد. کسانی که واکنش منفی به انگل کادو داشتند، به لایکن‌ ها و موروائیکا تبدیل شدند. او همچنین با شرکت “کانکشنز” همکاری کرد تا اِوِلین را بسازد و مولد و برخی از DNA های ایوا را به او بدهد، اما اِوِلین نیز میزبان مناسبی نبود. کانکشنز سپس از وجود رزمری مطلع شد و به عنوان یک میزبان کامل برای ایوا اثبات شد. یکی از دانش‌ آموزان میراندا، “اوزول ای. اسپنسر” بود که بعدها شرکت آمبرلا را تأسیس کرد. اگرچه آنها روابط خوبی داشتند، اما از هم جدا شدند زیرا میراندا تنها می‌خواست دخترش را زنده کند، در حالی که اسپنسر معتقد بود که انتشار ویروس‌ ها برای تکامل انسان ضروری است.

 

او به میرندا اطلاع داد که آنها “ویروس پروجنیتور” را در آفریقا پیدا کرده‌ اند و او قصد دارد شرکت جدیدی به نام “آمبرلا” راه‌ اندازی کند که لوگوی آن از نماد چهار لرد در غار الهام گرفته شده بود. کریس متوجه یک در قفل شده می‌شود و به آن شلیک می‌کند و در آنجا میا را پیدا می‌کند که زنده است و پس از تأیید این موضوع که میرندا در محل مراسم حضور دارد، میا از کریس ناراحت است که چرا گفته بود خانواده‌ اش در حرکت ایمن خواهند بود و از او می‌خواهد که بگوید شوهر و دخترش کجا هستند. کریس به او می‌گوید که ایتن مرده است، اما هنوز می‌تواند رزمری را نجات دهد. از آنجا که شرایط ایمن نیست، او به میا می‌گوید که او را دنبال کند. میا سپس به کریس می‌گوید که ایتن هنوز زنده است و او سعی داشته این راز را مخفی نگه دارد زیرا کریس نمی‌داند که ایتن چقدر ویژه است.

آخرین مقاومت ایتن

ایتن خود را در یک سرزمین سرد و بی‌ حس می‌یابد، جایی که توسط اِوِلین مسخره می‌شود و به او گفته می‌شود که مرده است. ایتن ابتدا فکر می‌کند که میرندا او را کشته است، اما اِوِلین این ایده را رد می‌کند و به او می‌گوید که اِوِلین همیشه مرده بوده است و هیچ وقت به دست میرندا کشته نشده است. اِوِلین سپس از ایتن می‌پرسد که چطور ممکن است عجیب نباشد که او هنوز زنده است، با وجود تمام آسیبی که به او وارد شده است. اِوِلین به او یادآوری می‌کند که سال‌ ها پیش در لوئیزیانا، جک بیکر او را کشته بود. او بعد از مبارزه با میا که به ویروس آلوده شده بود، در اتاق زیر شیروانی و از همان ابتدا آلوده شده بود؛ تنها چیزی که او را زنده نگه داشته بود، مولد بود. اِوِلین او را مسخره می‌کند که دیگر هیچوقت خانواده‌ اش را نخواهد دید، اما ایتن مصمم است که رزمری را نجات دهد.

 

سپس ایتن از خواب بیدار شده و خود را داخل کالسکه دوک می‌یابد؛ دوک او را نجات داده و به سمت میرندا می‌برد، زیرا می‌داند که ایتن می‌خواهد آخرین مبارزه را با او داشته باشد. دوک به ایتن می‌گوید که بدنش “در حال فروپاشی” است، اما اراده او برای نجات رزمری را تحسین می‌کند. آنها وقتی به محل مراسم می‌رسند، دوک هشدار می‌دهد که ایتن به نقطه‌ ای رسیده که دیگر نمی‌تواند به زندگی قبلی خود بازگردد، اما ایتن همچنان مصمم است. او برای رسیدن به میرندا با موجودات رو به رویش مبارزه می‌کند که متوجه می‌شود رزمری به جای ایوا دوباره متولد شده است و قدرت‌ هایش شروع به از بین رفتن می‌کنند. پس از حواس‌ پرتی ایجاد شده توسط کریس، ایتن و میرندا در حال کشمکش بر سر رزمری هستند، اما ناامیدی میرندا باعث می‌شود که رزمری را در خود جذب کرده و تغییر شکل میدهد تا با ایتن مبارزه کند. ایتن مبارزه می‌کند و در نهایت میرندا را برای همیشه شکست می‌دهد.

 

میرندا درحالی که برای آخرین بار نام دخترش را فریاد میزند، تبدیل به سنگ شده و از بین میرود. رزمری از بقایای او بیرون می‌آید، اما ایتن به زانو در می آید، زیرا بدنش در حال تجزیه است و مولدش پس از مرگ میراندا از بین می‌رود. کریس موفق می‌شود ایتن را به هوش آورد و به او کمک می‌کند تا رزمری را به خارج از محل برده تا به مکانی امن برسند، قبل از اینکه بتواند بمب را منفجر کند. آنچه از آگاهی میرندا باقی‌ مانده، با ریشه مولد ترکیب شده و به یک شکل بزرگ‌ تر و وحشی تبدیل می‌شود و به دنبال سه نفر می‌رود. کریس به ایتن می‌گوید که تسلیم نشود و به او یادآوری می‌کند که میا زنده است و منتظر اوست. ایتن که می‌داند در حال مرگ است، از کریس معذرت‌ خواهی کرده و قبل از اینکه رزمری و کت خود را به کریس بدهد، عشقش را به میا اعتراف می‌کند. او به کریس می‌گوید که باید از رزمری محافظت کند و به او بیاموزد که قوی باشد و زمانی که مولد او را از بقیه جدا می‌کند، دکمه بمب را از کریس میگیرد. ایتن خداحافظی می‌کند و از آنها جدا می‌شوند.

 

کریس با رزمری و میا سوار وسیله نقلیه می‌شود؛ میا متوجه می‌شود که ایتن با آنها نیست و از کریس می‌خواهد که بگوید او کجاست. ایتن با آخرین نیروی خود دکمه بمب را فشار می‌دهد و خود، ریشه‌ی مولد و روستا را برای همیشه نابود می‌کند. میا زمانی که متوجه می‌شود ایتن در انفجار جان خود را از دست داده، سوگواری میکند و کریس توضیح می‌دهد که او سعی کرد ایتن را نجات دهد، اما ایتن تصمیم گرفته بود که خودش را فدای دیگران کند. کِیناین به کریس اطلاع می‌دهد که BSAA سلاح‌ های بیولوژیکی را به شکل سربازان برای مبارزه با ارتش میرندا فرستاده است و از اطلاعات بازگشتی، جسدی از آن منطقه پیدا کرده‌ اند. کریس سپس از کِیناین می‌خواهد که باقی‌ تیم را جمع کرده و مسیر به سمت مقر BSAA در اروپا را پیدا کنند و تاکید می‌کند که کسی باید پاسخگو باشد. میا در حالی که رزمری را در آغوش دارد، برای شوهرش عزاداری میکند.

پایان

در نتیجه‌ گیری داستان “دهکده سایه‌ ها” نشان داده می‌شود. دختر توسط یک جادوگر اسیر می‌شود اما بعدها توسط مادرش نجات پیدا می‌کند، در حالی که پدرش در مبارزه با جادوگر آنجا باقی می‌ماند و در این نبرد جان می‌دهد. در طول تیتراژ، داستان دیگری نشان داده می‌شود که زوجی به دهکده نقل مکان می‌کنند و دختری به دنیا می‌آورند. مادر خانواده به بیماری آنفولانزای اسپانیایی مبتلا می‌شود و بعدها می‌میرد و دختر نیز کمی بعد به بیماری مبتلا می‌شود. میرندا یک مرکز درمانی راه‌ اندازی می‌کند که در آن کادو را به عنوان درمان ارائه می‌دهد. دختر مورد تزریق قرار می‌گیرد و به طرزی معجزه‌ آسا شفا می‌یابد، در حالی که پدر و چند نفر از اهالی دهکده نیز تزریق می‌شوند. پدر احساس ناراحتی می‌کند و دختر بعدها متوجه می‌شود که پدرش به یک لایکن تبدیل شده است.

 

سال‌ ها بعد، در یک صحنه پس از تیتراژ، رزمری بزرگ شده با کتاب دهکده سایه‌ ها در دست سوار بر اتوبوسی به سمت قبرستان می‌رود تا به سراغ قبر پدرش برود. او تولد دیرهنگام پدرش را تبریک می‌گوید، چرا که هفته پیش به دلیل آزمایش‌ ها نتواسته بود این کار را انجام دهد. یک مأمور از سازمانی نامشخص به قبرستان می‌آید و می‌گوید که به او نیاز دارند. مأمور به شوخی نام او را “اِوِلین” میگوید، اما رز با خشونت دست او را گرفته و تهدید می‌کند که اگر دوباره این نام را بر زبان بیاورد، توانایی‌ هایی که حتی کریس از آن‌ ها بی‌ خبر است را فاش خواهد کرد. در حالی که رز با پشیمانی سوار ماشین می‌شود، مأمور به شریکش علامت می‌دهد که از تیراندازی به او دست بردارد و بفهمد که او هنوز جوان است. مأمور به او می‌گوید که او مثل پدرش است و قبل از اینکه حرکت کنند، رز با لبخند پاسخ می‌دهد که می‌داند. یک شخصیت ناشناخته به سمت وسیله نقلیه آنها در جاده می‌ آید.

داستان پدر تمام شد.

– پایان‌ نامه نهایی

سایه های رز

مقاله‌ی اصلی: سایه های رز

بازی به شکلی مشابه با رزیدنت ایول ۷: بایوهزرد محصول سال ۲۰۱۷ طراحی شده است و یک بازی اول‌ شخص با مکانیک‌ های گیم‌ پلی ترس و بقا محسوب می‌شود. با این حال، پس از انتشار بسته‌ی الحاقی Winters’ Expansion، امکان بازی در حالت سوم‌ شخص نیز فراهم شد. بازیکن می‌تواند با استفاده از قابلیت دفاع، میزان آسیب دریافتی را کاهش دهد و ایتن اکنون می‌تواند دشمنان را عقب براند.

 

برخی از دشمنان بازی معرفی شده‌ اند. لایکن‌ ها دشمنانی انسان‌ نما با ویژگی‌ های سگ‌ مانند هستند که جهشی مشابه با گرگینه‌ ها دارند. این دشمنان می‌توانند به‌ صورت گروهی بازیکن را شکار کنند تا خطرناک‌ تر شوند. همچنین توانایی استفاده از سلاح‌ های سرد و گرم برای حمله به ایتن را دارند. یک لایکن‌ غول‌ پیکر نیز در بازی وجود دارد که از یک چکش بزرگ برای حمله به ایتن و حمایت از دیگر لایکن‌ ها استفاده می‌کند.

 

علاوه بر این در اعماق قلعه، دشمنی رنگ‌ پریده و زامبی‌ مانند یافت می‌شود که اگرچه حرکت کندی دارد، اما می‌تواند از سلاح‌ های سرد استفاده کند و به‌ صورت گروهی به ایتن حمله کند. مشابه با رزیدنت ایول ۴ و رزیدنت ایول ۵، این بازی نیز از یک سیستم ارز مخصوص برخوردار است.

 

در این مورد، از ارز Leu که نام واحد پول رومانی و مولداوی است استفاده می‌شود. فروشنده در این بازی برمی‌گردد و با نام “دوک” شناخته می‌شود. او می‌تواند سلاح‌ ها، مهمات، آیتم‌ های درمانی و فضای اضافی برای موجودی ایتن را به او بفروشد. علاوه بر این، دوک می‌تواند سلاح‌ های ایتن را ارتقا دهد و با استفاده از مواد اولیه‌ ای که ایتن جمع‌ آوری می‌کند، غذا بپزد.

سختی

چهار سطح سختی وجود دارد:

 

  • معمولی (Casual) – مشابه سطح آسان در بازی قبلی، دشمنان آسیب کمتری وارد می‌کنند، هوش مصنوعی آن‌ ها کمتر تهاجمی است و منابع بیشتری در اختیار بازیکن قرار می‌گیرد.

  • استاندارد (Standard) – دقیقاً مانند سطح “نرمال” در بازی قبلی، این سطح سختی استاندارد بازی است.

  • چالش‌برانگیز (Hardcore) – برخلاف سطح “Madhouse” در بازی قبلی، این سطح سختی به طور قابل‌ توجهی کمتر است و از ابتدای بازی در دسترس قرار دارد. دشمنان آسیب بیشتری وارد می‌کنند، تهاجمی‌ تر هستند و منابع محدودتر می‌شوند.

  • دهکده‌ی سایه‌ها (Village of Shadows) – مشابه سطح “Madhouse” در بازی قبلی، این سطح دارای چیدمان جدیدی از آیتم‌ ها است، نقاط ذخیره در مکان‌ های متفاوت و محدودتری قرار دارند، دشمنان زودتر از حد معمول معرفی می‌شوند، باس‌ ها مقدار بیشتری از سلامت دارند و تعداد دشمنان به شکل قابل‌ توجهی بیشتر است. این سطح را می‌توان با یک‌ بار تمام کردن بازی در هر یک از سطوح Casual، Standard، یا Hardcore باز کرد یا از طریق خرید بسته‌ی Trauma Pack DLC (که در نسخه‌ی Deluxe سابق و Gold Edition کنونی وجود دارد) به آن دسترسی داشت.

باز شدنی ها

بازی Village دارای مجموعه‌ ای از آیتم‌ های قابل باز شدن است که با انجام چالش‌ ها، برای خرید در دسترس قرار می‌گیرند. منوی چالش‌ ها پس از یک‌ بار به پایان رساندن بازی باز می‌شود. این آیتم‌ ها را می‌توان با استفاده از نقاط تکمیل (CP) که از طریق تکمیل چالش‌ ها به دست می‌آید، خریداری کرد. برخی از این آیتم‌ ها پس از اتمام بازی برای اولین بار، به‌ صورت خودکار و رایگان باز می‌شوند. علاوه بر این، برخی از جوایز ویژه،از جمله 120 قطعه طراحی مفهومی (Concept Art) و گزارش حادثه بیکر (The Baker Incident Report)، فقط از طریق بسته‌ی الحاقی Trauma Pack در دسترس هستند.

استراتژی ها

در حالی که این بازی به‌ طور کلی برای تجربه‌ ای با ریتم کندتر طراحی شده است، جامعه Speedrunning (بازی با هدف تمام کردن سریع) استراتژی‌ های متعددی برای صرفه‌ جویی در زمان توسعه داده است. این تکنیک‌ ها نه تنها برای Speedrun، بلکه به عنوان اطلاعات مفید برای تجربه‌ی معمولی بازی نیز می‌توانند کاربرد داشته باشند.

 

  • حملات لایکن ها – زمانی که بازیکن بازی را شروع می‌کند، ایتن به خانه‌ ای با یک رادیو هدایت می‌شود. هنگامی که به اتاق زیرشیروانی این خانه می‌رود، حمله‌ی لایکن‌ ها آغاز می‌شود. این حمله در نهایت زمانی پایان می‌یابد که یک لایکن‌ داخل خانه ظاهر شود و ایتن آن را بکشد. پایان یافتن حمله‌ی دوم لایکن‌ ها بسیار پیچیده‌ تر است و معمولاً چند بار بازی کردن لازم است تا بازیکن متوجه نحوه‌ی پایان آن شود. پس از آغاز حمله‌ی دوم، ایتن باید به مدت ۴ دقیقه و ۳۰ ثانیه زنده بماند تا کات‌سین فعال شود. در این مدت، ایتن می‌تواند در محیط حرکت کند و از خانه‌ های مختلف برای پناه گرفتن استفاده کند.

  • پرش از قسمت قلعه – پس از به دست آوردن کلید نشان آهنی، بازیکن می‌تواند به سالن ورودی بازگردد. در چارچوب در بین سالن ورودی و راهروی منتهی به سالن اصلی، ایتن می‌تواند یک بمب لوله‌ ای را به گوشه‌ی یک کمد پرتاب کند. اگر این کار به‌ درستی انجام شود، ایتن از میان دیوارها عبور کرده و می‌تواند مستقیماً به مبارزه‌ی با باس آلچینا دیمیتریسکو برود.

  • عبور از مرحله‌ی نوزاد – در صحنه‌ی جنین خونین در خانه‌ی بنوینتو، ایتن باید چندین کار را انجام دهد. پس از قرار دادن کلید برق در جعبه‌ی برق، آیتم “تسکین یک کودک” را به دست می‌آورد. این آیتم به ایتن اجازه می‌دهد تا به زیرزمین رفته و فیوز را بردارد. گرفتن فیوز باعث قطع شدن چراغ‌ ها می‌شود و هنگامی که ایتن سعی دارد از زیرزمین فرار کند، جنین خونین سر راه او ظاهر می‌شود. برای عبور از این بخش، ایتن باید به آشپزخانه برگردد و بیرون منتظر بماند تا پای جلویی چپ جنین از پله‌ ها پایین آمده و به سطح زیرزمین برسد. هنگامی که این اتفاق می‌افتد، ایتن می‌تواند به سرعت به داخل آشپزخانه بازگردد. در این لحظه، جنین به همان نقطه‌ ای که ایتن قبلاً ایستاده بود حمله می‌کند و این فرصت را به بازیکن می‌دهد که از کنار آن عبور کرده و از این صحنه‌ی وحشتناک فرار کند.

این بازی از حدود اوت ۲۰۱۶ وارد مرحله‌ی تولید شد، یعنی سه ماه پیش از تکمیل بازی Resident Evil 7: Biohazard و شش ماه قبل از انتشار آن. از همان ابتدا تصمیم گرفته شد که این بازی ادامه‌ ای مستقیم بر داستان نسخه‌ی قبلی باشد. در طراحی روستای بازی، تومونوری تاکانو کارگردان هنری، مأمور شد تا محیطی وهم‌ آور خلق کند که حتی در روز هم حس دلهره را القا کند. از آنجا که ممکن بود داستان بازی برای بازیکن پیچیده شود و حفظ آن دشوار باشد، یک کتاب داستانی طراحی شد تا بازیکن با خواندن آن بتواند خلاصه‌ ای از داستان را دریافت کند.

پیش تولید

بازی به‌ عنوان ادامه‌ ای از Resident Evil 7: Biohazard، هم از نظر داستانی و هم از نظر سبک معرفی شد. موریماسا ساتو ایده‌ی محیط روستا را مطرح کرد تا بتوانند از بازی قبلی که در یک خانه‌ی خانوادگی و اطراف آن جریان داشت، به چیزی بزرگ‌ تر برسند. کد اسم اولیه‌ی بازی “Village” بود، اما به‌ عنوان یک عنوان AAA، این نام به‌ طور حتم به “BIOHAZARD 8” تغییر پیدا می‌کرد. وقتی موریماسا ساتو نگرانی خود را از اینکه عدد “۸” ممکن است باعث شود بازی برای طرفداران جدید دست‌ نیافتنی شود، ابراز کرد.

 

سایر رهبران توسعه نیز موافقت کردند و تصمیم گرفتند که “BIOHAZARD Village” عنوانی جذاب‌ تر باشد. در طول روند توسعه و با توجه به بازی قبلی، تصمیم گرفته شد که ترس‌ های بازی به‌ طور گسترده‌ تری توزیع شوند تا متمرکز نباشند. یک نظرسنجی در دسامبر ۲۰۱۷ نشان داد که برخی از افراد به دلیل جو عجیب و ترسناک آغازین بازی نمی‌خواستند آن را بازی کنند و همچنین بازیکنان به‌ زودی به سبک ترسناک بازی عادت کرده و ترس‌ های بعدی مؤثر نخواهند بود.

داستان

بر خلاف بسیاری از بازی‌ های دیگر که به‌ عنوان داستان‌ های مستقل و جدا از نسخه‌ های قبلی معرفی می‌شوند، در سال ۲۰۱۶ در نظر گرفته شده بود که Resident Evil 7: Biohazard دنباله‌ ای داشته باشد که داستان ایتن وینترز را ادامه دهد، به جای اینکه او به‌ عنوان یک شخصیت بی‌ روح و خالی از هرگونه ویژگی برای بازیکن مطرح شود. تصمیم گرفته شد که در Village، ایتن به‌ عنوان شخصیتی زنده و پویاتر نمایش داده شود. داستان اصلی از طرح اولیه‌ ای که در ابتدا مطرح شده بود شکل گرفت. این طرح حول یک روستای اروپایی گمشده در گذر زمان و یک قلعه می‌چرخید. یکی از ایده‌ های اولیه که در نهایت کنار گذاشته شد این بود که داستان بین دو شخصیت تقسیم شود. با شخصیت دوم در دوران قرون وسطی از یک شیوع زنده می‌ماند.

تراژدی ایتن کانسپت آرت (85)
آثار هنری اولیه که یک محیط قرون وسطایی را برای بازی تجسم می‌کرد.

طراحی

چون ساتو رویکرد “ترس گوتیک” را برای بازی پیشنهاد داده بود، طراحی شخصیت‌ها، دشمنان و مکان‌ ها از این ژانر به شدت الهام گرفته شد.

 

مکان ها

قلعه‌ی دیمیترسکو در طول روند توسعه بازی تغییرات قابل‌ توجهی را تجربه کرد. اگرچه همیشه قرار بود که قلعه در بازی حضور داشته باشد، اما در طراحی‌ های اولیه به‌ جای قلعه، یک خانه‌ی بزرگ به تصویر کشیده شده بود.

تراژدی ایتن کانسپت (96) آرت

موجودات

لایکن‌ ها به‌ عنوان معادلی برای گرگینه‌ ها طراحی شدند، در حالی که دیمیترسکوها از افسانه‌ ها و داستان‌ های خون‌ آشام‌ ها الهام گرفته شده بودند. همچنین سالواتوره مورو بازنگری جدیدی از مردان ماهی (مرمن‌ ها) بود.

کمپین تبلیغاتی برای Resident Evil Village نسبت به سایر بازی‌ های اخیر پیش از پاندمی COVID-19 بسیار محدودتر بود، زیرا محدودیت‌ ها مانع از انجام کمپین‌ های تبلیغاتی معمولی مانند تبلیغات رستورانی و جاذبه‌ های پارک ترس شدند.

واقعیت جایگزین

مقاله اصلی: جستجوی تاجر

 

تیم تبلیغاتی کپکام در آمریکا با یک شرکت روابط عمومی همکاری کرد تا یک بازی واقعیت جایگزین (ARG) برای تبلیغ Village ایجاد کند. در این بازی، شرکت‌ کنندگان معماهای منطقی و رمزها را حل می‌کردند تا سرنخ‌ هایی درباره‌ی بازی بدست آورند.

نمایش عروسکی

مقاله اصلی: بازی در روستای بیولوژیکی

 

از آوریل ۲۰۲۱، تیم تبلیغاتی کپکام در ژاپن یک سری نمایش‌ های عروسکی را منتشر کرد که شامل پنج شخصیت از بازی Village می‌شد. این تبلیغات به‌ عنوان یک برنامه تلویزیونی کودکانه به نام “Play in Bio Village♪” معرفی شدند. کمپین تبلیغاتی همزمان با نمایش جنبه‌ های خشونت‌ آمیز بازی، به‌ طور شوخی‌ آمیز به یک نظرسنجی از سال ۲۰۱۷ اشاره داشت که نشان می‌داد بسیاری از مردم احساس می‌کردند که Resident Evil 7: Biohazard بسیار ترسناک بوده است.

تبلیغ مندیپ هیلز

همانند بازی‌ های قبلی در دهه‌ی گذشته، کپکام به‌ دنبال آژانس‌ های تبلیغاتی بریتانیایی بود تا بازی را از طریق یک ترفند تولیدی پیچیده تبلیغ کند. قرارداد به Bearded Kitten داده شد که پیش از این تبلیغ بازی Resident Evil 7: Biohazard را با جاذبه‌ی پارک ترس “Resident Evil 7 – The Experience” انجام داده بود. با توجه به پاندمی COVID-19 که محدودیت‌ هایی را در زمینه تعامل با طرفداران به وجود آورده بود، Bearded Kitten تصمیم گرفت یک شکل تپه‌ ای از Vârcolac در Mendip Hills در سامرست ایجاد کند. برای ساخت این شکل، ۱ کیلومتر نخ و ۸۰۰ متر سیم برای ایجاد یک شبکه استفاده شد که در آن ۲۹۰ لیتر آهک به‌ درستی پاشیده شد. پس از اتمام کار، ۹۰۰ چراغ فستوون در زمین قرار داده شد تا در شب قابل مشاهده باشد. فیلم‌ برداری از ساخت این اثر توسط Firebird Films برای اهداف بازاریابی آنلاین ضبط شد.

بازی “رزیدنت ایول ویلیج” به‌ طور جهانی در روز جمعه 7 مه 2021 منتشر شد، به جز در ژاپن که در آنجا بازی در روز شنبه عرضه شد. نقدهای پیش از انتشار بازی مثبت بود و بازی به طور مداوم امتیازهایی بالاتر از %80 دریافت کرد.

امتیازات نقد و بررسیامتیاز
متاکریتیکPC: 83/100 | PS4: 81/100 | PS5: 84/100 | Xbox: 83/100
دسترک‌توید9 از 10
الکترونیک گیمینگ مانثلی4 از 5
گیم‌اسپات9 از 10
گیمزرادار3.5 از 5
IGN8 از 10
پی‌سی گیمر (بریتانیا)85%
پی‌سی گیمر (آمریکا)85 از 100

جوایز

مگی رابرتسون در مراسم The Game Awards سال 2021 برنده بهترین صداپیشه بخاطر نقش آفرینی آلچینا دیمیترسکو شد.

حالت VR که در اکتبر 2022 منتشر شد، جایزه بهترین بازی VR/AR را در مراسم The Game Awards در 8 دسامبر 2023 دریافت کرد.

ترجمه‌ی Resident Evil Village توسط جیمز مایکل در نقش مدیر بومی سازی انجام شد. مانند سایر بازی‌ های این سری، در طول این فرایند برخی تغییرات در متن یا اشتباهاتی رخ داد که در این صفحه به آن‌ ها اشاره خواهد شد.

خطاهای فایل

  • نامه‌ی اسپنسر (Spencer’s Letter) – در حالی که در نسخه‌ی انگلیسی به این نکته اشاره می‌شود که اوزول ای. اسپنسر نگران احتمال وقوع جنگ جهانی سوم است، در متن ژاپنی به‌ طور واضح‌ تری ذکر شده که او نگران این است که این جنگ ممکن است آخرین جنگ بشریت و پایان نژاد انسان باشد.

  • خاطرات باغبان (Gardener’s Diary) – در نسخه‌ی انگلیسی ادعا شده است که اضطراب‌ های اجتماعی دونا بنِوینتو به دلیل زخمی بر روی صورتش است، در حالی که در نسخه‌ی اصلی این زخم وجود ندارد.

رزیدنت ایول روستا

مطالب مرتبط:

پیمایش به بالا