تاکتیک های ویژه و خدمات نجات

تاکتیک های ویژه و خدمات نجات (特殊戦術及び救助部隊 و به اختصار .S.T.A.R.S) یک شاخهٔ نخبه از نیروهای ویژهٔ آمریکایی بود که تحت نظارت اداره پلیس شهر راکون فعالیت می‌کرد، اما بودجه‌ اش به‌ صورت خصوصی تأمین میشد و توانایی عملیات مستقل را داشت. این واحد از نیروهای نظامی بازنشسته و کارشناسان علمی برای جایگاه‌ های مناسب در اداره پلیس استفاده می‌کرد. ایدهٔ اصلی تشکیل این تیم، ترکیب سربازان تاکتیکی با دانشمندان بود تا بتوانند هم در مأموریت‌ های ضدتروریستی و هم در مقابله با جرایم شهری پیچیده و رو به رشد و همچنین دیگر وضعیت‌ های اضطراری، عمل کنند.

تاریخچه

تأسیس (1996)

با گسترش شهر راکون در دهه 1990 و در پی چندین حملهٔ تروریستی داخلی در دهه 80 و اوایل دهه 90، نیاز به افزایش توان پلیس برای حفظ نظم و امنیت عمومی به‌ شدت احساس میشد. در کنار جرایم خشونت‌ آمیزی که این شهر را درگیر کرده بودند، تهدید فزایندهٔ تروریسم داخلی نیز به‌ وضوح دیده میشد. اداره پلیس راکون به‌ تنهایی نه بودجه کافی داشت و نه نیروی انسانی لازم برای مقابله با این پدیده، بنابراین دولت محلی به دنبال راهکارهایی خارج از منابع سنتی خود گشت.

 

در سال 1996، شهردار مایکل وارن در چارچوب کمپین بازسازی شهری خود به نام «راکون درخشان 21»، تشکیل یک تیم نخبهٔ اجرای قانون را اعلام کرد؛ این پروژه به‌ جای تکیه بر مالیات‌ های محلی، با سرمایه‌ گذاری بخش خصوصی اجرا شد. شرکت آمبرلای آمریکا که بزرگ‌ ترین کارفرمای منطقه بود، بودجه قابل توجهی برای این برنامه فراهم کرد.

 

به‌ دلیل نفوذ گستردهٔ آمبرلا، این شرکت موفق شد دکتر آلبرت وسکر، افسر سابق ارتش را به‌ عنوان فرماندهٔ تیم انتخاب کند؛ حتی با وجود اینکه انریکو مارینی محبوب‌ تر بود. این تصمیم در واقع یک روش پنهانی برای تضمین کنترل این واحد توسط فردی مورد اعتماد شرکت آمبرلا بود. منابع مالی خصوصی دیگری نیز در این پروژه دخیل بودند، مانند فروشگاه اسلحه کندو که اسلحهٔ جانبی «سامورایی اِج» را طراحی کرد که به‌ عنوان سلاح استاندارد نیروهای .S.T.A.R.S شناخته شد.

 

برخلاف اداره پلیس، واحد .S.T.A.R.S اعضای خود را، از خارج از ساختار معمول پلیس جذب می‌کرد و به جای تکیه بر نیروهای پلیسی، از کهنه‌ سربازان نظامی و متخصصانی در زمینه‌ های گوناگون از جمله هک رایانه تا خنثی‌ سازی مواد شیمیایی استفاده می‌نمود. با این حال، نیروهای اداره پلیس راکون (.R.P.D) نیز در صورت قبولی در آزمون کتبی، امکان پیوستن به این واحد را داشتند. آخرین عضو تازه‌ وارد به تیم .S.T.A.R.S ربکا چمبرز بود؛ نابغه‌ ای که در سن 18 سالگی موفق به دریافت مدرک لیسانس علوم (BSc) شده بود. اگرچه آموزش رزمی ندیده بود، اما نقش او به‌ عنوان یک امدادگر پزشکی مورد تأیید و اهمیت قرار گرفت.

نام ژاپنی: 特殊戦術及び救助部隊

نوع: تیم/خدمات نجات

تأسیس: 1996

بنیانگذاران:

  • رئیس پلیس برایان آیرونز
  • شهردار مایکل وارن
  • شرکت آمبرلا

انحلال: اوت 1998

دفتر مرکزی: اداره پلیس راکون (.R.P.D)

منطقه تحت خدمت: شهر راکون

افراد کلیدی:

–آلفا–

  • آلبرت وسکر – کاپیتان A
  • بری برتون
  • برد ویکرز
  • کریس ردفیلد
  • جیل ولنتاین
  • جوزف فراست

–براوو–

  • انریکو مارینی – کاپیتان B
  • ادوارد دیویی
  • فارست اسپایر
  • ریچارد ایکن
  • ربکا چمبرز
  • کنث جی. سالیوان

حادثه عمارت (1998)

در ماه مه سال 1998، آزمایشگاه آرکلی که یکی از مراکز تحقیقاتی ساخت سلاح‌ های بیولوژیکی شرکت آمبرلا بود و در ناحیه کوهستانی آرکلی در حوالی شهر راکون قرار داشت، با انتشار یک نوع آزمایشی از ویروس T وارد آشوب و بی‌ نظمی شد. با اینکه تعداد زیادی از کارکنان پزشکی، اداری و امنیت خصوصی در محل حضور داشتند، وضعیت به‌ تدریج از کنترل خارج شد، چرا که افراد بیشتری به ویروس آلوده شدند.

 

به‌ دلیل از کار افتادن تدابیر پیشگیرانه در محل، سلاح‌ های بیولوژیکی آزمایشی که به‌ صورت مخفیانه در این آزمایشگاه نگهداری می‌شدند، از قرنطینه خارج شده و به جان کارکنان افتادند؛ بسیاری را قتل‌ عام کرده و برخی دیگر را به‌ شدت مثله کردند و این فجایع در سراسر منطقه آرکلی گسترش یافت. در دو ماه بعد، اداره پلیس راکون نتوانست عامل یا انگیزه‌ ای برای این حوادث هولناک پیدا کند. نه مظنونی وجود داشت، نه دلیل روشنی.

 

در حالی که فشار رسانه‌ ها به‌ شدت افزایش می‌یافت و پلیس هیچ پیشرفتی در پرونده نداشت، رئیس پلیس برایان آیرونز، به‌ طور رسمی تحقیق در این پرونده را به واحد .S.T.A.R.S واگذار کرد. در همین زمان، آلبرت وسکر که از جزئیات واقعی ماجرا مطلع بود، دستوراتی محرمانه از شرکت آمبرلا دریافت کرد و شروع به برنامه‌ ریزی برای مأموریتی با نام رمز «X-Day» کرد. طبق این دستورات، او باید به آزمایشگاه نفوذ کرده، کل مجموعه را برای مهار شیوع ویروس نابود می‌کرد و نمونه‌ های بیولوژیکی را با خود خارج می‌نمود.

 

برای از بین بردن تمام شاهدان ماجرا، لازم بود که تیم .S.T.A.R.S در طول این مأموریت نابود شود. در تاریخ 23 ژوئیه، تیم براوو از استارز به منطقه‌ ای در بخش شمال‌ غربی کوهستان آرکلی اعزام شد؛ جایی که گمان میرفت قاتلان در آن مستقر باشند. اما پس از پرواز، به‌ دلیل نقص فنی در موتور، بالگرد تیم براوو مجبور شد در نزدیکی عمارت اسپنسر که در بالای همان آزمایشگاه قرار داشت، فرود اضطراری انجام دهد.

 

پس از فرود، ادوارد دیویی و کوین دولی (خلبان اداره پلیس راکون) خیلی زود کشته شدند. با از دست رفتن کوین و بالگرد، پنج افسر باقی‌مانده .S.T.A.R.S در عمارت و ساختمان‌ های اطراف آن گرفتار شدند. در حین جست‌وجو، کاپیتان انریکو مارینی یک تونل زیرزمینی کشف کرد که او را به تأسیسات زیرزمینی NEST رساند. او در آنجا مدارکی پیدا کرد که نشان میداد شرکت آمبرلا در حال برنامه‌ ریزی برای نابودی اعضای تیم .S.T.A.R.S از درون خود تیم بوده است.

 

در همین حال، ربکا چمبرز از گروه جدا شده و به مدارکی برخورد که ثابت می‌کرد شرکت آمبرلا در دهه‌های 1970 و 1980 آزمایش‌های غیرقانونی روی انسان ها انجام میداده. مارینی هنگام جست‌وجو در غارهای زیر عمارت، توسط موجوداتی به نام هانتر که از آزمایشگاه فرار کرده بودند، به‌ شدت زخمی شد. فارست اسپایر نیز در بالکن شرقی مورد حملهٔ کلاغ‌ های جهش‌ یافته قرار گرفت و آلوده شد. در همین حین، ربکا چمبرز با ریچارد آیکن دیدار کرد و هر دو برای یافتن مارینی، به جست‌وجوی بیشتر در داخل عمارت پرداختند، اما موفق نشدند او را پیدا کنند.

 

پس از گذشت چندین ساعت بدون هیچ‌ گونه تماس از سوی تیم براوو، تیم آلفا برای بررسی ناپدید شدن آن‌ ها وارد عمل شد. پیش از آغاز مأموریت، کاپیتان آلبرت وسکر به صورت مخفیانه با بری برتون (زیردست خود) روبه‌رو شد و با تهدید خانواده‌اش، او را مجبور کرد تا در ازای امنیت خانواده‌اش، در نابود کردن شواهد موجود در عمارت همکاری کند. اما بری نمی‌دانست که در واقع هیچ نقشه‌ ای برای کشتن خانواده‌اش وجود نداشت و آن‌ ها توسط نیروهای آمبرلا گروگان گرفته نشده بودند، بلکه این تنها یک دروغ از طرف وسکر بود تا او را تحت فشار قرار دهد.

 

در شب ۲۴ ژوئیه، تیم آلفا به آخرین مکان شناخته‌ شدهٔ تیم براوو رسید. وقتی بالگرد رهاشدهٔ تیم براوو از بالا دیده شد، خلبان برد ویکرز در همان حوالی فرود آمد و اعضای تیم آلفا برای بررسی منطقه پیاده شدند—بدون تجهیزات تخصصی و سلاح‌ های سنگین‌ شان که در بالگرد باقی ماندند. جسد به‌ شدت تکه‌تکه‌ شدهٔ کوین دولی خیلی زود کشف شد و بلافاصله پس از آن، گروهی از سگ‌ های جهش‌ یافته معروف به سربروس، به آن‌ ها حمله کردند و جوزف فراست را به قتل رساندند.

 

خلبان ویکرز که دچار وحشت شده بود، فوراً با بالگرد فرار کرد و این کار باعث شد سایر اعضای تیم نه امکان فرار داشته باشند و نه بتوانند به تجهیزات و سلاح‌ های کامل خود دسترسی پیدا کنند؛ تنها سلاح‌ های جانبی‌ شان (مانند هفت‌ تیرها) را در اختیار داشتند. با فرمان وسکر، اعضای تیم آلفا برای حفظ جان خود به سمت عمارت اسپنسر دویدند.

 

پس از ورود به عمارت، اعضای تیم آلفا از یکدیگر جدا شدند. در همان ابتدا، کنث جی. سالیوان، عضو تیم براوو توسط یکی از کارکنان زامبی‌ شده تعقیب شد و با پاره شدن گلویش توسط آن موجود، به طرز فجیعی کشته شد. در نقطه‌ ای دیگر، ریچارد ایکن هدف حملهٔ یک مار عظیم و سمی به نام یون (Yawn) قرار گرفت. ربکا چمبرز برای یافتن پادزهر به یک انبار پناه برد و مدتی بعد توسط کریس ردفیلد، یکی از اعضای تیم آلفا در آنجا پیدا شد.

 

فارست اسپایر که پیش‌ تر در بالکن شرقی زخمی و آلوده شده بود، به‌ عنوان زامبی دوباره زنده شد و به یکی از هم‌ تیمی‌ هایش حمله کرد. در این مدت کریس ردفیلد، بری برتون و جیل ولنتاین به جست‌وجو و بررسی عمارت ادامه دادند، در حالی که برتون به‌ طور پنهانی هرگونه مدرکی را که پیدا می‌کرد از بین میبرد. طی این کاوش‌ ها انریکو مارینی پیدا شد، اما پیش از آنکه بتواند اطلاعاتش درباره خیانت‌ کار درون تیم را افشا کند، توسط آلبرت وسکر به قتل رسید.

 

وسکر برای حفظ موقعیت و امنیت خودش، بری برتون را به‌عنوان خائن تیم .S.T.A.R.S معرفی کرد تا توجه دیگران را از خود منحرف کند. در ساعات اولیه صبح 25 ژوئیه، اعضای بازماندهٔ تیم .S.T.A.R.S راه خود را به سمت آزمایشگاه زیرزمینی باز کردند. در این مرحله، آن‌ ها شواهد کافی به‌ دست آورده بودند که نشان میداد مرگ ساکنان محلی و اعضای تیمشان ناشی از یک شیوع ویروسی بوده؛ اینکه شرکت آمبرلا کاملاً از خطرات این ویروس آگاه بوده، اما نتوانسته آن را مهار کند و سپس همه چیز را پنهان کرده.

 

اینکه آمبرلا قصد داشته آزمایشگاه را همراه با تمام شواهد و اعضای باقی‌ ماندهٔ تیم نابود کند؛ و در نهایت اینکه وسکر نه تنها کارمند شرکت آمبرلا و مسئول سابق همان آزمایشگاه بوده، بلکه قصد داشته با تحویل نمونه‌ های بیولوژیکی بازیابی‌شده به یک طرف سوم، به آمبرلا نیز خیانت کند. پس از یک رویارویی تنش‌ آمیز، وسکر به اعمال خود اعتراف کرد و نقشه‌ اش برای دو طرفه‌ بازی و خیانت به آمبرلا را فاش نمود.

 

وسکر سپس با موفقیت T-002 را بیدار و آزاد کرد؛ موجودی ابرسرباز که به‌ تازگی و به‌ کمک یک نوع خاص از ویروس T ساخته شده بود. اما این تایرانت خیلی زود علیه وسکر برگشت، با پنجهٔ بزرگش بدنش را سوراخ و سپس به‌ سمت دیگر اعضای تیم رو کرد. پس از درگیری شدید، اعضای تیم .S.T.A.R.S موفق شدند به‌ظاهر تایرانت را شکست دهند و راه خود را به بیرون از آزمایشگاه باز کردند. ربکا چمبرز بمبی را پیدا و فعال کرد—همان بمبی که شرکت آمبرلا در نظر داشت وسکر از آن برای نابودی تأسیسات استفاده کند.

 

در این میان، وسکر از زخم‌ هایش جان سالم به در برد و به‌ واسطهٔ عفونت ویروسی که بدنش را جهش داده بود، دوباره بیدار شد و به حالت نیرومندتری بازگشت. اما چون نتوانسته بود نمونه‌ های مهمی از آزمایشگاه بازیابی کند، مجبور شد بدون هیچ دستاوردی از آنجا فرار کند. در همین حین، اعضای بازماندهٔ .S.T.A.R.S با T-002 در محوطهٔ فرود هلیکوپتر (هلی‌پد) مبارزه کرده و او را شکست دادند. لحظاتی پیش از آنکه تأسیسات با انفجار مهیب نابود شود، برد ویکرز با هلیکوپتر خود رسید و آنها را نجات داد.

 

انحلال

برد ویکرز به همراه بازماندگان یعنی بری برتون، ربکا چمبرز، کریس ردفیلد و جیل ولنتاین به ایستگاه پلیس راکون برگشت. پس از بستری کوتاه‌ مدت در بیمارستان، آن‌ ها در دفتر واحد .S.T.A.R.S تحقیقات رسمی درباره شرکت آمبرلا را آغاز کردند. با این حال در ماه بعد، شرکت آمبرلا موفق شد با رشوه دادن به رئیس پلیس برایان آیرونز، واحد .S.T.A.R.S را منحل کند. در ادامه، مسئولیت تحقیق درباره آمبرلا به‌جای .S.T.A.R.S به .R.P.D واگذار شد تا بتوانند موضوع را سرکوب و پنهان کنند.

 

همچنین یک واحد جدید با عنوان .Raccoon S.W.A.T تشکیل شد تا وظایف عملیاتی .S.T.A.R.S را به‌ عهده بگیرد. دلیل رسمی این انحلال، کاهش شدید تعداد اعضای .S.T.A.R.S در پی مأموریت عمارت اعلام شد؛ به این معنا که آنها دیگر به‌لحاظ نیروی انسانی قادر به ادامه فعالیت نبودند. با این حال، به‌ نظر میرسد این انحلال به‌ طور رسمی و علنی به مردم اعلام نشده بود، چرا که در جریان حادثه نابودی شهر راکون، دست‌ کم دو نفر (از جمله یکی از کارکنان شرکت آمبرلا) پیشنهاد دادند که برای کمک واحد .S.T.A.R.S را فرا بخوانند؛ در حالی که این واحد تا آن زمان (سپتامبر) عملاً منحل شده بود.

 

کریس ردفیلد که به فساد آیرونز مشکوک شده بود، موفق شد موضوع را به اداره تحقیقات فدرال (FBI) گزارش دهد و این اداره، تحقیقاتی مستقل درباره فساد در .R.P.D را آغاز کرد. تا سپتامبر، تنها جیل ولنتاین و برد ویکرز در شهر باقی مانده بودند تا به‌ صورت غیررسمی به تحقیق درباره آمبرلا ادامه دهند و در پی یافتن مکان آزمایشگاه NEST و ویروس G بودند که حالا از وجود آن مطلع شده بودند. کریس ردفیلد نیز به اروپا سفر کرده بود تا در قالب یک تعطیلات، تحقیقات خود را درباره شعبه اروپایی آمبرلا آغاز کند.

 

بری برتون نیز به مرخصی رفت تا خانواده‌ اش را به کشور کانادا منتقل کند. از سوی دیگر، ربکا چمبرز ادامه تحصیل داد تا مدرک دکترای ویروس‌ شناسی بگیرد؛ او تصمیم داشت در قالب یک نیروی پشتیبانی، به دوستان رزمی‌ کارش کمک کند. به مرور زمان، این مسیر به شکل‌ گیری سازمان BSAA انجامید.

سازمان

واحدهای .S.T.A.R.S بر پایهٔ ساختاری 5 نفره طراحی شده بودند که در عملیات‌ های زمینی به‌ صورت پیاده فعالیت می‌کردند. در حالت استاندارد، اعضا در سه ردیف با دو ستون قرار می‌گرفتند تا در صورت نیاز، خلبان نیز بتواند به تیم ملحق شود (خلبان می‌توانست به‌ عنوان دومین نفر در موقعیت «پشتیبانی عقبی» وارد تیم شود). در ردیف جلو سمت راست، پوینت‌من (Pointman) قرار می‌گرفت؛ کسی که مسئول شناسایی میدانی و پیش‌ روی اولیه بود.

 

در سمت چپ او، Backup Man (یا به اختصار BUM) مستقر می‌شد که وظیفه‌ اش پشتیبانی از پوینت‌من و کمک در موقعیت‌ های مختلف بود. در ردیف میانی، فرمانده تیم (Leader) با درجهٔ کاپیتانی حضور داشت؛ کسی که وظیفهٔ صدور دستورات و رهبری کل عملیات را برعهده داشت. سمت راست فرمانده، Omni-Man قرار می‌گرفت؛ او مسئول تعمیرات وسایل نقلیه و نگهداری سلاح‌ ها بود. در ردیف پشتی، Rear Security قرار می‌گرفت؛ کسی که وظیفهٔ حفظ ارتباط با بالگرد یا مرکز فرماندهی .S.T.A.R.S را برعهده داشت.

 

تیم‌ ها

واحد .S.T.A.R.S در دوران اوج خود از دو تیم اصلی تشکیل شده بود که با نام‌ های «آلفا» و «براوو» شناخته می‌شدند. هر تیم بر اساس ساختار تاکتیکی استاندارد سازماندهی شده بود، شامل پنج نیروی عملیاتی در میدان و یک خلبان بالگرد. شیفت کاری این دو تیم به‌گونه‌ ای تنظیم شده بود که به‌صورت 24 ساعته و نوبتی در حالت آماده‌ باش باشند؛ به‌ این‌ صورت که وقتی یک تیم در حال انجام مأموریت بود، تیم دیگر استراحت می‌کرد و بالعکس. این سیستم باعث میشد که .S.T.A.R.S همیشه در شرایط اضطراری فعال و آماده‌ٔ واکنش فوری باشد. با اینکه هیچ‌ کدام از تیم‌ ها برتری تاکتیکی خاصی نسبت به دیگری نداشتند، اما از نظر سلسله‌ مراتب فرماندهی، کاپیتان آلبرت وسکر (فرمانده تیم آلفا) از نظر رتبه، بر کاپیتان انریکو مارینی (فرمانده تیم براوو) برتری داشت.

 

تخصص ها

به دلیل نیازهای تخصصی واحد .S.T.A.R.S، از این گروه انتظار میرفت که طیف وسیعی از مأموریت‌ ها و تحقیقات پیچیده و خطرناک را انجام دهد؛ مأموریت‌ هایی که خارج از توان و محدوده عملکرد نیروی اصلی اداره پلیس راکون بود. این مأموریت‌ ها شامل مواردی مانند بررسی سرقت‌ های سازمان‌ یافته در مقیاس وسیع، جرایم سایبری، قاچاق اسلحه و کالاهای غیرقانونی یا سرقتی، عملیات نفوذ به سازمان‌ های جنایی، موقعیت‌ های گروگان‌ گیری با ریسک بالا و مقابله با فعالیت‌ های تروریستی می‌شد.

 

در نتیجه، اعضای .S.T.A.R.S معمولاً هم آموزش‌ دیده در نبردهای تاکتیکی بودند و هم در یک مهارت یا زمینه خاص تخصص داشتند که در تحقیقات و مأموریت‌ ها مفید واقع میشد؛ از جمله تشخیص و خنثی‌ سازی سلاح‌ های شیمیایی، خنثی‌ سازی بمب، تخصص در کامپیوتر، علم جرم‌ شناسی، تحلیل بالستیک و اسلحه و علوم جنایی غیرمتعارف.

استخدام، گزینش و آموزش

اعضای آینده‌ نگر .S.T.A.R.S معمولاً از طریق نیروهای استعدادیاب جذب می‌شدند، چرا که نیاز به افراد متخصص وجود داشت. این مهارت‌ های تخصصی شامل تیراندازی دقیق، نفوذ به سیستم‌ های رایانه‌ ای، خنثی‌ سازی مواد شیمیایی و پزشکی میدانی بود. برای افرادی که توسط استعداد یاب‌ ها انتخاب نمی‌شدند، امکان ارسال درخواست عضویت وجود داشت که در آن لازم بود داوطلبان در آزمون‌ هایی برای ارزیابی مهارت‌ هایشان شرکت کنند. مشخص است که «کوین رایمن»، افسر اداره پلیس راکون دو بار در این آزمون شرکت کرد و هر دو بار مردود شد.

عکسی قدیمی از اعضای تیم .S.T.A.R.S وجود دارد. توجه داشته باشید که این عکس پیش از پیوستن «ربکا چمبرز» گرفته شده است. از میان دوازده نفری که در تصویر دیده می‌شوند، تنها هویت یکی از آن‌ ها نامشخص است.

اعضای شناخته شده

تیم آلفا

نام مقام نقش وضعیت
آلبرت وسکر
رهبر تیم
متخصص بیوتکنولوژی – رهبر تیم آلفا
مرده
جیل ولنتاین
پشتیبانی عقب
متخصص B&E
زنده
کریس ردفیلد
نفر پیشرو
تیرانداز ماهر – کمک خلبان
زنده
بری برتون
مرد پشتیبان
متخصص سلاح
زنده
برد ویکرز
پشتیبانی عقب
خلبان – متخصص کامپیوتر – متخصص مواد خطرناک / محافظت شیمیایی
مرده
جوزف فراست
همه کاره
تکنسین نگهداری وسایل نقلیه و تجهیزات – دارای صلاحیت برای کار با مواد خطرناک
مرده

تیم براوو

نام مقام نقش وضعیت
انریکو مارینی
رهبر تیم
رهبر تیم براوو
مرده
ادوارد دیویی
پشتیبانی عقب
متخصص نگهداری – خلبان
مرده
ریچارد ایکن
مرد پشتیبان
کارشناس ارتباطات
مرده
کنث جی. سالیوان
نفر پیشرو
شیمیدان
مرده
فارست اسپایر
همه کاره
متخصص نگهداری – تیرانداز ماهر
مرده
ربکا چمبرز
پشتیبانی عقب
متخصص مواد شیمیایی – پزشک تیم
زنده

تفاوت‌ های یونیفرم

تیم .S.T.A.R.S در طول دو سال فعالیت خود هرگز یونیفرم رسمی و ثابتی نداشت و به‌ جای آن از مجموعه‌ ای از طراحی‌ های پروتوتایپ استفاده می‌کرد که توسط اعضای تیم به صورت شخصی‌ سازی‌ شده پوشیده میشد. لباس‌ هایی که به عنوان بخشی از یونیفرم آن‌ ها استفاده میشد شامل موارد زیر بود:

  • تی‌شرت سفید آستین‌ کوتاه با نشان .S.T.A.R.S روی آستین چپ

  • تی‌شرت مشابه با نشان اداره پلیس راکون (.R.P.D) در جلو و آستین

  • جلیقه ضدگلوله M69 در رنگ‌ های مختلف

  • کاپشن پرواز L2B

  • کاپشن سرمای شدید N3-B

  • کاپشن نظامی M-65

  • ژاکت بمب‌ افکن MA-1

  • جلیقه ضدگلوله

  • محافظ شانه

  • غلاف چاقوی رزمی

  • غلاف ران برای حمل اسلحه

  • دستکش بدون انگشت

  • ساعت مچی

  • چکمه‌ های جنگلی

  • بند شانه‌ ای LC1

  • کمربند LC2

تجهیزات

به دلیل ماهیت تخصصی و تأمین مالی خصوصی تیم .S.T.A.R.S، تجهیزات مورد استفاده‌ی این واحد بسیار متنوع بود. این تجهیزات شامل ابزارهای ویژه‌ ای میشد که در مقر مرکزی .S.T.A.R.S، واقع در طبقه دوم اداره پلیس راکون مورد استفاده قرار میگرفت.

 

تسلیحات

سلاح استاندارد تیم .S.T.A.R.S یک نسخه‌ی تغییر یافته از Beretta 92FS بود. این اسلحه به‌ صورت رسمی با نام “Beretta 92F S.T.A.R.S. Special” شناخته میشد و به‌ طور خلاصه با عنوان “Beretta 92FS” معرفی میشد، اما در نهایت با لقب “Samurai Edge” شهرت یافت. این سلاح توسط جو کندو، یکی از شرکای فروشگاه اسلحه‌ی کندو ساخته شد که نمونه‌ ای از پشتیبانی مالی بخش خصوصی شهر راکون از تیم .S.T.A.R.S به حساب می‌آمد.

 

نسخه‌ های شخصی‌ سازی‌ شده‌ی این اسلحه نیز برای افسرانی چون بری برتون، کریس ردفیلد، جیل ولنتاین و آلبرت وسکر طراحی شده بود. برای مثال سلاح بری برای شلیک گلوله‌ های .40 S&W تغییر یافته بود. چاقوهای رزمی نیز به‌ صورت سفارشی برای اعضای تیم ساخته شده بودند. اعضای تیم ملزم بودند آموزش‌ های مبارزه در فواصل نزدیک با چاقو را ببینند. این چاقوها دارای نشان .S.T.A.R.S روی تیغه‌ شان بودند.

 

علاوه بر این سلاح‌ های استاندارد، به اعضای تیم .S.T.A.R.S چند قبضه Heckler & Koch MP5 نیز داده شده بود و مشخص است که مارینی معمولاً یک Steyr AUG حمل می‌کرد. همچنین مشخص شده که فراست در مأموریت‌ ها هم Ingram M-11 و هم Remington 870 را با خود حمل میکرد، در حالی که اسپایر ممکن است نارنجک‌ اندازی را که هنگام پیدا شدن همراهش بود، با خودش به مأموریت آورده باشد.

 

تجهیزات دیگر

از دیگر تجهیزات ارائه‌ شده به تیم .S.T.A.R.S میتوان به دوربین شانه‌ ای اشاره کرد که برای ضبط روند مأموریت، روی نوارهای DV استفاده میشد. هم ساليوان و هم فراست چنین دوربین‌ هایی داشتند که در هر دو مورد، مرگ خشونت‌ آمیزشان را ضبط کردند. به چمبرز که پزشک تیم بود، یک ست ترکیب حاوی مواد شیمیایی داده شده بود.

 

برخی از اعضای تیم به بی‌سیم (واکی‌تاکی) مجهز بودند، هرچند به نظر میرسد همه‌ی اعضای تیم آلفا آن را دریافت نکرده بودند. ممکن است تجهیزات آنها در بالگرد ویکرز جا مانده باشد. همچنین مشخص است که وسکر و ایکن از هدست‌ های تاکتیکی استفاده می‌کردند که به این بی‌سیم‌ ها متصل میشدند و در صورت نیاز، امکان ارتباط بدون دخالت دست را فراهم می‌کرد.

 

حمل‌ و نقل

پس از تشکیل تیم، .S.T.A.R.S ابتدا به یک بالگرد Aérospatiale Eurocopter AS350B مجهز شد. با این حال تا سال 1998، این بالگرد با دو فروند UH-1/204B جایگزین شد. یکی از این بالگردها در کوه‌ های آرکلی سقوط کرد و مشخص نیست که آیا بعدها بازیابی شد یا خیر.

یادداشت‌ های بیشتر

تاکتیک های ویژه و خدمات نجات

مطالب مرتبط:

پیمایش به بالا