رزیدنت ایول 4 (ریمیک)

برای نسخه اصلی ۲۰۰۵، به رزیدنت ایول 4 (2005) مراجعه کنید.

 

 

رزیدنت ایول 4 (ریمیک) (به انگلیسی Resident Evil 4) که در ژاپن با عنوان Biohazard RE:4 یا バイオハザード RE:4 شناخته می‌شود، یک بازی ویدئویی به سبک ترس و بقا است که توسط کپکام دیویژن ۱ توسعه یافته است. این بازی نسخه ریمیک عنوانی به همین نام از سال ۲۰۰۵ است و در ۲۴ مارس ۲۰۲۳ منتشر شد.

 

حالت مزدوران (The Mercenaries) به‌ عنوان یک محتوای اضافه رایگان در ۷ آوریل ۲۰۲۳ منتشر شد. بسته الحاقی Separate Ways که بر داستان ایدا وانگ در طول رویدادهای بازی تمرکز دارد، در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳ عرضه شد. پس از آن، حالت واقعیت مجازی (VR Mode) به‌ عنوان یک محتوای اضافه رایگان در ۸ دسامبر ۲۰۲۳ منتشر شد و در نهایت نسخه طلایی (Gold Edition) بازی در ۹ فوریه ۲۰۲۴ عرضه گردید.

رزیدنت ایول 4 (ریمیک)
کاور انگلیسی RE4 Remake
کاور ژاپنی RE4 Remake
کاور ژاپنی نسخه دلوکس RE4 Remake
لوگوی انگلیسی RE4 Remake
لوگوی ژاپنی RE4 Remake

توسعه دهندگان:
دیویژن ۱
کی۲
ام-تو
ردورکس
بی ترایب
دیجی‌سایت گرافیکس
هیماواری استودیو
کوروها
باز
ایماجیو
میابی گیم آدیو
ساونددرایو
ردیکتو
یونیک نوت
فونیکس گیم پروداکشنز
استیرسیستم
ونت-ات-آن سیستمز
ایچیگو ایچی فیلمز
بیاند پرفورمنس کپچر
مینیموم استودیو
ردورکا (سوژو)
پلریوم
کور آرتیست منیجمنت و زوئیک استودیو
ولک تکتیکال گیر
تامورا تکتیکال گیر دولوپمنت
اسکای-ای
ساکورا وینگ
توهو استودیو
ایماجیکا انترتینمنت مدیا سرویسز
کور موزیک ایجنسی
مک‌کانل مدیا
دیجیتال هارتس
توکیو ماروی
اینتیج

 

ناشر: کپکام

 

کارگردانان:
یاسوهیرو آنپو
کازونوری کادوی

 

نویسنده: متیو جان کاستلو (فیلمنامه نویس)

 

تهیه‌کنندگان اجرایی:
جون تاکوچی (بخش 1)
تاتسویا مینامی (M-Two)
میتسو کوداما (K2)

 

تهیه کننده: یوشیاکی هیرابایاشی

 

طراح: هیدهیرو گودا

 

برنامه نویس: ماساتوشی فوکازاوا

 

هنرمند: هیروفومی ناکائوکا

 

آهنگساز: کوتا سوزوکی

 

بومی‌ سازان:
وزلی بیشاپ (مدیر محلی سازی)
اندی کونیدا (مترجم انگلیسی)
رابرت پروسر (ویراستار انگلیسی)

 

وبسایت رسمی: residentevil.com/re4

ژانر: ترس و بقا

 

حالت: تک نفره

 

موتور: RE Engine

 

پلتفرم ها:
پلی‌استیشن ۴
پلی‌استیشن ۵
ایکس‌باکس سری ایکس | اس
مایکروسافت ویندوز
استیدیا
iOS
iPadOS

 

تاریخ های انتشار:

پلی‌استیشن ۴، پلی‌استیشن ۵، ایکس‌باکس سری ایکس | اس، رایانه شخصی، استیدیا:

  • ۲۴ مارس ۲۰۲۳

پلی‌استیشن وی‌آر ۲:

  • ۸ دسامبر ۲۰۲۳

آی‌اواس، آیپد‌ اواس:

  • ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳

شخصیت ها

کاراکتر مدل چهره صداپیشه انگلیسی صداپیشه ژاپنی
لیان اسکات کندی
ادوارد بادالوتا
نیک آپوستولایدز
توشیوکی موریکاوا
اشلی گراهام
الا فریا
ژِنِویو بیوکنر
آکاری کیتو
ایدا وانگ
آدریانا
لیلی گائو
جونکو میناگاوا
لوئیس سرا ناوارو
مِدی
آندره پنا
کنجیرو تسودا
اینگرید هانیگان
آماندا بی.
رایلین هاروود
یو سوگیموتو
رامون سالازار
سایمون پی.
مارسیو مورنو
چو
بیتورس مندز
دنی دی.
جان برایانت
تاکشی اوبا
جک کراوزر
ساشا کنزویچ
مایک کواک
کنگو تسوجی
اسموند سدلر
مسعود آر.
کریستوفر جین
هوچو اوتسوکا
آلبرت وسکر
آتِش صالیح
کریگ برناتوفسکی
جوجی ناکاتا
تاجر
ناشناس
مایکل آدامتویت
شیگرو چیبا
ماریو فرناندز کاستانو
متایاس رتامال
متایاس رتامال
کوسوکه ساکاکی
افسر تازه کار
ناشناس
دیگو استردل
کنیچی هوشینو
مایک
ندارد
اریک گو
ماساهیتو کاواناگو
تعویض کننده کارت
ندارد
ندارد
یو سوگیموتو

خلاصه

“6 سال از فاجعه بیولوژیکی شهر راکون می گذرد. لیان اس. کندی یکی از بازماندگان این حادثه به عنوان ماموری که مستقیماً به رئیس جمهور ایالات متحده گزارش می دهد، استخدام شده است. لیان با تجربه چندین ماموریت در گذشته خود، برای نجات دختر ربوده شده رئیس جمهور اعزام می شود و رد او را در یک روستای منزوی اروپایی پیدا می کند، جایی که مشکل وحشتناکی با روستاییان وجود دارد و پرده از این داستان نجات جسورانه و وحشت طاقت فرسا بالا می رود.”

– خلاصه وب سایت رسمی

6 سال پس از شهر راکون

در مکانی ناشناخته و در اعماق روستای والدلوبوس، گروهی از اعضای فرقه لوس ایلومینادوس زن جوانی را که با نمادهای توهین آمیز مشخص شده، احاطه کرده اند. آنها در حالی که مانترا و دعا می خوانند آماده می شوند تا او را در یک محراب قربانی کنند. زن به زور وارد یک محراب سنگی می شود که در آنجا یکی از اعضای فرقه سر او را میزند و اجازه می دهد خون او نماد فرقه را خیس کند. داستان شش سال پس از حادثه تخریب شهر راکون رخ می دهد. یکی از بازماندگان به نام لیان اسکات کندی تجربیات خود را در طول شیوع گسترده شهر و زمانی که یک پلیس تازه کار بود بازگو می کند. او آن روز را به عنوان مرگ پلیس داخلش بازگو می کند و از تلفات عظیمی که در پی تلاش های دولت رخ داده است ابراز تاسف می کند و آمبرلا و سلاح های بیولوژیکیش را مقصر می داند. پس از آن، لیان مجبور به تبدیل شدن به یک مامور دولتی می شود و تحت آموزش یک برنامه فوق سری قرار می گیرد. او جلسات آموزشی طاقت فرسا را ​​تحمل می کند و در ماموریت های تنبیهی شرکت کرده و مهارت های خود را در حمل سلاح و نبرد نزدیک تحت هدایت سرگرد جک کراوزر تقویت می کند.

رسیدن به والدلوبوس

در سال 2004 لیان به والدلوبوس، یک روستای کوهستانی دور افتاده در اسپانیا اعزام می شود. سرویس مخفی ایالات متحده، اطلاعات معتبری دریافت می کند که نشان می دهند اشلی گراهام دختر ربوده شده رئیس جمهور گراهام با اسم رمز Baby Eagle (بچه عقاب) آخرین بار در این منطقه دیده شده است. دو افسر محلی از نیروی پلیس ملی اسپانیا به لیان می پیوندند تا در جستجویش کمک کنند. در طول ماشین سواری، افسر ماریو فرناندز کاستانو لیان را از ناپدید شدن های مکرر در منطقه از جمله گروهی از کوهنوردانی که هفته قبل گم شده بودند مطلع می کند. افسر کاستانو با رسیدن به مکان دور افتاده به بهانه دستشویی رفتن وارد جنگل می شود، اما با شنیدن صداهای عجیب و غریب جلوتر می رود و تصمیم می گیرد منبع آنها را بررسی کند. لیان که نگران غیبت طولانی مدت او می شود، برای جستجوی افسر بیرون می رود، در حالی که افسرِ دیگر در ماشین باقی می ماند.

 

لیان با دنبال کردن مسیر گل آلود و خون آلود کاستانو، با یک خانه قدیمی و مخروبه به نام “پناهگاه شکارچی” روبرو می شود. او در داخل کلبه اطرافش را بررسی می کند و با ساکنی مواجه می شود که رفتار عجیبی از خود نشان می دهد و با خودش حرف می زند. لیان به زبان اسپانیایی از مرد می پرسد که آیا افسر گم شده را دیده است یا خیر، اما پاسخی دریافت نمی کند. او در حالی که اتاق را بررسی می کند متوجه نشان خونین افسر کاستانو می شود و ناگهان توسط مرد ظاهراً دیوانه مورد حمله قرار می گیرد. با وجود اینکه لیان به سختی از حمله طفره می رود، ناخواسته گردن مرد را می شکند. لیان با شنیدن فریادهای افسر کاستانو صدا را تا زیرزمین تعقیب می کند، جایی که جسد افسر را کشف کرده و سیگنال های فریادی را می شنود که از رادیو پخش می شوند و ناگهان مخابره مختل می شود. ناگهان لیان در زیرزمین صدایی را از طبقه بالا می شنود و با مردی روبرو می شود که با وجود شکستگی گردن با شاخک هایی که از زخم هایش بیرون زده، به لیان نزدیک می شود. لیان موفق می شود مرد را بکشد.

 

در بازگشت به قسمت اصلی کلبه، لیان با جمعی از مردان دیگر روبرو می شود. او در اتاق دیگری پناه می گیرد، جایی که شواهدی پیدا می کند که نشان می دهند اشلی در دریاچه (Lago)، یعنی منطقه دریاچه والدلوبوس نگهداری می شود. لیان با مسئول پشتیبانی آژانس خود، اینگرید هانیگان تماس می گیرد تا او را از کشف خود مطلع سازد. لیان با مدرکی در دستش، با پریدن از پنجره از تعقیب‌ کنندگان خود فرار می‌کند و به عمق میدان دهکده می رود. او در آنجا شاهد سوزاندن و اعدام افسر پلیس تازه کار توسط اهالی روستا می شود. خیلی زود لیان خود را در محاصره روستاییان والدلوبوس از جمله مرد دیوانه ای می بیند که به عنوان نقاب، گونی بر سر داشته و اره برقی در دست دارد. لیان به خانه ای نزدیک پناه می برد که روستاییان و دیوانه ی اره برقی به سرعت وارد آن می شوند. با این حال لیان موفق می شود تا زمانی که ناقوس کلیسا به صدا درآید، در هنگام نبرد زمان کافی برای خود بخرد که باعث شده روستاییان مطیع شوند، سلاح های خود را رها کنند و به داخل تالار عقب نشینی کنند.

 

لیان در وسط روستا از اقدامات روستاییان گیج ایستاده و نسبت به رویدادهای اخیر احساس سردرگمی می کند. هانیگان در میدان روستا با لیان تماس می گیرد و از مسیری به سمت دریاچه و نزدیک آسیاب بادی بزرگ به او اطلاع می دهد. در ادامه ی مسیر لیان توسط کشاورزان متعدد و یک گانادوی بی رحم که سر گاو دارد مورد حمله قرار می گیرد. لیان به محض رسیدن به مقصد، صداهای کوبیدنی را می شنود و گانادویی را پیدا می کند که تخته های چوبی را به درب انبار میخکوب می کند. او با کشتن گانادو و برداشتن تخته ها وارد سرداب می شود و مردی اسیر شده را می بیند که درون کیسه ای اسیر شده است. لیان این مرد که لوئیس سرا نام دارد را آزاد می کند، اما تلاش نجات آنها توسط رئیس دهکده یعنی بیتورس مندز متوقف می شود. مندز لیان را خلع سلاح می کند و او را به درون اتاق پرت و ناتوان می کند. مندز در حالت ناخودآگاهش به او نزدیک می شود و تخم لاس پلاگاس را به او تزریق می کند.

عمیق تر به داخل روستا

لیان در حالت بیهوشی خود نگاهی اجمالی به رهبر فرقه یعنی اسموند سدلر می اندازد که «مقدس ترین بدن» خود را به لیان هدیه می‌دهد که نشانه آغاز یک فرایند است. زمانی که لیان به هوش می آید، خود را در کنار لوئیس زندانی می بیند. لوئیس فاش می کند که از جستجوی لیان برای یافتن «سنیوریتای» گم شده اطلاع دارد و به او اطلاع می دهد که صحبت هایی در مورد انتقال اشلی به مکان دیگری به ویژه کلیسای کوچک قدیمی در بخش دیگری از روستا گفته شده اند. قبل از اینکه آنها بیشتر بتوانند وارد گفتگو شوند، یک گانادو وارد اتاق شده و به آنها حمله می کند. لیان و لوئیس در مبارزه موفق می‌شوند با خفه کردن گانادو با زنجیرشان بر آن غلبه کنند. لیان زنجیر خود را با زور می کِشد و گردن گانادو می شکند. لوئیس کلید را می‌گیرد و اول خودش را آزاد می‌کند و لیان نیز به دنبالش همین کار را انجام می دهد. پس از فرارشان لیان با هانیگان تماس می گیرد تا کشف اخیر خود را در مورد مکان جدید اشلی به اشتراک بگذارد و از او می خواهد که به دلیل رفتار مشکوک لوئیس سوابق او را بررسی کند.

 

لیان در حالی که از منطقه حبس خارج می شود، با شخصیتی به نام تاجر (Merchant) روبرو می شود. مرچنت یک تاجر زیرک است که ارتقاها و پیشرفت هایی را برای سلاح های لیان و همچنین تجهیزات و آیتم های جدید ارائه می‌کند، در حالی که امکان معامله اقلام ارزشمند با ارز را نیز فراهم می کند. لیان در ادامه سفر خود از میان زمین ها عبور می کند و وارد عمارت رئیس دهکده یعنی مندز می شود. در حین جستجوی عمارت، لیان کلیدی را پیدا می کند که برای ورود به کلیسای کوچک ضروری است. با این حال مندز جلوی پیشرفت اورا می گیرد. با وجود شلیک لیان به او، مندز هیچ نشانه قابل مشاهده ای از آسیب دیدگی نشان نمی دهد و با خفه کردن لیان این کار را تلافی می کند. در حین درگیری، مندز متوجه می شود که انگل پلاگای لیان در حال رشد است و می گوید “خون او این هدیه را پذیرفته است”. ناگهان زنی ناشناس، بیرون از پنجره به سر مندز شلیک می کند. مندز لیان را آزاد می کند و زن را تعقیب می کند و لیان از مفهوم “هدیه” مندز گیج می شود.

عبور از دریاچه

زمانی که لیان از حمله جان سالم به در می برد، هانیگان با او تماس می گیرد و گزارشش را در مورد لوئیس می فرستد و وقتی لیان متوجه می شود که لوئیس در گذشته با آمبرلا ارتباط داشته خشمگین می شود. او پشیمان می شود که لوئیس را به سرنوشتش رها نکرده است و متوجه می شود که برای بخش تحقیقاتی آمبرلا کار می کرده، جایی که در بین همسالانش بسیار مورد توجه بود. با این حال تمام داروهایی که او تولید کرده بود قبل از رسیدن به بازار توقیف شده بودند. لوئیس در نهایت از آمبرلا استعفا داد و علیرغم تلاش ها برای یافتنش پس از تخریب شهر راکون موفق شد از شناسایی شدن فرار کند. لیان با نزدیک شدن به غروب به میدان روستا برمی گردد و برج جلویش ویران شده و راه او را به کلیسا مسدود می کند. او در روستا قدم می زند و به کلیسای قفل شده ای می رسد که توسط یک قبرستان احاطه شده است.

 

لیان متوجه می شود که اشلی در داخل زندانی شده است، اما کلید کلیسا در آن طرف دریاچه پنهان شده تا مانع پیشرفتش شود. لیان در حین مشاهده دریاچه می بیند که گانادوها جسد افسر کاستانیو را به داخل آب می اندازند، جایی که موجودی جهش یافته به نام دل لاگو آن را می بلعد. لیان یک قایق پیدا می کند اما متوجه می شود که سوخت آن کم است. او سوخت را از ساختمان فراوری در نزدیکی مزرعه ی ماهی گرفته و راهی دریاچه می شود. با این حال قایق خراب می شود و لیان را سرگردان می کند. در همین حین، دل لاگو به قایق لیان حمله میکند. او به سختی از حملات دل لاگو اجتناب می کند و موفق می شود باله این موجود را با لنگر قایق به دام بیندازد. نبرد شدیدی در می گیرد و لیان پیروز می شود زیرا دل لاگو به زیر سطح دریاچه فرو می رود. لیان خسته و مجروح قبل از از دست دادن هوشیاری در قایق، خون سرفه می کند.

نجات اشلی گراهام

یک بار دیگر لیان رویایی از رهبر فرقه سدلر را می بیند که با افتخار اعلام می کند او و اشلی به فرقه اش خواهند پیوست و برکت مقدسش را دریافت خواهند کرد. سدلر لیان را با انگل های بیشتری آلوده می کند و قبل از بیدار شدن در همان مکان، باعث درد شدیدش می شود. لیان قایق خود را به مکان اصلی هدایت می کند و پس از سه ساعت هانیگان دوباره با او تماس می گیرد. با فرا رسیدن شب، لیان در منطقه حرکت می کند و با یک گانادو مواجه می شود که انگلی سرش را منفجر می کند و اکنون به تیغ های شاخک دار مجهز شده است. او از میان غاری پر از زیارتگاه ها و نقاشی های دیواری، از جمله غاری که دریاچه را به تصویر می کشد می گذرد. لیان در نهایت با به دست آوردن کلید کلیسا سفر بازگشت خود را آغاز می کند. او در طول راه با جسد دو کوهنورد مفقود با نشانه های خونین روبرو می شود، از جمله دختری که در محراب سنگی قربانی شده بود.

 

لیان در راه بازگشت مجبور می شود با موجود جهش یافته دیگری به نام ال جیگانته مبارزه کند و موفق می شود آن را شکست دهد، زیرا موجود بی جان روی زمین می افتد. او در نهایت به کلیسا می رسد و وارد محوطه می شود و در آنجا وسایل اشلی را می بیند که در اطراف پراکنده شده اند. لیان به اتاقی که اشلی در آن حبس شده بود نزدیک می شود و اشلی سعی می کند که با شمعدان به او حمله کند. لیان او را خلع سلاح می کند و اطمینان می دهد که قصد دارد او را نجات دهد. با این حال هنگامی که از اتاق بیرون می آیند، انبوهی از گانادوها را می بینند که به آنها نزدیک می شوند، همانطور که سدلر در رویای خود دستور داده بود “آنها را به رستگاری برساند”. اشلی و لیان همچنان محتاط می مانند، اما تهدید به آنها نزدیک تر می شوند.

یورش روستاییان

اشلی در داخل کلیسا نگرانی های خود را در مورد وضعیت مخاطره آمیزشان ابراز می کند، اما لیان به او اطمینان می دهد و می خواهد همانطور که پدرش او اعتماد کرد، به او اطمینان  کند. اشلی با اکراه موافقت می کند و آنها به بیرون از کلیسا می روند. لیان با هانیگان تماس می گیرد تا او را از موفقیتشان در نجات هدف مطلع کند و هانیگان ترتیبی می دهد که هلیکوپتری آنها را بیرون بیاورد و مختصاتی را برای قرار ملاقاتشان فراهم کند. همینکه آنها به سمت نقطه خروج می روند، بارندگی شدید شروع به باریدن می کند. لیان و اشلی همینکه به محل می رسند، خود را در محاصره انبوهی از گانادوها می بینند. در دوردست لوئیس به آن ها علامت می دهد که در داخل یک کلبه پناه بگیرند و با عجله برای امنیت وارد کلبه می شوند. لیان که هنوز از کشف گذشته لوئیس عصبانی است، با او درگیر شده و سعی می کند از او بازجویی کند. با این حال صحبت آنها قطع می شود، زیرا گانادوها شروع به نزدیک شدن به کلبه می کنند. لیان و لوئیس اشلی را پنهان می کنند و لیان در برابر حمله‌ی بی امان دشمنان شروع به دفاع کردن می کند.

 

پس مقاومت در برابر هجوم، اشلی یک راه فرار کشف می کند و سه نفری از محل فرار می‌کنند، سپس لیان به زنجیر شلیک می کند تا درهای چوبی را ببندد و راه تعقیب کنندگان را سد کند. اشلی بعد از چند لحظه شروع به سرفه های خونی می کند. لوئیس نزدیک می شود و می پرسد که آیا این اولین تجربه او از سرفه خونی است؟ او توضیح می دهد که این نشانه لاس پلاگاس است، همان انگلی که روستاییان را مبتلا کرده و آنها را به بردگی گرفته است. اشلی از این مکاشفه مضطرب می شود. با این حال لوئیس به آنها اطلاع می دهد که یک روش جراحی وجود دارد که می تواند انگل را حذف کند. او بر روی قفسه سینه اش زخم هایی دارد که نشان می دهند زمانی این انگل را به زور در بدنش کاشته بودند، اما با موفقیت آن را خارج کرد. لوئیس فاش می کند که برنامه ای دارد که به اعتماد آنها نیاز دارد، اما آنها مردد هستند. لیان از لوئیس می پرسد که انگیزه او برای کمک به آنها چیست و لوئیس خیلی ساده پاسخ می دهد که باعث می شود احساس بهتری داشته باشد. لوئیس میرود و قول می دهد که بعداً دوباره با آنها تماس بگیرد.

تعقیب توسط رئیس روستا

لوئیس از میان زمین های بارانی عبور کرده و به طور غیرمنتظره ای با ایدا وانگ روبرو می شود که گمان می رود در جریان حادثه شهر راکون کشته شده است. ایدا در مورد پیشرفت لوئیس در به دست آوردن “کهربا” جویا می شود و به او یادآوری می کند که بدون آن محافظتی دریافت نخواهد کرد. لوئیس به او اطمینان می دهد که “کهربا” را پیدا خواهد کرد و اشاره می کند که باید چیز دیگری نیز پیدا کند. در همین حال، هانیگان با لیان تماس می گیرد تا به او اطلاع دهد که هلیکوپتر به دلیل بدتر شدن آب و هوا نمی تواند به محل آنها برسد. او تمایل خود را برای ارسال کمک بیشتر ابراز می کند، اما لیان به او اطمینان می دهد که آنها با خیال راحت باز خواهند گشت. آن دو به کار خود ادامه داده و به عمق منطقه می روند. آنها در سفر خود به طور ناگهانی توسط گانادوهای بیشتری از جمله دو گانادوی زن دیوانه مسلح به اره برقی در کمین قرار می گیرند.

 

لیان و اشلی از منطقه ایست بازرسی می گذرند که در آنجا یک بار دیگر توسط رئیس روستا یعنی مندز مورد حمله قرار می گیرند و متوجه می شوند که در سراسر منطقه تحت تعقیب قرار گرفته و روستاییان دیگر مانع از فرارشان می شوند. لیان و اشلی از یک گذرگاه چوبی باریک و شکننده در امتداد لبه یک صخره عبور می کنند، جایی که پای اشلی در تخته های چوبی گیر می کند. لیان برای وقت خریدن به گانادویی شلیک می کند که آنها را تعقیب می کند و باعث می شود کل گذرگاه فرو بریزد. با این وجود هر دو موفق می شوند به طرف دیگر برسند. لیان می بیند که رئیس روستا دور شده و به تعقیب بی وقفه خود ادامه می دهد. لیان و اشلی از یک کشتارگاه قدیمی و فرسوده عبور می کنند، جایی که لیان به طور غیرمنتظره ای توسط رئیس دهکده در کمین قرار می گیرد. مندز از آنها می خواهد که دست از مبارزه بردارند و به خواست فرقه تسلیم شوند.

 

لیان با آگاهی از اینکه درگیری اجتناب ناپذیر است، اشلی را ترغیب می کند که از منطقه فرار کند، در حالی که خودش یک مخزن سوخت را به سمت رئیس میفرستد و آن را منفجر می کند. با این حال انفجار باعث می شود مندز که شکل جهش یافته خود را نشان می دهد، گیج شود و نبردی سخت شکل بگیرد. با تشدید مبارزه، لیان با موفقیت بدن مندز را از وسط جدا می کند، اما قسمت بالایی بدن حتی بیشتر جهش می یابد و حمله ای وحشیانه را آغاز می کند. در نهایت مندز از بین می رود، در حالی که لیان از آخرین رویارویی خود با رئیس روستا جان سالم به در می برد. اشلی در بیرون پنجره ای را می شکند تا لیان از ساختمان در حال سوختن فرار کند. لیان از اشلی برای نجاتش تشکر می کند و هردو از سازه دور می شوند و توجه دیگران را به شعله های آتش جلب می کنند. آنها به سمت “قلعه” حرکت می کنند و درست زمانی که دروازه پشت سرشان به آرامی بالا می رود و راه برگشتشان را سد می کند، وارد منطقه می شوند.

قلعه‌ی سالازار

به محض ورود به قلعه، لوئیس با لیان تماس می گیرد و یک سرکوب کننده را ارائه می دهد که می تواند پیشرفت انگل را کند کند. او پیشنهاد میدهد که هر سه در حیاط قلعه با هم ملاقات کنند و سندی در مورد استفاده از داروهای خاص در مراحل اولیه رشد پلاگا را برای لیان می فرستد. این سند توسط محقق آنابل گارسیا اسکودرو و محقق رایان چن ارائه شده و مورد سوال قرار گرفته است و توضیح می دهد که علائم اولیه پلاگا شامل درد خفیف شکم، خلط خونی، سرگیجه و از دست دادن هوشیاری است. سرکوب کننده‌ی تولید شده می تواند رشد انگل را مهار کند، اما نمی تواند آن را به طور کامل از میزبان حذف کند. لیان در حالی که به سفر خود ادامه می دهد، متوجه یک ورودی به شدت محافظت شده با اعضای فرقه و توپخانه می شود.

 

او در طول مسیر با انواع مختلف پلاگا مواجه می شود که سرهایی با آرواره های پهن و چهار فک پایین دارند. او با مقاومت توپخانه های مسلح در ورودی روبرو می‌شود اما موفق می شود با استفاده از توپ، درب ورودی را باز کند و به دنبال پناهگاهی در داخل می گردد. لیان و اشلی در قلعه با حاکم قصر یعنی رامون سالازار روبرو می‌شوند که از لیان می خواهد اشلی را تحویل دهد تا طبق وصیت سدلر انگل را در سراسر جهان گسترش دهد. لیان و اشلی این تقاضا را رد می کنند اما با مقاومت فرقه گرایان مواجه می شوند. با این وجود آنها راهی برای فرار پیدا می کنند. لیان در اعماق اتاق شکنجه قلعه مناظر وحشتناک و بدن های مثله شده و همچنین یادداشت هایی از مراقب قبلی را کشف می کند.

 

در حین کاوش، لیان به طور تصادفی از روی یک تخته چوبی ضعیف می افتد و با یک گارادور مهار شده روبرو می شود. لیان متوجه می شود که چشمان مرد بسته شده است، اما توانایی شنوایی او زیاد است. در نهایت گارادور آزاد می شود و به دنبال لیان می رود و او را مجبور می کند از خودش دفاع کند. پس از یک نبرد کوتاه و فرار از اتاق، لیان و اشلی به حرکت در قلعه ادامه می دهند. در حالی که آن دو با مردان مسلح سالازار می جنگند، به حیاط می رسند و علائم اشلی بدتر می شود. اشلی در آغوش لیان غش می کند و در کمال تعجب نسخه ای از اشلی که توسط عروسک گردان کنترل می شود، چاقوی لیان را می گیرد و سعی می کند به او حمله کند، اما موفق نمی شود. قبل از اینکه لیان بتواند عکس العملی نشان دهد، دروازه ای آنها را از هم جدا کرده و اشلی که از کاری که انجام داده است وحشت زده بود، دوباره کنترل بدنش را به دست می گیرد. اشلی از ترس اینکه دوباره به لیان آسیب بزند از او فرار می کند.

ملاقات با ایدا وانگ

پس از این وضعیت پرتنش، لیان با هانیگان تماس می گیرد تا او را از رویدادهای اخیر مطلع کند، اما سیگنال آنها به تدریج از بین می رود و لیان را در تاریکی رها می کند. همانطور که او پیشروی می کند و سعی می کند اشلی را از داخل قلعه نجات دهد، به طور غیر منتظره ای با ایدا روبرو می شود. ایدا متوجه عدم تعجب لیان از مرگ احتمالی شش سال پیشش می شود و او را زیر نظر اسلحه نگه می دارد. با این حال لیان موفق می شود او را خلع سلاح کند و نسبت به ایدا برتری پیدا کند. لیان کنجکاو در مورد سازمانی که اکنون در آن کار می کند از ایدا سوال می کند، اما او با بازیگوشی از درخواست های لیان طفره می رود. پس از کمی آرامش، ایدا به لیان پیشنهاد می کند که اشلی را (که به اعتقاد او محکوم به فنا است) رها کند و به امید اینکه دوباره همدیگر را ببینند.

 

با این حال لیان قاطعانه این پیشنهاد را رد می کند. ایدا وقتش تمام می شود و پیشنهاد می کند بحثشان را بعدا ادامه دهند و از پنجره فرار می کند. لیان در طول سفر خود با گونه ای دیگر از انگل مواجه می شود که تحرک داشته و خود را به افراد متصل می کند و آنها را کنترل کرده تا رفتاری نامنظم داشته باشند و حملات دیوانه واری انجام دهند. او در بالای قلعه مجبور می شود با ال جیگانته زره پوش مبارزه کند. لیان بدون هیچ وسیله ای برای حمله مستقیم در اطراف مانور می دهد، در حالی که ال جیگانته به سمت او سنگ پرتاب می کند. در نهایت لیان یک توپ را کشف می کند و از آن برای هدف قرار دادن این موجود استفاده می کند و ضربه مهلکی به چشم او وارد می کند و آن را پایین می اندازد.

 

لیان در ادامه پیشرفت خود به طور غیرمنتظره ای در کمین این موجود قرار می گیرد، اما موفق می شود از چنگ آن فرار کرده و منجر به مرگ آن شود. لیان در حین کاوش اشلی را در اتاقی خلوت پیدا می کند که به وضوح ناراحت است. او سعی می کند به اشلی نزدیک شود، اما اشلی از ترس عقب می رود، نگران از اینکه دوباره کنترل شود. لیان سعی می کند به او اطمینان دهد و اشلی متوجه علائم لیان شده و میفهمد که او نیز آلوده شده است. لیان او را دلداری می دهد و تأکید می کند که ترسیدن اشکالی ندارد، اما او را تشویق می کند که به حرکت رو به جلو ادامه دهد و اطمینان می دهد که هر دو زنده خواهند ماند، حتی اگر اشلی در مورد احتمال آن مطمئن نیست. با این وجود او از سخنان تشویق کننده لیان قدردانی می کند.

نجات لیان

پس از یک لحظه احساسی بین این دو، لیان از غیبت لوئیس متعجب می شود، اما تماسی از او دریافت می کند که در سالن رقص آن سوی حیاط درخواست کمک می کند. لیان برای رسیدن به محل تعیین شده حرکت می کند. با این حال آنها پس از ورود در را قفل شده می بینند و باعث می شود که قلعه را برای قطعات لازم برای باز کردن قفل جستجو کنند. آنها در طول راه با آرمادوراها روبرو می شوند، زره هایی که توسط پلاگاها تسخیر شده و باید با آنها مبارزه کنند. همانطور که آنها قطعات مورد نیاز را جمع می کنند، اشلی متوجه نزدیک شدن گروهی از فرقه گرایان می شود و لیان برای دفاع از خودشان آماده می شود. متأسفانه یکی از فرقه گرایان لیان را در قفس به دام می اندازد و اشلی را در برابر تعقیب آسیب پذیر می کند. لیان اشلی را ترغیب می کند تا فرار کند و در حالی که خودش با مهاجمان و تعداد بیشماری دیگر مبارزه می کند، اشلی موفق به فرار می شود و خود را در اتاقی حبس می کند. او که مصمم است فرار نکند تصمیم می گیرد راهی برای رهایی لیان از محوطه اش پیدا کند. اشلی در اتاق های مخروبه حرکت می کند و با آرمادوراهای بیشتری روبرو می شود.

 

با این حال او متوجه می شود که می تواند آنها را با استفاده از نور یک فانوس خنثی کند. اشلی در حالی که به طبقه بالا می رود، به لیان اطمینان می دهد که در ادامه جستجوی خود راهی برای آزاد کردنش پیدا خواهد کرد. در نهایت او آیتم مورد نیاز برای آزاد کردن لیان را به دست می‌آورد، اما با تعقیب بی‌ وقفه آرمادوراهای متعدد در مسیر بازگشت مواجه می‌شود. او با وجود چالش ها با موفقیت در را باز می کند و جسد یکی از فرقه گرایان را می یابد که لیان را به دام انداخته بود و در کمال تعجب متوجه می شود که فرقه گرا کلید قفس لیان را به همراه داشته، سپس کلید را برداشته و به سمت لیان پرتاب می کند. درست زمانی که لیان می خواهد قفل قفس را باز کند، می‌شنود که اشلی توسط خدمتکار سالازار یعنی وردوگو درحال ربوده شدن است. لیان که از آمدن وردوگو نا امید شده است، گلوله هایی را به سمت آن شلیک می‌کند، اما این موجود تقریبا بدون هیچ ری اکشنی به کارش ادامه می دهد. لیان با درماندگی می بیند که اشلی به مکانی نامعلوم منتقل می شود.

آزمایشگاه زیرزمینی سالازار

در خارج از قلعه، ایدا با کارفرمایش تماس می گیرد تا پیشرفتش را گزارش کند. او اطلاع می دهد که هنوز نتوانسته کهربا را پیدا کند، اما اشاره می کند که لیان به او در روند بازیابی کمک می کند. کارفرمایش موافقت می کند که لیان را برای کمک بیشتر نگه دارد. پس از پایان تماس ایدا متوجه وردوگو می شود که اشلی را به سمت اتاق تاج و تخت حمل می کند و به سرعت به لیان اطلاع می دهد. لیان که در قفس خود گیر افتاده است گزارش را از ایدا دریافت می کند، اما قبل از اینکه بتواند اطلاعات بیشتری بخواهد، ایدا به طور ناگهانی تماس را قطع می کند. لیان در راه خود به سمت اتاق تاج و تخت با نوویستادورها، موجوداتی که از ترکیب انگل و رحم ساخته شده توسط خدمتکار سالازار یعنی ایسیدرو اوریارته تالاورا ساخته شده اند مواجه می شود. لیان پس از رسیدن به اتاق تاج و تخت می بیند که اشلی توسط فرقه گرایان نگه داشته شده و بدنشان با خون علامت گذاری شده است.

 

 

با این حال قبل از اینکه لیان بتواند کاری انجام دهد، وردوگو روی او می پرد. لیان با درماندگی تماشا می کند که اشلی به زور مجبور به نوشیدن مایع سیاه رنگی می شود که سالازار ادعا می کند رنج او را تشدید می کند. با بدتر شدن علائم، اشلی از درد به خودش می پیچد. سالازار که نیت سادیستی خود را با نشان دادن میزان رنج اشلی نشان میدهد، با لیان خداحافظی می کند و به وردوگو دستور می دهد که لیان را به سوراخی در پایین بیندازد و باعث ناراحتی اشلی شود. لیان با افتادن در پرتگاه موفق می شود با گرفتن زنجیری که قبلاً برای اعدام متعصبان استفاده می شد خود را نجات دهد. لیان با بیشتر پایین آمدن در غار، کار سختی را آغاز می کند تا راه خود را به سطح زمین باز کند و در نهایت به یک آزمایشگاه زیرزمینی می رسد.

 

او در آنجا یادداشت هایی را می یابد که از ایسیدرو به جا مانده است که خود را از محدودیت های بشری فراتر گذاشته و به یکی از خدمتگزاران فداکار و مجری سالازار یعنی وردوگو تبدیل شده است. لیان در داخل آزمایشگاه هدف تعقیب بی امان وردوگو قرار می گیرد که بی وقفه او را تعقیب و شکار می کند. در حالی که لیان در تلاش برای بازگردانی برق برای فرار از آزمایشگاه است موفق می شود از رویارویی خود با وردوگو جان سالم به در ببرد. سرانجام آسانسوری به طبقه او می رسد. درحین انتظار برای رسیدن به طبقه مورد نظر، علائم پلاگای لیان بدتر می شود و او دیدهای نگران کننده ای از مردی را تجربه می کند که از سدلر دستور می گیرد تا ” این بچه های سرگردان را به رستگاری برساند”. به محض ورود به معدن، لیان لوئیس را می بیند که با سرکوب کننده ها ایستاده و آماده ارائه کمک های بسیار مورد نیاز است.

سفر از طریق معادن

لیان پس از تزریق سرکوب کننده ها به خود، لوئیس به او هشدار می دهد که اثرات سرکوب کننده ها طولانی نخواهد بود. با این حال لیان مصمم است که نجات اشلی همچنان اولویت اصلی است و حاضر است برای تکمیل ماموریت جان خود را به خطر بیندازد. لوئیس که لیان را «سانچو پانزا» می‌خواند، تصمیم می گیرد او را در تلاشش برای نجات «پرنسس دولسینیا» همراهی کند. در طول راه لیان عدم اعتماد خود را به کسی که قبلاً برای آمبرلا کار می کرد ابراز می کند، اما لوئیس به او اطمینان می دهد که کار شرکت تمام شده است و مایل است به لیان کمک کرده تا جبران کند. لیان و لوئیس با حرکت رو به جلو مسیری را کشف می کنند که به کوره بلندی می رسد. در این منطقه لیان به طور ناگهانی توسط ال جیگانته دیگری گرفته می شود.

 

لوئیس سعی می کند او را به عقب بکشد، اما نیروی دست غول هر دو را به بیرون می کشاند. لوئیس موفق می شود لیان را از چنگ آن نجات دهد و لیان در مورد حمله قریب الوقوع ال جیگانته دوم به او هشدار می دهد. این دو درگیر نبرد با این دو موجود می شوند و از محیط به نفع خود استفاده می کنند. آنها با تلاش مشترک خود موفق به کشتن ال جیگانته ها می شوند. پس از مبارزه، لیان تعجب خود را از نگهداری موجودات در معادن ابراز می کند. لوئیس توضیح می دهد که این مکان ها توسط فرقه مقدس تلقی می شود و انگل ها در داخل کهربای باستانی کشف شده و نگهداری می شوند. لیان و لوئیس بدون هیچ مسیر مناسب دیگری تصمیم می گیرند تا از میان مین های ناپایدار سوار گاری های مین شوند، جایی که توسط گانادوهای مختلف تعقیب می شوند و از کنار کندوی نوویستادورها نیز عبور می کنند. آنها مجبور میشوند سوار گاری روی ریل شوند تا به هدف خود نزدیک تر شوند.

 

در پایان مسیر، لیان و لوئیس مجبور می شوند برای امنیت خود بپرند و در برابر دشمنان متعدد قرار بگیرند. در نهایت با رسیدن به آسانسور جفتشان سوار آن می شوند و در حالی که بالا می‌روند لیان از لوئیس می خواهد تا به مشارکت گذشته اش با لوس ایلومینادوس اعتراف کند و به آنها کمک کند تا بتواند جبران کند. به محض رسیدن به سطح زمین لوئیس ناگهان توسط جک کراوزر از پشت مورد اصابت چاقو قرار می گیرد و گمان می رود که مرده باشد. این افشاگری لیان را شوکه می کند و نشان میدهد کراوزر به او خیانت کرده، زیرا متوجه می شود که کراوزر عامل ربوده شدن اشلی بوده و با کمال میل برای فرقه کار می کرده. کراوزر نمونه را بازیابی می کند و لیان را در یک دوئل جنگی نزدیک با چاقو درگیر می کند.

 

در میان دعوا، لیان سعی می کند با کراوزر حرف بزند و انگیزه های او را درک کند. کراوزر فاش می‌کند که دو سال قبل او و واحدش بخشی از عملیات خاویر بودند که منجر به کشته شدن همه هم رزمانش شد. او معتقد است که دولت اجازه داده تا مرگ آنها اتفاق بیفتد و او به دنبال انتقام از دست دادن آنهاست. لیان در نهایت در مبارزه با کراوزر شکست می‌خورد، اما لوئیس موفق می‌شود با شلیک به چاقوی کراوزر او را نجات دهد. او که از عدم تغییر کراوزر نا امید شده بود، صحنه را ترک می کند. لوئیس که به شدت مجروح شده است روی زمین می افتد و کلید آزمایشگاهش را به لیان می دهد، جایی که آنها می توانند انگل ها را از بین ببرند. او به لیان می‌گوید که مردم می توانند تغییر کنند و لیان با تأسف تماشا می کند که لوئیس تسلیم زخم هایش شده و می میرد.

پایان سالازار

لیان که مصمم است انتقام مرگ لوئیس را بگیرد، از او جدا می شود و برای مقابله با کراوزر به داخل آسانسور می رود. در داخل آسانسور ایدا نکته دیگری در مورد مکان اشلی ارائه می دهد و میگوید که به برج ساعت منتقل شده است و به لیان اطلاع می دهد که هنوز زمان برای نجات او وجود دارد. لیان با طعنه می گوید که ایدا بعد از این همه مدت هنوز بی عاطفه نیست. پس از رسیدن به برج ساعت، سالازار به فرقه گرایان خود دستور می دهد تا لیان را هنگام صعود به بالا متوقف کنند. از بالا لیان شاهد تحویل اشلی از سالازار به کراوزر به داخل ساختمان است و به سرعت آنها را دنبال می کند. در داخل، سالازار اشلی را به کراوزر می سپارد و به او یادآوری می کند که وفاداری خود را به آرمان اعلام کند. قبل از اینکه لیان بتواند به آنها برسد، کراوزر اشلی را با پل متحرک بالا برده و سالازار را تنها می گذارد تا با لیان مقابله کند.

 

سالازار به لیان طعنه می زند، اما لیان از بازی های او خسته شده است. او به قفسه سینه و سر سالازار شلیک می کند و باعث می شود که سالازار به پایین سقوط کند. علیرغم مرگ سالازار لیان همچنان صدای خنده های او را می شنود که با شکل جهش یافته ظاهر می شود. لیان در محیط حرکت می کند و سعی می کند او را شکست دهد. سالازار برای کمک، سدلر را فریاد می زند، اما در نهایت تسلیم جراحات وارده توسط لیان شده و میمیرد. لیان از ساختمان بیرون می‌آید و کراوزر را می بیند که در حال راندن یک قایق به همراه اشلی به عنوان مسافرش است. لیان با عجله به سمت اسکله می رود، جایی که ایدا با کلید قایق ظاهر می شود.

نفوذ به جزیره

در طول قایق سواری لیان به ایدا می گوید که چگونه خودش و جهان از زمان نابودی شهر راکون تغییر کرده اند. او در مورد انتخاب های دشواری که مجبور به انجامشان شده است فکر می کند، جایی که نجات یک زندگی اغلب به قیمت زندگی بسیاری از افراد دیگر تمام می شود. لیان این سوال را مطرح می کند که آیا ایدا نیز تغییر کرده است یا مانند شش سال پیش از او برای برنامه کاری خود سوء استفاده می کند. با این حال ایدا ساکت می ماند و لیان را رها می کند تا قایق را به سمت لنگرگاه هدایت کند. با رسیدن به سواحل صخره ای، لیان شاهد دفاع های بسیار مستحکم است و کراوزر را می بیند که اشلی را به داخل پایگاه می برد. لیان که تصمیم دارد او را نجات دهد با موفقیت به پایگاه نفوذ می کند.

 

او متوجه می شود که اشلی در اتاقی نگهداری می شود که به کارت کلید دسترسی سطحی نیاز دارد. لیان تصمیم می گیرد تا کارت کلید را بیابد و با موجودات مهیبی به نام احیا کنندها و نوع سیخ دارشان به نام Iron Maiden ها روبرو می شود. این موجودات می توانند به صورت بی پایان بازسازی شوند مگر اینکه انگل های بدنشان که به عنوان اندام های حیاتی عمل می کنند حذف شوند. پس از به دست آوردن کارت کلید، لیان سلول اشلی را باز می کند و متوجه می شود که وضعیت او به سرعت رو به وخامت است. لیان با در دست داشتن آخرین سرکوب کننده، سرم را به اشلی تزریق می کند و به او تسکین موقتی می دهد. لیان که اثرات سرکوب کننده خودش را از بین می روند خسته کنار اشلی می نشیند و منتظر می ماند تا اشلی به هوش بیاید.

رقابت شاگرد و استاد

پس از مدتی انتظار، اشلی از خواب بیدار می شود و از مرگ لوئیس باخبر می شود. او قول می دهد که انگل های بدنشان را به عنوان ادای احترام به او از بین ببرند. لیان برای بدست آوردن محل آزمایشگاه لوئیس با ایدا تماس می گیرد و او به آنها اطلاع می دهد که معمولاً امکانات مهمی در قله قرار دارند. این دو با این دانش سفر خود را برای رسیدن به قله آغاز می کنند. هنگامی که با دیوار ضعیفی روبرو می شوند که مسیرشان را مسدود کرده، اشلی کنترل یک جرثقیل را به دست می گیرد و سعی می کند دیوار را با یک توپ ویران کند. با این حال این موضوع گانادوهای زیادی را در منطقه جذب می کند و لیان را وادار می کند تا زمان کافی برای ایجاد یک سوراخ در دیوار برای او بخرد. سپس آنها سوار آسانسور می شوند و در طول صعود اشلی در مورد لحظات کار گروهی موثرشان فکر می کند و تمایل خود را برای تبدیل شدن به ماموری مانند لیان ابراز می کند. با این حال او به اشلی یادآوری می کند که هدف اصلی آنها فرار است. به محض ورود به انبار کهربا، لیان و اشلی کهربایی را کشف می کنند که حاوی انگل های پلاگا است، همانطور که لوئیس ذکر کرده بود.

 

سدلر و پیروانش خود را نشان می دهند و سدلر خودش را به عنوان سخنگوی فرقه معرفی می کند. در پاسخ لیان به چشم سدلر شلیک می کند، اما زخم او به سرعت خوب می شود. سدلر کنترل لیان و اشلی را به دست می گیرد و به اشلی دستور می دهد تا لیان را بکشد. اشلی برای مقاومت تلاش می کند و به سختی از جان لیان گذشت می کند در حالی که پیروان دیگر را حذف می کند. با این حال اسلحه او گیر می کند و سدلر و پیروانش را مجبور می کند تا دور شوند. زمانی که آنها به اندازه کافی فاصله می گیرند لیان کنترل را دوباره به دست گرفته و تفنگ خود را پس می گیرد. در داخل چادر لیان اطلاعاتی در مورد عملیات خاویر، یک عملیات مخفی برای عموم ناشناخته کشف می کند. برنامه ریزی این عملیات سال ها طول کشید و شامل انتخاب سربازان بسیار ماهر بود. متأسفانه همه سربازان شرکت کننده به جز افسر فرمانده آنها یعنی کراوزر جان باختند. دلیل شکست این عملیات همچنان محرمانه است و شایعات حاکی از جنگ قدرت در میان فرماندهان یا دستور مستقیم شخص رئیس جمهور است.

 

لیان همچنین از جزئیات ربوده شدن اشلی مطلع می شود، از جمله اینکه چگونه مردان درگیر با ماشین خود مشکل موتور را به نمایش گذاشتند، اشلی را به وسیله نقلیه دیگری منتقل کردند و قبل از اینکه او را در یک کانتینر بزرگ برای حمل و نقل قرار دهند، او را تحت کنترل خود درآوردند. واحد دیگری حواس پرتی ایجاد کرد و تیم باقی مانده به پایگاه داده تحقیق نفوذ کرده و شبکه های خود را غیرفعال کرد. لیان قبل از رفتن به نواری گوش می دهد که کراوزر برای یک مسابقه نهایی در میدان نبرد خونین، جایی که وقایع دو سال پیش رخ داده است آماده می شود. با ورود لیان به میدان نبرد، کراوزر او را به خاطر عدم قضاوتش مورد تمسخر قرار داده و ناتوانی او در نجات هرکسی مسخره می کند. لیان با زیر سوال بردن انگیزه های کراوزر برای همکاری با فرقه می فهمد کراوزر دنبال تلافی و جذابیت قدرت است و اشاره میکند که فرقه آن را به او اعطا کرده است. در حالی که لیان تلاش می کند به سمت برجی که اشلی در آن نگهداری می شود برود درگیر یک مبارزه مرگبار می شود.

 

کراوزر که مغلوب شده بود، بازویش شروع به جهش یافتن می کند و زمین را می کوبد و باعث سقوط لیان می شود. لیان در راهروهای تاریک به ورودی برج می رسد، اما خیلی دیر می رسد چون پل متحرک بالا می رود و کراوزر پشت سر او ظاهر می‌شود و حالا دست دیگرش جهش یافته است. این دو در یک دوئل شدید شرکت می کنند و لیان پیروز می شود و کراوزر را بر اثر جراحاتش ناتوان می کند. کراوزر با پذیرش مرگ قریب الوقوع خود به لیان می گوید که آنچه را که باید انجام دهد و لیان از چاقوی خود کراوزر برای ضربه زدن به قلبش استفاده می کند و به زندگی او پایان می دهد. در آخرین لحظات، کراوزر با افتخار تصدیق می کند که لیان را به خوبی آموزش داده است، احساسی که لیان با آن موافق است. با پایین آمدن پل متحرک، لیان وارد برج می‌شود، هرچند که نگاهی پر از حسرت به پیکر بی‌ جان کراوزر می‌اندازد.

حذف پلاگا

در بالای ساختمان، لیان به پناهگاه بسیار مستحکم آنها خیره می شود، جایی که اشلی توسط پیروان سدلر به داخل اسکورت می شود. همانطور که لیان در مسیر خود به سمت آنها حرکت می کند، از طرف مایک کمک دریافت می کند که با هلیکوپتر جنگی که توسط هانیگان فرستاده شده بود می رسد. با نزدیک شدن به محل فرود تعیین شده، لیان برای سوار شدن به هلیکوپتر آماده می‌شود، اما برنامه های آن ها با انبوهی از نوویستادورها که هلیکوپتر را احاطه کرده اند به هم میخورد. نوویستادورها صدمات قابل توجهی ایجاد می کنند و در نتیجه هلیکوپتر آتش می گیرد و به طور غیرقابل کنترلی تصادف می کند و مایک در این فرایند کشته می شود. لیان پر از خشم نسبت به سدلر مصمم تر از همیشه برای پایان دادن به سلطنت وی وارد می شود و پس از رسیدن به پناهگاه، اشلی را می یابد که بیهوش روی یک محراب سنگی دراز کشیده است.

 

او سعی می کند به اشلی برسد اما با سدلر روبرو می شود که نشان می دهد بدن و ذهن آنها را از طریق “بدن مقدس” به هم مرتبط کرده و سعی می کند لیان را متقاعد کند که هدیه را بپذیرد، درست مانند اشلی. لیان که خشمگین شده به سمت سدلر می رود، اما پلاگا به سرعت در بدنش پخش می شود و سدلر تهدید می کند که کنترل او را به دست می گیرد. در آن لحظه ایدا از راه می رسد و به سدلر شلیک می کند و فرصتی برای لیان و اشلی ایجاد می کند تا از تعقیب کنندگانشان فرار کنند. با پایان یافتن زمان، این دو به سمت آزمایشگاه لوئیس می روند در حالی که لیان در حال دیدن رویایی هایی است که دید او را تیره می کنند، اما همچنان مصمم به رسیدن به مقصد است. در نهایت با استفاده از کلیدی که لوئیس به او سپرده بود، به آزمایشگاه می رسند، جایی که فرایند برداشتن پلاگا از اشلی (با وجود درد طاقت فرسایی که به همراه دارد) آغاز می‌شود. لیان با خیال راحت از اینکه اشلی اکنون از آسیب در امان است خسته و بیهوش روی زمین می افتد.

پایان سدلر و فرار از جزیره

اشلی در حالت ناتوان خود به حرکت دادن لیان برای حذف انگل کمک می کند که با موفقیت انجام می شود. آنها با حذف پلاگا از کنترل سدلر رها می شوند و از کمک های لوئیس سپاسگزار هستند. لیان در آزمایشگاه متوجه می شود که نمونه کهربا به دلیل خواص منحصر به فردش برای آزمایش های بیشتر بازگردانی شده است. لوئیس متوجه شده بود که گونه غالب پلگا حاوی همان اندامی است که در سدلر یافت می شود و حدس میزد وقتی به طور کامل توسعه یابد، می تواند با قدرت سدلر رقابت کند یا از آن فراتر رود. متأسفانه نمونه قبل از انجام هر گونه تحقیق قابل توجهی مصادره شد. لیان در میان اسناد از هماهنگی های قبلی لوئیس با ایدا و خیانت او به سدلر و پیروانش به دلیل ظلم و ستمی که ساکنان جزیره برای نسل ها با آن روبرو بوده اند اطلاع پیدا می کند. اشلی در حال خروج از غار نگران امنیت ایدا است، اما لیان به او اطمینان می دهد که حال ایدا خوب است. در بیرون آنها متوجه می شوند که ایدا به عنوان طعمه ای برای فریب دادن لیان به اسارت گرفته شده است.

 

لیان با احساس خطر اشلی را پشت سر می گذارد و برای رهایی ایدا از اسارت می شتابد. با این حال او خیلی زود توسط انبوهی از نوویستادورها احاطه می شود و خود سدلر ظاهر می شود و سعی می کند لیان را خفه کند. ایدا به کمک او می آید و با سدلر جهش یافته رو به رو می شوند. در حین مبارزه سدلر طرح خود را برای گسترش پلاگا در سراسر جهان فاش می کند و بشریت را از طریق “جسم مقدس” ایجاد شده توسط جنگ، رنج و مرگ به منظور ایجاد بهشت خود متحد می کند. لیان موفق می شود سدلر را شکست دهد و باعث سقوط او به دریای پایین شود. با این حال سدلر یک بار دیگر جهش می یابد و به موجودی عظیم تبدیل می شود. لیان به اندازه کافی خودش را زنده نگه می دارد تا ایدا یک موشک انداز را به سمتش پرتاب کند و از آن برای تضعیف موجود استفاده کند. لیان با بهره گیری از ابتدای داستان، سدلر را با عصای خود می کُشد و در نهایت هیولای جهش یافته را شکست می دهد. لیان سعی می کند کهربا را پس بگیرد، اما ایدا آن را می گیرد و قصد واقعی خود را آشکار می کند.

 

او توضیح می‌دهد که یک معامله انجام داده و به لیان پیشنهاد می‌کند که به همراهش سوار هلیکوپتر شود، اما او قبول نمی کند زیرا می داند که اینجا راهشان از هم جدا می‌شود. ایدا با انفجار امکانات جزیره می رود و اشلی از راه می رسد و می پرسد که چرا ایدا آنها را ترک کرد. قبل از اینکه بخواهند بیشتر بحث کنند لیان با عجله اشلی را می آورد و هر دو راهی اسکله می شوند. در طول راه همه گانادوها به دلیل مرگ سدلر دچار تشنج های شدید شده و می میرند. لیان و اشلی از طریق یک قایق موتوری که ایدا پشت سر گذاشته بود برای فرار از غار در حال فروریختن و تأسیسات در حال سوختن استفاده می کنند. آنها موفق به فرار می شوند و شاهد نابودی جزیره هستند. اشلی پیشنهاد می کند تا لیان را تحت حمایت خود قرار دهد، اما او قبول نمی کند و توانایی اشلی را تایید می کند اما پیشنهاد می کند که به آموزش بیشتری نیاز دارد. این دو در حالی که هانیگان بالاخره با لیان ارتباط برقرار می کند، به خانه می روند.

 

ایدا در هلیکوپتر با کارفرمای خود یعنی آلبرت وسکر تماس می گیرد و خواستار اطلاع از قصدش از نمونه می شود. وسکر طرح خود را برای تسریع تغییر، فداکردن صدها جان به نفع یک نفر و ایجاد تلفات میلیاردی را فاش می کند. ایدا که از جنون جاه طلبی های وسکر شوکه شده است خلبان را زیر نظر اسلحه نگه می دارد و دستور تغییر مسیر آنها را می دهد. او به بیرون نگاه می کند و لیان و اشلی را می بیند که در حال بازگشت به خانه هستند. هانیگان از شنیدن اینکه لیان و اشلی در امان هستند آسوده خاطر می شود و گزارش را به روز رسانی می کند و با خیال راحت و راضی از ایستگاه خود دور می شود.

رزیدنت اویل ۴ یک ریمیک از نسخه ۲۰۰۵ این بازی است که گیم‌ پلی آن شباهت زیادی به نسخه اصلی دارد.

نمای کلی

مانند نسخه اصلی، رزیدنت اویل ۴ از زاویه دوربین شوتر سوم‌ شخص از روی شانه استفاده می‌کند که شباهت زیادی به ریمیک های رزیدنت اویل ۲ و ۳ دارد. بازی از موتور RE Engine بهره می‌برد که کپکام از زمان رزیدنت اویل ۷: بایوهزرد از آن استفاده کرده است. با پیشرفت‌ های گرافیکی عمده، بیشتر اشیاء و شخصیت‌ ها دارای جلوه‌ های فوتورئالیستی هستند و محیط بازی نیز از جزئیات بالایی برخوردار است. کیف ضمیمه‌ ای از نسخه اصلی رزیدنت اویل ۴ در این بازی بازمی‌گردد. مأموریت‌ های فرعی اختیاری نیز در بازی گنجانده شده‌ اند. برگه‌ های آبی که در سراسر بازی پراکنده شده‌ اند، به بازیکنان امکان دریافت وظایف جانبی را می‌دهند. این مأموریت‌ ها بسته به نوع خود، پاداش‌ های متنوعی برای بازیکن فراهم می‌کنند.

سوم شخص RE4 Remake
زاویه دوربین شوتر سوم‌ شخص از روی شانه در رزیدنت اویل ۴ (۲۰۲۳) بهبود یافته است.

مبارزه

برخلاف نسخه اصلی، رویدادهای سریع به‌ ندرت در بازی حضور دارند و جای خود را به دفع ضربه و جاخالی دادن داده‌ اند. این مکانیک‌ ها به بازیکن اجازه میدهند با استفاده از چاقوی مجهز، حملات دشمنان را دفع کند یا به‌ طور کامل از آن‌ ها اجتناب کند. مانند نسخه اصلی، دشمنان با شلیک به سر یا پاهایشان دچار تزلزل می‌شوند و برای مدت کوتاهی تعادل خود را از دست می‌دهند. در این وضعیت، بازیکن می‌تواند با زدن دکمه مشخص، حمله‌ ای قدرتمند انجام دهد که علاوه بر وارد کردن آسیب سنگین به دشمن متزلزل‌ شده و دشمنان اطراف را نیز زمین‌ گیر می‌کند. نوع حمله‌ ای که بازیکن انجام می‌دهد، بسته به موقعیت او متفاوت است.

 

در حالت The Mercenaries نیز هر شخصیت حملات متفاوتی دارد. البته همه حملات را نمیتوان با دفع ضربه خنثی کرد. برخی حملات مانند ضربات فرقه‌ گرایان داس‌ به‌ دست یا غول‌ های عظیم‌الجثه نیاز به جاخالی دادن دارند. بازی دارای سیستم دوام سلاح مشابه رزیدنت اویل ۲ است. چاقوی لیان قابلیت حمله به دشمنان، باز کردن جعبه‌ های چوبی و دفع ضربات را دارد، اما با استفاده مداوم دچار استهلاک می‌شود. همچنین دفع ضربات اره‌ برقی، میزان زیادی از دوام چاقو را کاهش می‌دهد. با این‌ حال بازیکنان می‌توانند چندین چاقو در موجودی خود داشته باشند. علاوه بر این، چاقوی جنگی قابل ارتقا و تعمیر است.

 

تاجر

مرچنت در این بازی بازگشته و به‌ عنوان یک فروشگاه عمل می‌کند. بازیکنان می‌توانند با خرج کردن پِسِتا آیتم بخرند یا سلاح‌ های خود را ارتقا دهند. آیتم‌ های کلیدی که دیگر کاربردی ندارند قابل فروش به تاجر هستند. گنجینه‌ها نیز در این بازی بازگشته‌ اند و میتوان آن‌ ها را با قیمت بالایی به فروشنده فروخت. ویژگی امکان ترکیب جواهرات مختلف با یک گنجینه‌ی قابل اتصال در این بازی بازگشته است که هنگام فروش، پاداش بیشتری به بازیکن می‌دهد. بخش “Tune Up” برای ارتقای سلاح‌ ها در نظر گرفته شده است. بازیکنان می‌توانند قدرت آتش، نرخ شلیک، سرعت بارگذاری و ظرفیت مهمات سلاح‌ ها را افزایش دهند. برخلاف نسخه اصلی، تاجر را نمیتوان کشت، اما اگر به او تخم‌ مرغ پرتاب کنید، واکنشی مشابه سایر شخصیت‌ ها و دشمنان نشان میدهد.

 

اشلی گراهام

اشلی گراهام دیگر نوار سلامت ندارد. در عوض اگر آسیب زیادی ببیند، به حالت زمین‌ گیر میرود و باید احیا شود. طبق گفته‌ی یکی از نمایندگان کپکام، این تغییر انجام شده تا اشلی بیشتر شبیه یک همراه طبیعی به نظر برسد و کمتر حس یک نوار سلامت اضافه را بدهد که بازیکن مجبور به مراقبت از آن باشد.

سوم شخص 4 RE4 Remake
لیان با استفاده از چاقو حمله مرگبار یک ماندیبولا را دفع کرده و ضدحمله انجام می‌دهد.
RE4R گرفتن لیان
لیان یک فرقه‌ گرای متزلزل را با اجرای فن سوپلکس به زمین میکوبد.
سوم شخص 3 RE4 Remake
استفاده از دکمه‌ی نمایش داده‌ شده برای جلوگیری از حمله‌ی جک کراوزر.
منوی مرچنت RE4R
منوی مرچنت
سوم شخص 2 RE4 Remake
اشلی گراهام در قلعه همراه بازیکن است.

دشمنان

بیشتر دشمنان از نسخه اصلی در این ریمیک بازگشته‌ اند، در حالی که بعضی از آنها کاملاً حذف شده‌ اند و با دشمنان جدیدی مانند «گاتلینگ من» جایگزین شده‌ اند که به جای دشمن قبلی به نام «بروت» قرار گرفته است. همچنین دشمن «U-3» با یکی از «وردوگوها» ترکیب شده است. تمام دشمنان به لطف پیشرفت‌ های گرافیکی، ظاهر بهتری پیدا کرده‌ اند.

گانادوها RE4R

گانادو

گانادوها به عنوان دشمنان اصلی در این نسخه ریمیک بازگشته‌ اند. آنها مانند نسخه اصلی سه نوع دارند: روستاییان، مذهبی‌ ها (زیلوت‌ ها) و سربازان که به ترتیب در روستا، قلعه سالازار و جزیره با آنها مواجه میشویم. هر نوع از این دشمنان نسبت به نوع قبلی خطرناک‌ تر است و حملات و توانایی‌ های جدیدی دارند. یک ویژگی جدید به گانادوها اضافه شده که این امکان را به آنها می‌دهد تا به «دسنوکادو» تبدیل شوند، یعنی پس از دریافت آسیب‌ های کشنده، می‌توانند خود را زنده کنند. این فرایند میتواند با زدن ضربه با چاقو به آنها در حالی که روی زمین افتاده‌ اند متوقف شود. گانادوها گاهی اوقات به «گوادانیا»، «مندیبیولا» و «آرانیا» تبدیل می‌شوند، همانطور که در نسخه اصلی هم اتفاق می‌افتاد. تبدیل به پلاگا نیز به راحتی با استفاده از نارنجک فلش قابل مقابله است.

مرد اره برقی و خواهران اره برقی

هم مرد اره‌ برقی و هم خواهران اره‌ برقی در نسخه ریمیک به عنوان دشمنان خطرناک بازگشته‌ اند. اگر بازیکن مراقب نباشد و خیلی نزدیک شود، حملات آنها می‌توانند به سرعت بازیکن را بکشد. با این حال حالا میتوان با استفاده از پری (دفاع با چاقو) حملات آنها را دفع کرد، اگرچه این کار باعث می‌شود چاقوی فعلی که در دست دارید به شدت خراب شود.

خواهران اره برقی RE4R
مرد اره برقی RE4R
بروت (چکش)

بروت

بروت ها (بی رحمان) نوع جدیدی از دشمنان در این نسخه ریمیک هستند. آنها گانادوهای بزرگ‌ تر و مقاوم‌ تری هستند که با سلاح‌ های قدرتمند مسلح شده‌ اند و سر حیوانات به جای سر انسان به آنها وصل شده است و 3 نوع دارند: «چکش» که بیشتر در روستا دیده می‌شود، «کراس‌ بو» که در جزیره با آن مواجه میشوید و «غیر مسلح» که باز هم در جزیره است.

کولمیلوس

کولمیلیوس‌ ها همانطور که در نسخه اصلی بودند عمل می‌کنند، معمولاً به صورت گله‌ ای حمله می‌کنند و در دایره‌ ها میچرخند تا طعمه‌ شان را غافلگیر کنند. کولمیلیوس‌ ها به سمت بازیکن میجهند تا رگ گردن او را گاز بگیرند. آنها همچنین می‌توانند به حالت پلاگا تبدیل شوند و پلاگای خود را نمایان کنند.

دل لاگو RE4R

دل لاگو

دل لاگو اولین باس است که در دریاچه با آن مواجه می‌شوید. شلیک به آب دریاچه قبل از مبارزه با باس به شدت توصیه نمی‌شود، زیرا این کار یک صحنه مرگ فوری را فعال می‌کند که در آن هیولا بازیکن را به صورت زنده میبلعد.

ال جیگانته RE4R

ال جیگانته

برخلاف نسخه اصلی، ال جیگانته دیگر توسط چند روستایی فراخوانی نمی‌شود، بلکه اکنون توسط یک مذهبی (زیلوت) فراخوانی می‌شود. مشابه نسخه اصلی، مبارزه از معدن آغاز می‌شود و بعداً به بازیکن توسط سگ در مبارزه کمک خواهد شد.

بیتورس مندز RE4R

بیتورس مندز

بیتورس مندز به عنوان سومین باس در پایان فصلی که شامل روستا است، با بازیکن مواجه می‌شود. او در کشتارگاه ظاهر شده و دو فاز از جهش خود دارد.

گارادور RE4R

گارادور

گارادور در این نسخه حضور دارد؛ او یک دشمن نابینا و در عین حال خطرناک است که به عنوان یک مینی باس عمل می‌کند. برای مقابله با گارادور، باید به صورت مخفیانه عمل کنید و از ایجاد سر و صدای زیاد خودداری کنید، سپس پلاگای موجود در پشت او را نمایان کنید. نسخه زره‌ پوش گاردادور در مراحل بعدی در قلعه ظاهر می‌شود.

پلاگا RE4R

پلاگا

پلاگا میتواند به عنوان یک دشمن مجزا مانند عنکبوت به شما حمله ور شود و یا به گانادوها بچسبد و آنها را وحشی کند تا حملات سریع تری به سمت شما انجام دهند.

آرمادورا RE4R

آرمادورا

آرمادوراها همانند نسخه اصلی رفتار می‌کنند؛ پلاگاهایی که در زره‌ های شوالیه‌ ای پوشیده شده‌ اند. حملات آنها نسبتاً کند و دست و پا چلفتی است که باعث می‌شود پیش‌ بینی‌ پذیر و آسان برای پری باشند. آنها زمانی که به عنوان اشلی بازی می‌کنید تهدید بزرگی به شمار می‌آیند، زیرا حملاتشان می‌توانند او را به سرعت بکشند و اشلی تنها به لامپ خود وابسته است تا آنها را غافلگیر کند، به شرطی که لامپ را مستقیماً به سمت آنها بتاباند.

نویستادور RE4R

نوویستادور

نوویستادورها در نسخه ریمیک به عنوان دشمنانی ضعیف بازگشته‌ اند، اما پنهان‌ کار که به صورت گله‌ ای حمله می‌کنند. آنها بسیار فرّار هستند و قادرند خود را با محیط تطبیق دهند تا طعمه‌ شان را غافلگیر کنند. علاوه بر این، اسموند سدلر می‌تواند آنها را در طول مبارزه نهایی فراخوانی کند.

وردوگو RE4R

وردوگو

وردوگو نیز به این نسخه بازگشته است و همانند نسخه قبلی در محوطه کابین آسانسور با آن مواجه میشوید. وردوگو را میتوان کشت و یک گنج دریافت کرد و یا میتوان به راحتی از آن گذر کرد.

ملکه پلاگا RE4R

ملکه پلاگا

ملکه پلاگا در نسخه ریمیک بازگشته است، هرچند این بار فقط رامون سالازار جهش پیدا میکند، برخلاف نسخه اصلی که او خود و وردوگوهایش را با یک پلاگای بزرگ ترکیب میکرد. ملکه پلاگا به عنوان باس قلعه ظاهر می‌شود. او برخلاف نسخه اصلی دیگر ثابت و بی‌ حرکت نیست.

احیا کننده و آیرون مِیدن

ریجنرِیدورها و آیرون میدن‌ ها تقریباً همانند نسخه اصلی هستند. آنها دشمنان بسیار مقاومی اند که می‌توانند از آسیب‌ ها ترمیم شوند و از بازوهای انعطاف‌ پذیر خود برای گرفتن طعمه استفاده کنند. برخلاف نسخه اصلی، آیرون میدن اکنون یک جهش طبیعی از ریجنرِیدور است و دیگر یک زیرگونه جداگانه نیست.

آیرون میدن RE4R
احیا کننده RE4R
جک کراوزر RE4R

جک کراوزر

برخلاف نسخه اصلی، مبارزه با جک کراوزر دیگر عمدتاً بر پایه QTE (رویدادهای سریع و سریع) نیست و این موضوع مبارزه را روان‌ تر کرده است. کراوزر می‌تواند قبل از جهش خود از انواع مختلف حملات استفاده کند که از جمله آنها چاقوی رزمی‌ اش است. در فاز دوم، جک از برجک‌ ها و تله‌ های سیمی برای منحرف کردن شخصیت بازیکن استفاده می‌کند. او می‌تواند برای عقب‌ نشینی یا ادامه حمله، نارنجک فلش پرتاب کند. برخلاف نسخه اصلی، جهش کراوزر به او یک دست جهش‌ یافته می‌دهد به جای فقط یک تیغه تیز روی دست که می‌تواند به راحتی هدف خود را مهار کند. جک کراوزر پس از مرگ، چاقوی خود را رها می‌کند که می‌توان آن را به عنوان یک سلاح نزدیک‌ زن برداشت.

اسموند سدلر RE4R

اسموند سدلر

اسموند سدلر آنتاگونیست اصلی، به عنوان باس نهایی با بازیکن مواجه می‌شود. او دو فاز دارد؛ یک فاز با شکلی شبیه به بندپایان و یک فاز دیگر با شکلی شبیه به سرپائود (ماهی مرکب غول پیکر). مانند نسخه اصلی، برای شکست دادن او به طور قطعی باید از راکت لانچر ویژه استفاده کرد.

سایر مودهای بازی

در نسخه ریمیک، ماموریت ایدا حذف شده است، اما «راه‌ های جداگانه» و «مزدوران» همچنان وجود دارند و با گیم‌ پلی و داستان‌ سرایی بهبودیافته ارائه شده‌ اند.

راه‌ های جداگانه

«راه‌های جداگانه» دوباره در این بازی برگشته است و به عنوان محتوای قابل دانلود (DLC) در دسترس قرار دارد. داستان به دنبال جاسوس مرموز ایدا وانگ است که اکنون برای یک سازمان مرموز و کارفرمایی مشکوک با اهداف شوم کار می‌کند. او مأمور شده است که نمونه‌ ای از پلاگا را از طریق مذاکره با دانشمند لوئیس سرا ناوارو بدست آورد.

راه های جداگانه RE4E

مزدوران

«مزدوران» یکبار با تکمیل بازی اصلی باز می‌شود. مانند نسخه‌ های قبلی، گیم‌ پلی مزدوران شامل کشتن دشمنان متعدد است که به طور تصادفی ظاهر می‌شوند تا امتیاز بیشتری کسب کرده و رکورد بهتری بدست آورند، در حالی که باید از تمام شدن زمان جلوگیری کنند. آیتم‌ ها و گوی ها در نقشه پخش شده‌ اند که به بازیکن مزیت‌ هایی در حین پیشرفت می‌دهند.

مزدوران RE4R
مزدوران RE4R

اگر نوار توان شخصیت قابل بازی پر شود، می‌تواند وارد حالت «ضرب و شتم» شود که افزایش چشمگیری در توانایی‌ های هجومی او ایجاد می‌کند. در حال حاضر ۸ شخصیت در حالت بازی مزدوران وجود دارد که ۲ تای آنها محتوای قابل دانلود (DLC) هستند. هرکدام از این شخصیت‌ ها موجودی ابتدایی و مجموعه مهارت‌ های مختلفی دارند.

رزیدنت ایول ۴ یک بازی ترس و بقا از سال ۲۰۲۳ است که به‌ طور مشترک توسط کازونو ری کادوی و یاسوهیرو آمپو کارگردانی شده و تحت نظارت تهیه‌کننده یوشیاکی هیراپایاشی ساخته شده است.

پیش تولید

مدیر عمومی بخش 1، جون تاکئوچی، از حدود سال 2016 و در حین توسعه ریمیک بازی Resident Evil 2 به فکر ریمیک بازی‌ های Resident Evil 3 و 4 افتاد. در حالی که کار بر روی ریمیک Resident Evil 3 بلافاصله در زیرمجموعه‌ های کپکام آغاز شد، تهیه‌ کننده بخش 1، یوشیاکی هیرابایاشی، در اواخر سال 2018 کار بر روی پروژه را شروع کرد. او با دو کارگردان مشترک، کازونواری کادوی و یاسوهیرو آمپو همکاری کرد که در آن زمان مشغول تکمیل پروژه رزیدنت ایول 2 بودند. این دو کارگردان ابتدا نگران بودند که چون بازی اصلی Resident Evil 4 از شهرت زیادی برخوردار است، هر گونه اشتباهی در ریمیک آن ممکن است باعث نارضایتی شدید طرفداران شود. به همین دلیل تیم توسعه تصمیم گرفت پیش از جلسات، بازی را دوباره بازی کنند تا حافظه‌ شان تازه بماند و نکات مهم را فراموش نکنند.

برنامه نویسی

مکانیک های رزمی

در زمینه مکانیک‌ های مبارزه، تلاش شد تا گیم‌پلی به‌روزرسانی شود تا با بازی‌های Resident Evil 3، Resident Evil 2 و Resident Evil Village هماهنگ باشد. برای کمک به هدف‌ گیری، در بازی اصلی از یک نشانگر لیزری قرمز برای هر سلاح استفاده شده بود، اما اکنون این نشانگر با یک هدف‌ گیری جدید که بیشتر با بازی‌ های اخیر همخوانی دارد، جایگزین شده است. با این حال برای راضی نگه داشتن طرفدارانی که لیزر را ترجیح میدهند، کپکام اطمینان حاصل کرد که آن را به‌ عنوان یک ضمیمه در ابتدای بازی اضافه کند.

 

مانند Resident Evil 2، چاقو حالا دوام محدودی دارد و با استفاده مداوم خراب می‌شود، اما میتوان آن را ارتقا داد. یک ویژگی جدید، پرتاب‌ کننده بولت است که نوعی کمان است و میتوان از آن برای سرنگون کردن دشمنان فردی استفاده کرد تا از شلیک گلوله‌ ها جلوگیری شود و دوستانشان متوجه نشوند. گانادوها در ریمیک به گونه‌ ای بازطراحی شدند که دشمنان خطرناک تری باشند، به‌ طوری که بازیکن را مجبور کنند از محیط علیه آن‌ ها استفاده کند، مانند روشن کردن اشیای قابل اشتعال یا بستن درها و پنجره‌ ها.

 

تغییرات ایجاد شده در محیط بازی ذخیره می‌شوند، بنابراین وقتی بازیکن دوباره به آن منطقه برمی‌گردد، اشیای جابجا شده یا تخریب شده را مشاهده می‌کند. این ریمیک از مکانیک‌ های مبارزه نیز استفاده می‌کند، به‌ طوری که بازیکن باید دکمه‌ ها را فشار دهد یا چاقو را برای رهایی از دست گانادوها به کار گیرد. رویدادهای سریع (QTEs) که در بازی 2005 محبوب بودند، اکنون به‌ عنوان مکانیکی منسوخ در صنعت شناخته می‌شوند و در ریمیک تقریباً هیچ رویداد سریعی وجود ندارد.

 

از آنجا که حرکت ویژه گانادوها این است که انگل‌ های پلاگا از بدنشان بیرون می‌ آیند، کارهایی انجام شده تا این ویژگی به‌ عنوان یک مکانیک گیم‌ پلی گنجانده شود. اکنون آن‌ ها به زمین می‌افتند و دچار تشنج می‌شوند، به‌ جای اینکه فوراً انگل‌ ها از بدنشان بیرون بیایند. این حرکت بازیکن را مجبور می‌کند که دشمنان نزدیک را نادیده بگیرد و اولویت را به کشتن گانادوی افتاده بدهد، که این امر خود بازیکن را در معرض خطر قرار میدهد.

 

مکانیک های اشلی

اشلی گراهام نیز برای ریمیک تغییراتی داشته است، به‌ طوری که توسعه‌ دهندگان قصد داشتند تا برچسب منفی‌ ای که در بین طرفداران به‌ عنوان یک مزاحمت پیدا کرده بود را از بین ببرند. در بازی 2005، بازیکنان می‌توانستند از اشلی خواسته تا “دنبال” آن‌ ها بیاید، “منتظر” بماند یا در یک سطل زباله “پنهان” شود. اما او در ریمیک همیشه از لیان پیروی می‌کند و لیان می‌تواند به او دستور دهد که با فاصله بیشتری از او پیشروی کند.

 

این تغییر از ربوده شدن اشلی توسط گانادوها زمانی که لیان در طرف دیگر اتاق است جلوگیری می‌کند، اما همچنان خطر آسیب دیدن او وجود دارد. حذف مکانیک “پنهان شدن” باعث می‌شود که بازیکنان نتوانند سیستم را به‌ طور غیرمنطقی استفاده کنند و او را در جای امن نگه دارند و تنها زمانی که منطقه امن است او را بیرون بیاورند. برای حفظ چالش، نوار سلامتی اشلی حذف شده است و دیگر نمیتوان آن را با استفاده از گیاهان زرد افزایش داد.

 

در عوض، بازیکنان باید به وضعیت او دقت کنند. زمانی که اشلی آسیب جدی ببیند، روی زمین می‌افتد و برای جلوگیری از باختن، به احیای او نیاز است که مشابه ایده‌ ای است که در Resident Evil 6 استفاده شد. مانند بازی 2005، اشلی گاهی اوقات می‌تواند به بیرون فرستاده شود و بازیکن میتواند او را از طریق سوراخ‌ ها هدایت کند تا درها را باز کند. او همچنین می‌تواند خود به خود از نردبان پایین بیاید، بدون اینکه نیاز باشد لیان او را بگیرد.

 

سایر مکانیک ها

در حین بازبینی بازی 2005 برای ایده‌ ها، توسعه‌ دهندگان متوجه ماموریت فرعی “مدال های آبی” در روستا شدند که در سایر قسمت‌ های بازی تکرار نشده بود. ماموریت‌ های فرعی جدیدی به روستا اضافه شدند، به‌ طوری که لیان برای پیدا کردن آیتم‌ های خاص و شکار دشمنان هدف‌ دار پاداش دریافت می‌کند.

داستان

داستان و فیلمنامه Resident Evil 4 مثل ریمیک Resident Evil 2 توسعه یافت، به‌ طوری که همکاری بین کپکام و یک نویسنده انگلیسی زبان برای تولید یک ترجمه طبیعی‌ تر انجام شد. ابتدا یک پیش‌ نویس به زبان ژاپنی نوشته شد و سپس به انگلیسی ترجمه شد تا پیش از فرایند دوبله اصلاحات لازم انجام گیرد. سپس فیلمنامه ژاپنی بر اساس نتایج دوبله انگلیسی اصلاح میشد تا حرکت لب‌ ها با آن تطابق داشته باشد؛ این فرایند در محلی‌ سازی برنامه‌ های تلویزیونی رایج است.

طراحی

دشمنان

یکی از اهداف اصلی طراحی گانادوها در این ریمیک این بود که آن‌ ها را از نظر ظاهری بیشتر وحشتناک و ترسناک کنند. یک نمونه از این تغییرات، انفجار پلاگا است؛ در بازی 2005 سر گانادوها به‌ طور موقتی تکان میخورد و پلاگا از بدنشان بیرون می‌آمد، اما در ریمیک، پلاگا قبل از اینکه انفجار رخ دهد، گردن گانادو را میشکند. صحنه‌ های مرگ نیز خشن‌ تر شده‌ اند، مانند وقتی که یک گانادو جمجمه لیان را می‌گیرد و با شست‌ هایش چشمان او را نابود می‌کند. همراه با نسخه‌ های به‌روز شده از شخصیت‌ ها و دشمنان موجود، روستا با مینی‌ باس‌ های منحصر به فرد پر شد تا تنوع بیشتری به بازی اضافه شود. یکی از این مینی‌ باس‌ ها یک گانادوی بزرگ است که یک جمجمه گاو روی سرش قرار دارد و به یک چکش مسلح است.

 

محیط ها

کپکام به انتقادات مربوط به تصویر نادرست بازی اصلی Resident Evil 4 از اسپانیا توجه کرد و برای داشتن نمایش دقیق‌ تری از محیط روستا، با افراد محلی در اسپانیا همکاری کرد. همچنین جزیره به‌ طور کامل بازطراحی شد تا با نیازهای بازی هماهنگ شود.

 

صدا

برای ارائه دوبله به زبان‌ های بومی، کپکام با استودیوهای مختلف در سراسر جهان همکاری کرد. این اقدام از روش‌ های قدیمی آن‌ ها در دوران انتشار Resident Evil 4 فاصله گرفت، زمانی که به دلیل وابستگی به لس‌ آنجلس، آن‌ها مجبور به استخدام بازیگران مکزیکی و کلمبیایی برای دوبله گانادوها بودند. استودیو Keywords بیشتر دوبله‌ ها را فراهم کرد، از جمله ضبط دوبله فرانسوی در پاریس و دوبله پرتغالی برزیلی در سائو پائولو. به‌ عنوان بخشی از سنت طولانی در سری بازی‌ های Resident Evil که از اولین بازی آغاز شد، کپکام به دنبال یک خواننده برای اجرای آهنگ بازی بود. تهیه‌کننده موسیقی، کریگ مک‌ کانل، آهنگ “The Bullet or the Blade” را نوشت و ساخت که توسط سم درایسدیل اجرا شد و در پایان تیتراژ بازی پخش گردید.

قبل از انتشار بازی در تاریخ 24 مارس 2023، Resident Evil 4 تحسین زیادی از سوی منتقدان دریافت کرد که به طور ویژه کنترل‌ ها، گیم‌ پلی، گرافیک و جو بازی را ستایش کردند.

امتیازات نقد و بررسی
انتشاراتامتیاز
گیم روولوشنپی‌اس5: 9 از 10
گیم‌اسپاتپی‌اس5: 10 از 10
گیمز رادارپی‌اس5: 4.5 از 5
IGN10 از 10
  • ویزلی بیشاپ در مه ۲۰۲۰ به عنوان مدیر محلی‌ سازی برای این پروژه استخدام شد.
  • دموی بازی با نام “Resident Evil 4 Chainsaw Demo” منتشر شده است.
  • به دلیل توافقات عدم افشا (NDA)، توسعه‌ دهندگان نمی‌توانند تأیید کنند که آیا دشمن دیگری با ویژگی‌ های مشابه Stalker وجود دارد یا خیر.
  • روستا به‌ عنوان یک منطقه قابل کاوش، بزرگ‌ تر از نسخه اصلی است.
  • مارها در بازی ظاهر می‌شوند و کشتن آن‌ ها به بازیکن گوشت مار پاداش می‌دهد به جای تخم مرغ.
  • لیان قادر خواهد بود در مبارزه با گانادوها از ضربه دورانی استفاده کند.
  • گنجینه‌ ها مانند بازی 2005 با شلیک به لانه‌ های پرندگان پیدا می‌شوند.
  • اشاراتی به بازی اضافه شده است که نشان می‌دهد تاجر با دوک (Duke) آشنا است.
  • برخی از مناطق نیاز به اسلحه دارند، بنابراین یک بازی “تقریباً تمام چاقویی” ممکن است.
  • یک مکانیک “+New Game” در بازی وجود دارد.
  • محیط در برخی مناطق قابل استفاده است.
  • هیرابایاشی عاشق کنترلر اره‌ برقی RE4 بود، اما این بار چنین چیزی وجود ندارد.
  • دشمنانی با ظاهرهای جدید.
  • اشلی تغییراتی کرده است تا بیشتر به‌ عنوان یک شخصیت همراه احساس شود تا یک مانع.
  • توجه ویژه‌ ای به توسعه پیش‌ زمینه سالازار شده است تا لیان جنبه دیگری از دشمن اصلی بازی را یاد بگیرد.
  • حالت اول شخص در بازی وجود ندارد.
  • مبارزه با جک کراوزر تغییرات زیادی داشته و با مبارزات بیشتر با کراوزر “تقویت‌ شده” روبرو میشویم.
  • تبلیغات بازی توجه‌ ها را به لاشه یک سگ جلب کرد که به نظر میرسید همان سگی باشد که در بازی 2005 همراه لیان بود؛ اما کارگردان آمپو اشاره کرد که آن‌ ها سگ‌ های یکسانی نیستند.
  • نسخه PS5 از ویژگی‌ های DualSense پشتیبانی می کند.
  • شخصیت فرعی مایک در بازی حضور بیشتری دارد.
  • حالت عکاسی، مشابه آنچه در Resident Evil Village وجود داشت در دسترس است.
  • طرح‌ های کنترلی مشابه با RE2 Remake و یک طرح کنترلی مشابه با نسخه‌ های قدیمی RE4.
  • پلیس‌ ها بیشتر به تصویر کشیده شده‌ اند و شامل یک “کارآموز جوان” و یک “کهنه‌ کار مسن” می‌شوند. کارگردان هنری تلاش کرده است آن‌ ها را به‌ گونه‌ ای به تصویر بکشد که پیش از ملاقات با لیان به نظر برسند.

رزیدنت ایول 4 (ریمیک)

مطالب مرتبط:

پیمایش به بالا