رزیدنت ایول صفر (Resident Evil Zero) که در ژاپن با نام biohazard 0 یا バイオハザード0 شناخته می شود، یک بازی ویدیویی تک نفره به سبک ترس و بقا، تیراندازی سوم شخص و علمی تخیلی است که توسط کپکام برای کنسول گیم‌کیوب توسعه یافته و در سال 2002 منتشر شد. این بازی هفتمین نسخه کنسول خانگی از سری بازی های رزیدنت ایول است که از نظر زاویه دوربین آخرین عنوانی بود که از سیستم گیمپلی Multi-View (دوربین ثابت) قبل از انتشار رزیدنت ایول 4 استفاده کرد.
یک نسخه ریمستر شده با کیفیت بالا از این بازی در ژانویه 2016 با عنوان Resident Evil Zero HD Remaster (به ژاپنی: バイオハザード0 HDリマスタ) منتشر شد. خط داستانی بازی مستقل است، اما با داستان های رزیدنت ایول – کد: ورونیکا، رزیدنت ایول 1 و بازی لغو شده‌ی Castle مرتبط است. داستان بازی مربوط به تیم براوو گروه .S.T.A.R.S قبل از حادثه عمارت اسپنسر است و به خیانت دکتر آلبرت وسکر به آمبرلا و یکی از بنیانگذاران آمبرلا و افسانه های جدید ویروس پروجنیتور (Progenitor Virus) اشاره دارد.
اطلاعات تولید
توسعه دهندگان:
استودیوی تولید کپکام ۳
فلگشیپ
جن‌آزبا
نورون-ایج
رسکیوئرز
روبات
پالیگان پیکچرز
لینکز دیجی‌ورکز
جت استودیو
ایمیج استودیو ۱۰۹
ایماجیکا
آزمایشگاه رسانه ای ان‌تی‌تی
توز سافتور
ناشر: کپکام
کارگردان: کوجی اودا
نویسندگان:
نوبورو سوگیمورا
هیرومیچی ناکاموتو
جون’ایچی میاشیتا
تهیه کننده: تاتسویا مینامی
برنامه نویس: یوشیفومی هیرائو
آهنگساز: سِیکو کوبوچی
اطلاعات بازی
ژانر:
ترس و بقا
تیراندازی سوم شخص
علمی تخیلی
حالت: تک نفره
پلتفرم ها:
گیم‌کیوب
وی
پلی‌استیشن ۳
پلی‌استیشن ۴
ایکس‌باکس ۳۶۰
ایکس‌باکس وان
مایکروسافت ویندوز
نینتندو سوئیچ
رسانه ها:
۱.۵ گیگابایت دیسک نوری (۲)
دی‌وی‌دی-رام
دانلود دیجیتال
ورودی ها:
کنترلر
کیبورد
موس
تاریخ های انتشار:
گیم‌کیوب:
- ژاپن: ۲۱ نوامبر ۲۰۰۲
- آمریکای شمالی: ۱۲ نوامبر ۲۰۰۲
- اروپا: ۷ مارس ۲۰۰۳
- استرالیا: ۲۸ فوریه ۲۰۰۳
وی:
- ژاپن: ۱۰ جولای ۲۰۰۸
- آمریکای شمالی: ۱ دسامبر ۲۰۰۹
- اروپا: ۲۲ ژانویه ۲۰۱۰
- استرالیا: ۲۱ ژانویه ۲۰۱۰
مایکروسافت ویندوز، پلی‌استیشن ۳، پلی‌استیشن ۴، ایکس‌باکس ۳۶۰ و ایکس‌باکس وان:
- ژاپن: ۲۱ ژانویه ۲۰۱۶
- آمریکای شمالی: ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶
- اروپا: ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶
- استرالیا: ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶
نینتندو سوئیچ:
- ۲۱ مه ۲۰۱۹
خلاصه
ربکا چمبرز افسر و پزشک گروه .S.T.A.R.S، در مواجهه با زامبی های بی رحم و موجودات ترسناک، با بیلی کوئن، یک جنایتکار فراری همکاری میکند. او ناخواسته وارد ماجرایی می‌شود که در آن با بزرگترین ترس هایش روبه‌رو شده و توانایی هایش به چالش کشیده می‌شود. حالا ربکا و بیلی باید با هم از این کابوس جان سالم به در ببرند و رازهای تاریکی که باعث این فاجعه شده است را کشف کنند.
شخصیت ها
شخصیت های اصلی
ربکا چمبرز
یک جوان 18 ساله و فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه که به عنوان پزشک تازه کار برای استارز خدمت می کند. چمبرز اولین ماموریت خود را در تیم براوو انجام می دهد، یعنی همان تحقیق در مورد قتل های مرموز که در کوه های آرکلی رخ داده بودند، اما بلافاصله پس از فرود هلیکوپتر ماموریت تغییر می کند و افراد روی دستگیری بیلی کوئن تمرکز می کنند. او هنگام جستجو از تیمش جدا شده و قطار سریع السیر اکلیپتیک اکسپرس را پیدا می کند؛ قطاری خصوصی که به طور مرموزی در جنگل متوقف شده است.
بیلی کوئن
افسر سابق و تفنگدار دریایی با درجه ستوان دومی که به طرز غیر محترمی از خدمت اخراج شده است. کوئن که به خاطر قتل عام غیرنظامیان در یک ماموریت ناموفق متهم شده بود برای اعدام به یک پایگاه نظامی در آن سوی شهرستان آرکلی منتقل شد، اما وسیله نقلیه اش در بین راه خراب شده و ماموران انتقالش در اثر حمله‌ی یک نیروی ناشناس کشته می شوند. کوئن مجبور می شود یکی از تفنگ هایشان را بردارد و به داخل قطاری نزدیک برای امنیتش فرار کند.
شخصیت های فرعی
دکتر جیمز مارکوس
یک ویروس شناس قهار و یکی از سه بنیانگذار شرکت آمبرلا. دکتر مارکوس تحقیقات خود را در مورد ویروس T متفاوت از تحقیقات همکارانش در آزمایشگاه زیر مرکز آموزش اجرایی آمبرلا رهبری کرد. او 10 سال قبل از اتفاقات بازی به طرز عجیبی ناپدید شد. یک فرد مرموز اکنون از زالوهای آلوده برای هماهنگ کردن حملات به آمبرلا از نام او برای خودش استفاده می کند.
دکتر ویلیام برکین
یک محقق بزرگ در آمبرلا با نقشی تاثیرگذار در پروژه‌های ویروس T و ویروس G. دکتر برکین یکی از رهبران پروژه بازگشایی مرکز آموزشی دکتر مارکوس بود.
دکتر آلبرت وسکر
یک افسر امنیتی آمبرلا، محقق سابق و کاپیتان تیم آلفا گروه استارز. دکتر وسکر وظیفه نظارت بر بازگشایی مرکز آموزشی دکتر مارکوس را در کنار دکتر برکین بر عهده داشت و همچنین از دوستان صمیمی ویلیام برکین به حساب می آید.
کاپیتان انریکو مارینی
رهبر تیم براوو استارز. کاپیتان مارینی جستجو برای پیدا کردن بیلی کوئن را رهبری می کرد. او زمانی که چمبرز از گروه جدا شد سعی کرد با او تماس رادیویی برقرار کند.
ادوارد دیویی
خلبان تیم براوو که در جنگل مورد حمله سگ ها قرار می گیرد و پس از ورود چمبرز به قطار، او نیز به داخل قطار می‌گریزد، اما به خاطر جراحت زیاد دوام نمی آورد و می میرد. او بعدا تبدیل به زامبی شده و ربکا و بیلی مجبور می شوند او را از بین ببرند.
سایر اعضای تیم براوو به نام های فارست اسپایر، کنث جی. سالیوان و ریچارد ایکن نیز در بازی حضور دارند، اما هیچ گفت و گویی نداشته و فقط نقشی فرعی دارند. تنها مرجع دیگری که آنها را معرفی می کند این است که همگی (غیر از دولی) خارج از صفحه به همراه انریکو مارینی به عمارت اسپنسر می روند.
اضافات
تکمیل بازی در هر 3 درجه سختی، حالت وسکر را برای شما باز می کند و به شما این امکان را می دهد تا به عنوان آلبرت وسکر که دارای دو توانایی جدید و همچنین مینی گیم شکارچی زالو است بازی کنید.
“شهری در میانه غربی آمریکا: راکون سیتی. جزیره ای دور افتاده در وسط دریا: جزیره راکفورت. جزیره ای که قرار بود به دومین “راکون سیتی” تبدیل شود: جزیره شینا. هنوز بسیاری از سوالات بی پاسخ در مورد این وقایع به ظاهر نامرتبط اما به شدت ترسناک وجود دارد. گرچه باور بر این است که شرکت بین‌المللی آمبرلا به نحوی در این ماجراها دخیل بوده است، اطلاعات کمی درباره منشأ این شرکت در دست است. این شرکت چه زمانی تأسیس شد؟ توسط چه کسی؟ و ویروس T چگونه ساخته شد؟ برای کشف حقیقت، باید به عمق وقایعی که در آغاز رخ دادند فرو برویم، یعنی پیش از حادثه عمارت.”
– مقدمه
در غروب 23 ژوئیه 1998، قطاری متعلق به شرکت آمبرلا به نام اکلیپتیک اکسپرس (Ecliptic Express) از میان کوه های آرکلی که محل قرارگیری چندتا از تأسیسات آمبرلا است عبور می کند. مسافرین قطار متوجه مرد مرموزی می شوند که در بالای کوه در حال خواندن آواز کور است که ناگهان قطار توسط تعدادی زالوی بزرگ مورد حمله قرار می گیرد. زالوها پنجره ها را می شکنند و به سرنشینان حمله می کنند. دو ساعت بعد تیم براوو گروه .S.T.A.R.S با هلیکوپتر بر فراز همان کوه ها پرواز می کند. این تیم ماموریت داشت تا درمورد یک سری قتل های مشکوک آدم خواری در منطقه‌ی آرکلی تحقیق کند.
هلیکوپتر در هنگام پرواز با مشکل فنی مواجه شده و سقوط می کند. خلبان .R.P.D “کوین دولی” پشت سر می ماند تا هلیکوپتر را تعمیر کند. تیم براوو منطقه را جستجو میکند و یک خودروی دریایی MP تصادف کرده را کشف میکند. رانندگان مرده اند و “بیلی کوئن” تفنگدار دریایی 2LT که به عنوان زندانی داشت منتقل می شد ناپدید شده است. کاپیتان “انریکو مارینی” با این فرض که کوئن این افسران را پس از تصادف کشته و فرار کرده تیم را برای یافتنش آماده کرد.
“ربکا چمبرز” پزشک تیم، با جستجوی جنگل راکون می فهمد که یک قطار در مسیر متوقف شده و چراغ هایش خاموش شده اند. او وارد قطار شده و صندلی های خونین را پیدا می کند و یکی از مسافران را چک میکند که ناگهان از خواب بیدار شده و به او نزدیک می شود. ربکا میبیند که توسط افراد بیشتری محاصره شده است. او با فرار از آنها به جلوی قطار نزدیک شده و بیلی را پیدا می کند. بیلی همکاری نمی کند و در برابر بازداشت مقاومت میکند. او به تفنگ دستی که از نمایندگان مجلس گرفته بود مسلح شده بود و واگن را ترک می کند. سپس یکی از اعضای تیم براوو به نام “ادوارد دیویی” از پنجره به داخل قطار می پرد. او از حمله ی زامبی ها و هیولاها به شدت مجروح شده بود. پس از آن سگ های جهش یافته که او را در جنگل تعقیب کرده بودند به داخل قطار هجوم می آورند.
پس از نبرد ربکا با سگ ها، مارینی بی خبر از هیولاها به ربکا بیسیم زده و به او می گوید که اسناد دیگری را کشف کرده است، مبنی بر اینکه بیلی به جرم قتل 23 نفر به اعدام محکوم شده و درحال انتقال به بیمارستان روانی بود. ربکا در حال جست و جو در طبقه بالای قطار مرد دیگری را پیدا می کند که در یک اتاق غذاخوری نشسته است. ربکا از او می پرسد آیا حالش خوب است؟ ناگهان بدن مرد در انبوهی از زالوها حل می شود، زیرا آنها خود را شبیه انسان ساخته بودند. زالوها به ربکا حمله می کنند، اما او توسط بیلی نجات پیدا می کند. این حرکت باعث می شود تا بیلی و ربکا بیشتر به هم اعتماد کنند. در ادامه آنها مرد مرموز را در حالی که روی کوه آواز می خواند مشاهده می کنند که دورش را هم زالوها احاطه کرده اند.
قطار شروع به حرکت می کند و مشخص می شود که تیم دلتای سرویس امنیتی آمبرلا (U.S.S. Delta Team) آن را به حرکت در آورده. آنها توسط دکتر آلبرت وسکر و دکتر ویلیام برکین مامور شده بودند تا قطار را برای تحقیق در مورد علت حمله جا به جا کنند، اما افراد تیم بلافاصله مورد حمله زالوها قرار می گیرند و به زامبی تبدیل می شوند. هیچکس نتوانست قطار را کنترل کند. قطار همانطور که در میان کوه ها حرکت می کرد سرعتش را افزایش می داد. بیلی و ربکا متوجه می شوند که قطار میخواهد از ریل خارج شود.
آنها شکستگی های جلو و عقب قطار را دستکاری می کنند و در این بین مجبور می شوند تا ادوارد دیویی که به زامبی تبدیل شده بود را از بین ببرند. قطار سرعت خود را کاهش می دهد، اما برای متوقف کردنش خیلی دیر شده بود. قطار از میان صخره و ایستگاه زیرزمینی عبور کرده و از ریل خارج می شود. بیلی و ربکا از قطار فرار می کنند و به محیط جدیدی می رسند. آنها با بالا رفتن از یک نردبان خود را در ساختمان بزرگی می بینند که در گذشته مدرسه ای بوده که توسط شرکت داروسازی آمبرلا در دهه 1970 برای کارآموزان استفاده می‌شده.
ربکا و بیلی شواهدی در طول مسیر پیدا می کنند که نشان می دهند این مکان محل توسعه سلاح‌های بیولوژیکی بوده که توسط بنیانگذار آمبرلا و مدیر این مدرسه، دکتر جیمز مارکوس اداره می شده. آنها توسط برکین و وسکر از طریق دوربین مدار بسته مشاهده می شدند، اما دوربین آنها توسط مرد مرموز از اتاق امنیتی مدرسه که می دانست آنها او را تماشا می کنند ناگهان قطع می شود. مرد مرموز آنها را به خیانت به مارکوس متهم می کند و ادعا می کند که آنها آزمایشگاه آرکلی را مثل قطار آلوده کرده اند.
ربکا و بیلی به جست و جوی خود در مدرسه ادامه میدهند و شواهد نگران کننده ای از آنچه که در دهه 1970 و اخیراً در مدرسه رخ داده بود کشف می کنند. شواهد نشان می داد که این مدرسه با اینکه برای نظارت بر آموزش نوجوانان با استعداد استخدام شده توسط آمبرلا ساخته شده بود، مارکوس عمدا از کودکان به عنوان نمونه آزمایشی در تحقیقات غیرانسانی سلاح های بیولوژیکی استفاده می کرد و آنها را در دو طبقه حاوی اتاق شکنجه (پر از خون خشک شده) به زامبی تبدیل می کرد. زامبی ها در سالن های مدرسه پرسه می زدند. برخی از آنها همان کودکانی بودند که بیست سال تنها مانده بودند.
بقیه زامبی ها شامل تیم تحقیقاتی برکین که متشکل از تیم .U.S.S و تکنسین هایی که اخیرا برای بازسازی مدرسه برای بازگشایی فرستاده شده بودند میشدند. شواهدی از اختلاف بین مارکوس و مدیر عامل آمبرلا دکتر اوزول ای. اسپنسر که به تلاشش برای سرقت تحقیقات مارکوس در مورد ویروس پروجنیتور و پروژه ی ویروس T اشاره می کرد نیز کشف می شود. مرد مرموز ربکا را از دوربین مدار بسته می بیند و یک سلاح بیولوژیکی به نام حذف کننده یا Eliminator که متعلق به مارکوس بود را آزاد می کند. این موجود ربکا را تعقیب کرده، او را در اتاق شکنجه گاز گرفته و در طول این درگیری زمین باز می شود، اما دوباره توسط بیلی نجات می یابد.
در طول جست و جو، ربکا صبرش تمام می شود و از بیلی می خواهد تا حقیقت آنچه را که برایش اتفاق افتاده بگوید. او توضیح می دهد که یگان تفنگداران دریایی اش به دلیل اطلاعات ناقص هنگام جستجوی یک پایگاه چریکی در یک جنگل آفریقایی تلفاتی متحمل شدند. فرمانده اش به آنها دستور می دهد تا به سمت روستاییان شلیک کنند، اما او از این کار خودداری می کند. او بعدا توسط یگان قربانی شده و دادگاه نظامی برای سرپوش گذاشتن روی سایر رسوایی ها او را مجرم تشخیص می دهد.
در همین حین، برکین و وسکر نقشه خود را برای مقابله با مرد مرموز که به عقیده شان مارکوس به زندگی بازگردانده شده بود آغاز می کنند. آنها او را یک تهدید مهم می دانند و تصمیم می گیرند دستگاه خود تخریبی تأسیسات را برای منفجر کردن مدرسه آموزشی و مرد مرموز فعال کنند. بیلی و ربکا با حرکت به سمت یک کلیسای فرسوده با آسانسور به آزمایشگاهی مخروبه تر می روند که مارکوس برای تحقیقاتش در مورد ویروس T از آن استفاده می‌کرد. در اینجا آنها شواهد بیشتری از تحقیقات بی رحمانه مارکوس پیدا می کنند. هنگامی که ربکا به طبقه بالا می رود یک اتاق تحقیقاتی کمکی را کشف می کند که پر از قربانیان انسانی است که در کپسول های پر از مایع نگهداری می شدند و کپسول های دیگر حاوی اندام های برداشت شده بودند.
در اتاق عمل مجاور، یک “چیز” مثله شده وجود داشت و سردخانه بیش از حد از کیسه های جسد (که کنار گذاشته شده بودند) پر شده بود. قفسه‌ها مملو از مواد شیمیایی سمی بودند که در تحقیقات مارکوس استفاده می شدند و اتاق عمل آغشته به خون ناشی از عمل جراحی مارکوس بر روی نوجوانان بود. یک بار دیگر آنها با تیم تحقیقاتی زامبی شده روبرو می شوند، با شواهدی که نشان می دادند یک درگیری خشونت آمیز فراتر از زالوها اتفاق افتاده است، از جمله مردی آلوده که در محفظه گاز به دام افتاده و شخصی آن محفظه را روشن کرده بود. بیلی در طبقه پایین اتاق مطالعه مارکوس را بررسی می کند و عکسی از او در سال های جوانی اش پیدا می کند که دقیقاً شبیه مرد مرموز است. او این نظریه را مطرح می کند که این مرد، پسر یا نوه مارکوس است.
بیلی و ربکا آماده ترک آزمایشگاه با یک تله کابین زیرزمینی می شوند، اما ناگهان مورد حمله یکی از حذف کننده های مارکوس قرار می گیرند. در حین مبارزه بیلی به داخل یک جریان زیرزمینی سقوط می کند. ربکا نیز از کابین بیرون می رود و راهی کارخانه شیمیایی آمبرلا می شود که در سراشیبی مدرسه آموزشی قرار داشت. نشانه ها حاکی از آن بود که این مکان اخیراً توسط زالوهای مرد مرموز مورد حمله قرار گرفته و پرسنلش به طرز عجیبی غیبشان زده است. ربکا با رفتن به یک آسانسور بزرگ قطار به NEST، محل تحقیقات برکین در مورد سلاح‌های بیولوژیکی می رسد. او در آنجا به انریکو که از طریق تونل متروی آزمایشگاه آرکلی به NEST نفوذ کرده بود برخورد می کند.
انریکو گیج شده بود که چرا بقیه اعضای تیم آنجا نیستند و تصمیم می گیرد که خودش و ربکا باید به مکانی که پیدا کرده بود فرار کنند. ربکا از رفتن امتناع می کند و می گوید که باید بیلی را پیدا کند. انریکو به ربکا هشدار می دهد که به هیچ وجه نمی تواند نجاتش دهد، اما تسلیم ربکا می شود و به او اجازه می دهد تا زمانی که به آزمایشگاه برگردد بیلی را پیدا کند. بلافاصله پس از آن ربکا با نمونه اولیه تایرانت متعلق به شعبه آمریکایی آمبرلا به نام T-001 مواجه می شود که توسط مرد مرموز رها شده بود، اما ربکا به سرعت آن را از بین می برد.
ربکا وارد یک تصفیه خانه آب در نزدیکی می‌شود و بیلی را میبیند که جریان آب زیرزمینی او را با خود می‌برد. در حالی که از میان تصفیه خانه عبور می‌کنند، متوجه می‌شوند که کارگران آنجا نیز به زامبی تبدیل شده اند. این اتفاق به دلیل ترکیب زالوهای مرد مرموز و دفع غیر ایمن زباله های زیستی توسط NEST رخ داده است. بعد از پیدا کردن بیلی که روی سکوی چوبی افتاده است، ربکا به او کمک میکند تا بلند شود. وقتی بیلی به هوش می‌آید، متوجه می‌شود که سکو با اسکلت ها پوشیده شده است. این صحنه او را به این نتیجه می‌رساند که مارکوس اجساد را در آب ریخته است.
همانطور که آنها به کاوش در تصفیه خانه ادامه می دهند، در نهایت با خود مرد مرموز روبرو می شوند. او هویت واقعی خود را برای آنها فاش می کند: او ملکه زالو است، یک سوژه آزمایشی جهش یافته توسط مارکوس در سال 1988. مارکوس به دستور اسپنسر توسط .U.S.S کشته شد و برکین و وسکر برای سرقت اطلاعات تحقیقاتی او فرستاده شدند. سپس مارکوس را در آب انداختند و زالو وارد بدنش شده، مغزش را مصرف کرده و خاطراتش را به دست آورد. ملکه زالو اکنون خود را مانند مارکوس میدید که از طریق کار الهی زنده شده و به دنبال استفاده از قدرت های خود برای آوردن جهنم به جهان است.
ملکه زالو تبدیل به یک زالوی غول پیکر می شود و ظاهر انسان نمای خود را رها کرده و با بیلی و ربکا درگیر می شود. آنها موفق می شوند از یک آسانسور بار فرار کنند که آنها را به فلاتی که مدرسه آموزشی در آن قرار داشت می برد و دوباره در یک انبار بزرگ که برای حمل و نقل بار با هلیکوپتر استفاده می شد با هیولا روبرو می شوند. ربکا که متوجه می شود این موجود به نور حساس است، کنترل های سقف جمع شونده انبار را دستکاری می کند، سپس بیلی با یک مگنوم به سمت موجود شلیک می کند.
درست در حین انفجار تصفیه خانه به همراه مدرسه آموزشی، موجود از چاه آسانسور به سمت پایین سقوط می کند. ربکا و بیلی به سمت فضای باز فرار می کنند. ربکا که از لبه صخره به بیرون نگاه می کند، عمارتی را که انریکو به او گفته بود می بیند و اکنون می داند که کجا باید برود. ربکا با دانستن اینکه بیلی به خاطر قتل هایی که مرتکب نشده نباید بازداشت و برای اعدام فرستاده شود، برچسب سگ او را می گیرد و او را مرده اعلام می کند. او قبول می کند که مرگ خود را جعل کند و به تنهایی به جنگل می رود.
ویژگی اصلی گیمپلی رزیدنت ایول زیرو، سیستم پارتنر زپینگ است. بازیکن به جای انتخاب یک شخصیت برای پیشبرد کل بازی، ربکا و بیلی را با هم کنترل می کند. هر دو کاراکتر می توانند با هم جست و جو کنند و یک شخصیت توسط بازیکن و دیگری توسط سیستم کنترل شود و یا در سیستم 2 نفره از هم جدا شده و هر کدام مناطق جداگانه را همزمان جستجو کنند. این کنترل دوگانه برای حل برخی از پازل های بازی بسیار مهم است.
تفاوت بین هر دو شخصیت این است که ربکا می تواند مواد شیمیایی را با کیت میکس خود ترکیب کند و وارد فضاهای تنگ بشود، اما در برابر حملات دشمن شکننده تر است. در مقابل، بیلی می تواند اجسام سنگین را راحت جا به جا کند، فندک دارد و می تواند آسیب بیشتری را نسبت به ربکا تحمل کند، اما نمی‌تواند گیاهان را با هم میکس کند (بر خلاف بازیهای قبلی که در آن هر شخصیتی می توانست گیاهان را با هم مخلوط کند). همچنین استفاده از جعبه های آیتم که در مکان‌های ثابتی برای ذخیره آیتم ها در بازی قرار داشتند حذف شده اند. در عوض بازیکن میتواند آیتم ها را روی زمین بیندازد تا جا برای موارد جدید باز شود و بعدا دوباره برگردد و آیتم خود را بردارد. همچنین مکان آیتم های افتاده یا لمس شده توسط بازیکن روی نقشه نمایش داده می شوند.
محتوای قابل دانلود
مقاله‌ی اصلی: محتوای قابل دانلود در بازی رزیدنت ایول ۰
کتابشناسی
هامامورا، کویچی، ویرایشگر (2003) (به ژاپنی). biohazard 0 KAITAISHINSHO. فامیستو. شابک 4-7577-1298-7.
تاریخچه توسعه
1998 – آغاز توسعه
کار روی رزیدنت ایول زیرو مدت کوتاهی پس از انتشار رزیدنت ایول 2 آغاز شد. استودیو 3 که به کنسول 64DD علاقه مند بود یک نسخه از رزیدنت ایول را برای آن کنسول می خواست، اما به دلیل فروش ضعیف سیستم خیلی زود به سمت کارتریج رفت. اگرچه تاریخ انتشار این بازی برای اواخر سال 2000 در نظر گرفته شده بود، اما روند توسعه در آغاز سال به دلیل مشکلات ذخیره سازی بازی کند شده بود و خرید تراشه های ROM بزرگتر، بازی را بی سود می کرد. زمانی که GameCube در اواسط سال 2000 معرفی شد، کپکام SDK های جدیدی را خریداری کرد و ساخت بازی برای آن کنسول دوباره شروع شد.
2002 – احیا و انتشار نسخه گیم کیوب
تولید بازی کمی بعد از پرده برداری از گیم کیوب توسط نینتندو در آگوست 2000 شروع شد که ابزاری برای غلبه بر مشکل حافظه N64 در قالب یک سیستم با دو دیسک به حساب می آمد. در نتیجه، انتشار بازی به دلیل انتقال به کنسول های نسل ششم به تعویق افتاد تا بتوانند محیط ها را متناسب با سایر بازیهای 120 بیتی این نسل ارتقا دهند. از آنجایی که GameCube از یک سیستم مبتنی بر دیسک استفاده می کرد، برنامه نویسان مجبور شدند برای کوتاه کردن زمان لودینگ به روش های برنامه نویسی هوشمندانه تکیه کنند.
همانطور که مطبوعات پیش بینی می کردند، سرانجام پورت گیم کیوب در اوایل سپتامبر سال بعد تایید شد که در ابتدا برای نمایش در مراسم فال توکیو برنامه ریزی شده بود. وقتی در سمینار کپکام در آوریل 2001 در مورد پیشرفت بازی سوال شد، اشاره شد که به دلیل شرایط آن زمان فقط لوگوی بازی می تواند به عموم نشان داده شود.
طبق گزارش IGN، نوبورو سوگیمورا (با نام اشتباه ماسوشی سوگیمورا) نویسنده سناریوی بازی، داستان بازی را مدت ها پیش به پایان رسانده بود، اما وقتی اخیراً کپکام از او خواست تا بخشی از سناریو را بازنویسی کند فراموش کرده بود که اصلا چه چیزی نوشته است. در سپتامبر 2001 پس از اعلام انحصار بازی برای GameCube، شینجی میکامی در مورد جزئیات آن برای مطبوعات توضیح داد.
او گفت که بازی ظرف یک سال آینده منتشر خواهد شد، همراه با تایید اینکه رزیدنت ایول 1 هم قرار است ریمیک شود و به سادگی از آن نمی گذرند. در آن زمان فقط 5 نسخه از سری بازیهای رزیدنت ایول منتشر شده بود و رزیدنت ایول 4 هنوز به توسعه بسیار بیشتری نیاز داشت. برنامه در آن زمان این بود که بازی در همان سال مالی بین آوریل و دسامبر منتشر شود.
هنگامی که وب سایت ژاپنی “GC Inside” گزارش داد که biohazard 0 در نمایشگاه اسپیس ورلد 2001 حضور نخواهد داشت، شایعاتی مبنی بر لغو بی سر و صدای بازی منتشر شد. کپکام به سرعت تایید کرد که بازی هنوز در حال توسعه است و در نمایشگاه شرکت نخواهد کرد. وبسایت رسمی در ماه آوریل به‌روزرسانی شد تا فیلم های جدیدی از بازی از جمله ویژگی “پارتنر زپینگ” را نمایش دهد. در E3 تاریخ انتشار برای آمریکای شمالی، پاییز 2002 اعلام شد. در ماه جولای کپکام اعلام کرد که قصد دارد یک نسخه آزمایشی از بازی در ژاپن در اواسط آگوست منتشر کند و تاریخ انتشار در آمریکای شمالی برای نوامبر تایید شد.
2009 – پورت وی
در فوریه 2008 فامیتسو گزارش داد که کپکام در حال تولید یک پورت Wii of Zero از بازی است که انتظار می‌رود در تابستان منتشر شود. کپکام تایید کرد که این پورت در حال تولید است، اگرچه تا آن زمان هیچ برنامه ای برای انتشار آن در خارج از ژاپن وجود نداشت. به افراد علاقه مند این بازی در آمریکای شمالی توصیه شده بود که یک نسخه از گیم کیوب خریداری کنند که با وی سازگاری دارد و از نسخه پورت شده ارزان تر است.
شعبه آمریکایی کپکام با وجود انتقادات در مارس 2009 اعلام کرد که قصد دارد رزیدنت ایول 0 و رزیدنت ایول ریمیک را برای کنسول Wii با عنوان رزیدنت ایول آرشیوها (Resident Evil Archives) منتشر کند، یک “مجموعه کلاسیک” که قرار است در پایان ژوئن 2009 به فروشگاه ها عرضه شود. به دلیل یک خطای غیرمنتظره در انتقال بازی، نسخه وی برای اوایل دسامبر به تعویق افتاد.
تاریخ انتشار رسمی بازی در آمریکای شمالی، 1 دسامبر 2009 بود که رزیدنت ایول آرشیوها: رزیدنت ایول صفر را به آخرین نسخه رزیذنت ایول در دهه تبدیل کرد. کپکام نسخه ای ارتقا یافته از رزیدنت ایول آرشیوها: رزیدنت ایول صفر منتشر کرده است که همراه با یک چتر واقعی عرضه می‌شود. این چتر به سبک سنتی سفید و قرمز شرکت آمبرلا طراحی شده و لوگوی آمبرلا روی دو طرف آن قرار دارد.
2016 – اچ دی ریمستر
پس از موفقیت رزیدنت ایول اچ دی ریمستر در سال 2015، کپکام خشنود شد و تصمیم گرفت دوباره نسخه زیرو را برای چند پلتفرم بازسازی کند، اما این بار آنها به عقب برگشتند و توسعه دهندگان مختلفی را که روی بازی اصلی کار می کردند (از جمله کارگردان کوجی اودا) دور هم جمع کردند. در 9 ژوئیه 2015، کپکام تصاویری انحصاری از نسخه اولیه N64 بازی را در کانال های رسمی خود به نام های “Resident Evil” و “Biohazard” در یوتیوب منتشر کرد. نسخه اولیه با بازی اصلی (2002) و اچ دی ریمستر که قرار بود در اوایل سال 2016 منتشر شود مقایسه شد.
حدود 4 خاطره از برنامه نویسان بازی منتشر شد که در آن، تهیه کننده سوکاسا تیکناکا و کارگردان اصلی کوجی اودا در مورد توسعه بازی و بهبودهایی که برای نسخه ریمستر انجام شد و بینش بیشتر در مورد توسعه بازی اصلی صحبت می کردند. این بازی در کنار رزیدنت ایول 1 ریمیک در بسته ای به نام رزیدنت ایول: مجموعه ریشه ها (Resident Evil: Origins Collection) قرار گرفت که در سال 2019 برای کنسول نینتندو سوییچ پورت شد.
علاوه بر بهبودهای گرافیکی انجام شده در مدل ها و بافت ها به همراه پس زمینه های از پیش رندر شده که با وضوح بالاتر دوباره رندر شدند، بازی شامل قابلیت پلی در صفحه عریض با دوربین متحرک و توانایی استفاده از کنترل های مدرن میشد. این بازی همچنین دارای ویژگی های دیگری است که در نسخه اصلی وجود نداشتند:
- مسابقه تی-شرت برای طراحی طرح های تی-شرت برگزار شد و در پایان سه برنده انتخاب شدند که تی-شرت های برنده در نسخه نهایی بازی قرار گرفتند.
- لباس‌های مختلفی از جمله “استارز 1997″، “لباس ورزشی”، “پرستار”، “رهبر تشویق”، “کلاسیک” و “نمونه اولیه” برای ربکا به بازی اضافه شدند که همگی به صورت دوره‌ای اعلام شدند. بیلی نیز دو لباس جدید دیگر به نام های “کودی” و “نیروی گرگ” دریافت کرد.
- حالت اسپین-آف وسکر مود به بازی اضافه شد.
تغییرات
خط داستانی بازی در ابتدا قرار بود با معرفی ویروس پروجنیتور (که قبلاً به عنوان “ویروس Clay” شناخته میشد) زمینه را برای رزیدنت ایول 4 مهیا کرده و نقش اصلی را در RE4 ایفا کند، یعنی قرار بود رزیدنت ایول 4 لیان اس. کندی را در حال کاوش در یک قلعه باستانی در اروپا و تحت مالکیت آمبرلا به تصویر بکشد و گزارش شده بود که تحقیقات .B.O.W آمبرلا از آنجا شروع شده اند. در مرحله ای از بازی قرار بود ویروس پروجنیتور پخش شود و لیان را آلوده کند و در نقاطی از بازی او را دچار توهم کند.
طرفداران حدس میزدند که این نمادی از تلاش بدن او برای مبارزه با ویروس است. با این حال بیشتر این داستان ها زمانی که شینجی میکامی کنترل کارگردانی رزیدنت ایول 4 را به دست گرفت و تصمیم گرفت داستانی کاملاً جدید از جمله تغییر مناظر و دشمنان بازی های قبلی رزیدنت ایول ایجاد کند، حذف شدند. مفهوم کاوش در منشا ویروس پروجنیتور و تحقیقات آمبرلا در مورد آن بعدها در رزیدنت ایول 5 مورد استفاده قرار گرفت.
رمان
رمانی از این بازی با عنوان رزیدنت ایول: ساعت صفر توسط نویسنده اس. دی. پری نوشته شد که هفتمین کتاب از مجموعه رمان های رزیدنت ایول او به شمار می آید اما از نظر ترتیب زمانی مقدم بر همه کتاب های دیگر است. شخصیت های اصلی ربکا چمبرز از تیم براوو و یک تفنگدار دریایی سابق به نام بیلی کوئن هستند.
کمیک مکمل
شرکت انتشارات تینهانگ‌سه از هنگ کنگ یک نسخه پنج قسمتی از اقتباس Resident Evil 0 را همزمان با بازی منتشر کرد. با این حال داستان این اقتباس تقریباً هیچ شباهتی به بازی ندارد، زیرا شامل عناصری مانند خون آشام ها و لیزا ترور می‌شود.
این بازی با استقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شد و 1.25 میلیون نسخه در سراسر جهان فروخت، اما این استقبال مانع از این نشد که از این بازی انتقاد نشود. مارک مک دونالد از وبسایت 1UP.com احساس می کرد که این بازی به دلایلی همچون پازل های جعبه و شمارش معکوس سیستم خود تخریبی هنگام مبارزه با باس نهایی که در عناوین قبلی ظاهر شده بودند، به کلیشه ای قابل پیش بینی تبدیل شده است. اما برای مثال حذف آیتم باکس ها در بازی مورد ستایش قرار گرفت و به رتبه B+ دست یافت.
جیانکارلو وارانینی از گیم اسپات به طور مفصل درباره ویژگی پارتنر زپینگ صحبت کرد و به موفقیت آن در استراتژی و حل پازل اشاره کرد. با این حال او احساس می کرد که بازی نوآوری ندارد و جالب نیست، زیرا بیشتر مکانیزم های بازی مربوط به حل پازل است، مانند ثابت نگه داشتن یک شخصیت یا ارسال آیتم یک کاراکتر برای دیگری. وارانینی همچنین از برنامه ریزی معمایی بازی انتقاد کرد و به شباهت هایی با عناوین قبلی اشاره کرد.
در زیر لیستی از انواع خطاهای ترجمه و تغییرات عمدی انجام شده توسط تیم بومی سازی که روی رزیدنت ایول 0 کار می کردند آمده است.
اسکریپت
فایل
در پرونده “دفترچه یادداشت مارکوس 1” تغییراتی در ورودی 19 سپتامبر ایجاد شد که به وضوح متفاوت است. در نسخه اصلی، متن افکار مارکوس را درباره‌ی توسعه سویه های جدید ویروسی از طریق ویروس پروجنیتور توضیح می‌دهد، به طوری که ویروس تی به عنوان نمونه ای موفق از جهش بهبود یافته‌ی پروجنیتور معرفی می‌شود، اما در ترجمه فقط اعلام شده که مارکوس توسعه موفقیت آمیز ویروس تی را انجام داده است.
همچنین اضافه شده که “T” به معنی “تایرنت” است، که این نکته در متن اصلی وجود نداشت (اگرچه در جاهای دیگری تأیید شده بود). مارکوس تأیید میکند که از دی‌ان‌ای زالو برای توسعه ویروس خود استفاده کرده است که این موضوع در هر دو نسخه آمده است. در لیست زندانیان موسسه اصلاحی، یک اشتباه پیش آمده بود. “S. Clarke” به “A. Clarke” تغییر یافت.
