شرکت آمبرلا

این مقاله درباره شرکت داروسازی است. برای استفاده‌ های دیگر از نام «آمبرلا»، به صفحهٔ ابهام‌ زدایی آمبرلا مراجعه کنید.

شرکت آمبرلا (Umbrella Corporation و به ژاپنی アンブレラ社) یک شرکت چند ملیتی بود که از سال ۱۹۶۸ تا اوایل دهه ۲۰۰۰ در صنایع مختلفی فعالیت داشت. آمبرلا در زمینه تولید و فروش لوازم آرایشی، مواد شیمیایی، داروسازی، تولید ماشین‌ آلات صنعتی، محصولات مصرفی، غذاهای سلامت‌ محور، صنعت حمل‌ و نقل و گردشگری نفوذ داشت. دامنه وسیع شرکت‌ های زیرمجموعه آمبرلا برای یک شرکت بزرگ امری معمول بود، اما این ساختار به‌ طور عمدی طراحی شده بود تا فعالیت‌ های غیرقانونی را پنهان کند.

 

مدت کوتاهی پس از راه‌ اندازی شرکت داروسازی زیرمجموعه خود، یعنی «داروسازی آمبرلا (Umbrella Pharmaceuticals)»، شرکت آمبرلا توسعه سلاح‌ های بیولوژیکی برای ارتش‌ های سراسر جهان را آغاز کرد؛ این کار، بخشی از یک توطئه جهانی برای گردآوری ویروس‌ های کشنده‌ ای بود که طبق کنوانسیون سلاح‌ های بیولوژیکی سال ۱۹۷۲ به‌ طور مستقیم ممنوع شده بودند. شرکت آمبرلا فارماسوتیکالز توانست اهداف واقعی خود را با انجام تحقیقات روی واکسن‌ هایی برای همان ویروس‌ ها پنهان کند و آن را به‌عنوان پوششی برای فعالیت‌ هایش جلوه دهد.

 

آمبرلا دارای چندین شرکت زیرمجموعه دیگر نیز بود که شامل «تجهیزات پزشکی آمبرلا (Umbrella Medical Equipment)» و همچنین «صنایع آمبرلا (Umbrella Industries)» می‌شد؛ دومی مسئول توسعه سلاح‌ های ضد سلاح‌ های بیولوژیکی (.Anti-B.O.W) بود. شرکت گردشگری آن‌ ها با نام «شرکت خط پاراگواس (Paraguas Line Company)» از طریق جابجایی مسافران در مسیر عبور از اقیانوس اطلس درآمدزایی می‌کرد، اما در واقع پوششی برای انتقال نمونه‌ های سلاح‌ های ویروسی از غرب آفریقا بود.

 

در واقع هدف واقعی آمبرلا، تمایل سرمایه‌ داری برای انحصار یک صنعت پرسود نبود، بلکه اصلاح نژاد (یوژنیک) بود. این حقیقت تنها برای مدیران اجرایی شرکت شناخته شده بود، کسانی که باور داشتند هدف اصلی آن‌ها تأمین مالی «پروژه وسکر» است. هدف این پروژه، تولد نژادی جدید از ابر انسان‌ های تقویت‌ شده با ویروس و تحصیل‌ کرده بود که قرار بود تمدن بشری را برای نسل‌ های آینده پیش ببرند، در حالی که بنیان‌ گذاران آمبرلا از طریق آن‌ ها همانند خدایان بر بشریت حکومت می‌کردند. این پروژه هرگز به نتیجه نرسید، چرا که تا سال ۱۹۹۸ تمامی نامزدهای پروژه به‌ جز دو نفر از بین رفتند و همان دو نفر نیز بعدها کشته شدند.

 

شرکت آمبرلا در سال ۲۰۰۳ پس از شکست «آمبرلای آمریکا» در دادگاه‌ های راکون (Raccoon Trials) فروپاشید. این دادگاه‌ ها شرکت را در حادثه نابودی شهر راکون در سال ۱۹۹۸ مقصر شناخته و موظف به پرداخت غرامت کردند. این حکم منجر به ورشکستگی آمبرلا شد و در نتیجه، خود شرکت و زیرمجموعه‌ هایش طی سال بعد تعطیل شدند. این فروپاشی با چنان بدنامی همراه بود که حتی برخی از زیرمجموعه‌ ها توسط رقبای تجاری خریداری نشدند.

موضوعات

تاریخچه‌ی آمبرلا

آغاز (دهه 1960)

ریشه‌ های شرکت آمبرلا به جنبش‌ های اصلاح نژاد (یوژنیک) بازمی‌گردد که در اوایل قرن بیستم بر مباحث علمی و اجتماعی اروپا و آمریکای شمالی تسلط داشت. سه عضو اصلی و برجسته بنیان‌ گذار این شرکت عبارت بودند از: اوزول ای. اسپنسر (ارل اسپنسر)، دکتر ادوارد اشفورد (پنجمین ارل اشفورد) و دکتر جیمز مارکوس که همگی هم‌ دانشگاهی بودند. همچنین در مراحل اولیه، برندون بیلی شاگرد مارکوس، نقش مؤثری در پیشبرد کارهای اولیه داشت.

شانزدهمین ارل بِردزلی و دخترش میلِن، همچنین خاندان سلطنتی فرانسه موسوم به خانه هِنری (House of Henry) که کریستین و پدرش از اعضای آن بودند نیز از دیگر چهره‌ های مهم مرتبط با آمبرلا بودند. همگی آن‌ ها یا ویروس‌ شناس بودند، یا مستقیماً با جنبش اصلاح نژاد در ارتباط بودند و یا از طریق رابطه با چهره‌ های برجسته دیگر با آن پیوند داشتند.

شرکت آمبرلا
نشان آمبرلا

نام های ژاپنی:

  • アンブレラ社
  • 会社アンブレラ
شرکت زیردسته: داروسازی آمبرلا
 
صنعت: گروه تولیدی
 

تاسیس: 1968

 

موسسان:

  • اوزول ای. اسپنسر
  • جیمز مارکوس
  • ادوارد اشفورد

سرنوشت: ورشکستگی

 

از بین رفته در: 2003

 

ستاد: اروپا

 

منطقه خدمت شده: جهانی

 

افراد کلیدی:
  • آلبرت وسکر
  • الکس وسکر
  • الکسیا اشفورد
  • آلفرد اشفورد
  • ویلیام بیرکین
  • انت برکین
  • برندون بیلی
  • فردریک داونینگ
  • بیردزلی

محصولات و خدمات: متنوع

 

شعارها:

  • “حفظ سلامت مردم”
  • “کسب و کار ما خود زندگی است”
  • “اطاعت باعث انضباط می شود، انضباط باعث وحدت می شود، اتحاد قدرت می آورد، قدرت زندگی است”
  • “علم برای یک زندگی راحت”

پیشینه واقعی آمبرلا به‌ طور جدی در سال ۱۹۶۶ آغاز می‌شود، زمانی که دکتر مارکوس فرضیه‌ ای مطرح میکند مبنی بر اینکه یک گل افسانه‌ ای در آفریقای غربی به نام «پلکان خورشید» به مصرف‌ کنندگانش از طریق یک عفونت ویروسی جهش‌ زا قدرت‌ هایی می‌بخشد. در سفری به سرزمین‌ های قبیله‌ ای اندیپایا، این گل افسانه‌ ای در باغی زیرزمینی کشف شد و ویروسی درون آن یافت گردید. با این حال گل‌ هایی که در ایالات متحده پرورش داده شدند نتوانستند ویروس را بازتولید کنند.

 

اسپنسر که برای تحقق رؤیای اصلاح نژادی خود به سرمایه‌ ای بسیار بیشتر از ارتباطات اشرافی‌ شان نیاز داشت، شرکت «آمبرلا فارماسوتیکالز» را به نمایندگی از اشفورد و مارکوسِ بی‌ تفاوت تأسیس کرد و پایگاهی در همان باغ اندیپایا راه‌ اندازی نمود تا نمونه‌ های ویروس پیش ساز از آنجا به آن‌ سوی اقیانوس اطلس منتقل شوند. با نیاز به سرمایه بیشتر، این سه نفر بر سر طرحی به توافق رسیدند که بعدها با نام «پروژه ویروس تی» شناخته شد؛ طرحی که در آن، هرکدام به‌ طور مستقل سویه‌ هایی از ویروس پروجنیتور را برای فروش به ارتش آمریکا به‌ عنوان سلاح بیولوژیکی توسعه می‌دادند.

 

پروژه ویروس T در این دوره به‌ طور قابل توجهی گسترش یافت، به‌ ویژه به لطف تحقیقاتی که دکتر ویلیام برکین در اواخر دهه ۱۹۷۰ انجام داد. این تحقیقات از کار مستقل مارکوس در سال ۱۹۷۸ الهام گرفته بود، اما در اصل ارتباط مستقیمی با آن نداشت. در نتیجه‌ی این تحقیق، ویروس T به‌ عنوان یک سلاح مرگبار کنار گذاشته شد و به‌ جای آن، از خواص جهش‌ زای ویروس برای نگه داشتن افراد آلوده در حالت زنده استفاده شد.

 

این افراد در حالی که ذهنشان آسیب‌ دیده، جنایتکار و آدم‌ خوار بودند، توانایی ادامه فعالیت حتی پس از ایست قلبی را پیدا می‌کردند. نام و نماد شرکت آمبرلا از نماد “چتر چهار خانه‌” گرفته شده بود. اسپنسر این نماد را در زمان تحصیل زیر نظر میرندا در یک روستا در اروپای شرقی مشاهده کرده بود.

 

تأسیس و گسترش (1968 – دهه 1990)

با افزایش قدرت آمبرلا، بنیان‌ گذاران شروع به جنگ با یکدیگر کردند. دکتر اشفورد اولین قربانی بود که در سال ۱۹۶۸ بر اثر حادثه‌ ای که به‌ نظر می‌رسید توسط اسپنسر طراحی شده بود، توسط پیش‌ نمونه ویروس T خود کشته شد. مارکوس به دلیل استفاده از کار آموزان اجرایی به‌ عنوان موش آزمایشگاهی در پروژه‌ هایش، نزد هیئت اجرایی محبوبیت خود را از دست داد و در نهایت در سال ۱۹۸۸ توسط سرویس امنیتی آمبرلا ترور شد. دکتر الکساندر اشفورد، پسر ادوارد اشفورد ویروس‌شناس نبود و به همین دلیل به یک عنصر بی‌ ربط در پروژه سلاح‌ های بیولوژیکی تبدیل شد.

 

اگرچه دخترش الکسیا که به‌ طور ژنتیکی دستکاری شده بود اعتبار خانواده اشفورد را بازگرداند، اما هر دو به ویروس آزمایشی تی- ورونیکا آلوده شدند و از زندگی عمومی ناپدید شدند و تصور می‌شد که مرده‌ اند. پسر باقی‌ مانده، آلفرد، به نقش‌ های اداری کم‌ اهمیت علاقه پیدا کرد و خانواده‌ اش دیگر تهدیدی برای اسپنسر محسوب نمی‌شد. فراتر از سه بنیان‌ گذار در دایره اسپنسر، دکتر برندون بیلی به‌ طور اجباری در آفریقا نگهداری شد تا از بروز هرگونه نقض امنیتی جلوگیری شود و تا اعدامش در سال ۱۹۹۸ در همان‌ جا باقی ماند. دکتر هنری و ارل بِردزلی در اوایل دهه ۱۹۹۰ جان خود را از دست دادند و دخترانشان، کریستین و میلِن، کنترل تأسیساتشان در اروپا را به‌ عهده گرفتند. با اینکه میلِن بِردزلی برنامه‌ هایی برای تصاحب شرکت داشتند، اما تهدید جدی به شمار نمی‌رفتند.

با کشف ایمنی نادر ویروس، پروژه ویروس T در اوایل دهه ۱۹۸۰ دوباره گسترش یافت، زیرا آزمایشگاه‌ های مختلف در سراسر جهان شروع به توسعه حیوانات کایمریک (ترکیبی) کردند که توسط ارتش‌ ها برای کشتن بازماندگان به‌ عنوان سلاح‌ های بیولوژیکی (Bio Organic Weapons) فرستاده می‌شدند. در این دوران، خود شرکت آمبرلا به حدی بزرگ شده بود که برای مدیریت عملیات نیاز به شرکت‌ های زیرمجموعه منطقه‌ ای داشت.

تیم توسعه B.O.W. در آزمایشگاه آرکلی

آمبرلای آمریکا کنترل تأسیسات و امور اداری در ایالات متحده را بر عهده داشت و دفتر مرکزی آن در شیکاگو بود. آزمایشگاه آرکلی به‌ عنوان تأسیسات اصلی این شرکت برای تحقیقات سلاح‌ های بیولوژیکی تا سال ۱۹۹۱ فعالیت می‌کرد، یعنی زمانی که NEST افتتاح شد تا تحقیقات روی ویروس G را انجام دهد. ویروس G یک سویه از ویروس پروجنیتور بود که قادر به ترمیم بافت‌ های مرده بود و از نظر تئوری می‌توانست افراد آلوده را به ابر انسان تبدیل کند، همانطور که اسپنسر آرزو داشت. آمبرلای اروپا در دهه ۱۹۸۰ به‌ دلیل ناراحتی از نفوذ آمبرلای آمریکا بر تحقیقات، از ادغام جزئی شعب ملی در غرب اروپا تشکیل شد.

 

آمبرلای اروپا، پروژه نمسیس (Nemesis Project) را آغاز کرد؛ طرحی برای ایجاد یک انگل هوشمند که به‌ عنوان جایگزین مغز عمل کند و مشکل آمبرلای آمریکا در جلوگیری از آسیب‌ های مغزی و از دست رفتن هوش ناشی از ویروس T را حل کند. این طرح، هم زمان با پروژه تایرانت (Tyrant Project) آمبرلای آمریکا برای توسعه یک سلاح ابرانسانی پیش می‌رفت و در سال ۱۹۹۸ به‌طور مشترک به‌ منظور ایجاد نمسیس-T تایپ به‌ عنوان یک دستاورد اروپایی تکمیل شد. در عین حال آمبرلای آمریکا، مقابله‌ ای به‌ نام پروژه تالوس (Talos Project) داشت که هدف آن توسعه یک لینک کامپیوتری ارگانیک بود تا یک هوش مصنوعی پیشرفته به جای یک انسان، بتواند تایرانت را هدایت کند.

 

علاوه بر دو گروه اصلی قاره‌ ای، شرکت آمبرلای ژاپن با مسئولیت محدود نیز وجود داشت که در سال ۱۹۸۷ تحقیقات آمبرلا را در زمینه بیوتکنولوژی و ماشین‌ آلات مرتبط با این هدف مدیریت می‌کرد. در پایان دهه ۱۹۸۰، آمبرلا کشتی‌ های ملکه زنوبیا، ملکه دیدو و ملکه سمیرامیس را برای شرکت پاراگواس لاین خریداری کرد که وظیفه داشتند سلاح‌ های بیولوژیکی را به همراه هواپیمای اسپنسر رین که به‌ طور جداگانه خریداری شده بود، به خارج از کشور منتقل کنند.

 

همچنین هواپیماها محموله‌ های سلاح‌ های بیولوژیکی را از طریق ترمینال حمل‌ و نقل قطب جنوب منتقل می‌کردند؛ یک تأسیسات که ابتدا در دهه ۱۹۶۰ برای تحقیقات خانواده اشفورد راه‌ اندازی شده بود، اما پس از ناپدید شدن دکتر الکسیا اشفورد در سال ۱۹۸۳، تقریباً به‌ طور کامل به یک انبار بین‌المللی برای حمل‌ و نقل تبدیل شد. با این حال، آمبرلای آمریکا بیشترین بخش‌ های موفق آمبرلا را تحت نظارت داشت، به‌ طوری که یک سوم از جمعیت ۱۰۰,۰۰۰ نفری شهر راکون در شرکت‌ های زیرمجموعه فعال در آنجا مشغول به کار بودند.

 

در اوایل دهه ۱۹۹۰، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به آمبرلا این فرصت را داد که سازمان‌ های شبه‌ نظامی خود را که شامل سرویس مقابله با خطرات بیولوژیکی آمبرلا (Umbrella Biohazard Countermeasure Service)، سرویس امنیتی آمبرلا (Umbrella Security Service) و دپارتمان اطلاعات آمبرلا (Umbrella Intelligence Division) را گسترش دهد. این گسترش با تأسیس .U.B.C.S (سرویس مقابله با سلاح‌ های بیولوژیکی آمبرلا) آغاز شد که به‌ منظور استخدام مزدورانی از مبارزان چریکی کمونیست و تروریست‌ های ملی‌ گرا که خیلی زود پس از فروپاشی شوروی دستگیر شده بودند و همچنین سربازان بازنشسته از کشورهای پیمان ورشو تشکیل شد.

 

در سال ۱۹۹۴، یک اردوگاه آموزش ضد .B.O.W در جزیره راکفورت راه‌ اندازی شد که توسط آلفرد اشفورد، نوه ادوارد اشفورد اداره می‌شد. گسترش نظامی آمبرلا از این نقطه به‌ طور مستقیم به سرهنگ سرگئی ولادیمیر، بنیان‌ گذار و فرمانده .U.B.C.S ارتباط دارد. ژن‌ های خاص او به آمبرلای آمریکا این امکان را داد که بالاخره خط تولید تایرانت را با آزمایش بر روی کلون‌ هایش به‌ صورت انبوه راه‌ اندازی کند. تا سال ۱۹۹۸، آمبرلا نیروی هوایی قدرتمندی داشت که شامل هلیکوپترهای UH-60 بلک هاوک، هلیکوپترهای تهاجمی AH-6 لیتل بِردز، هلیکوپترهای CH-53 سی استالیون، جت‌ های AV-8 هاریر و هواپیماهای C-130 هرکول برای فرود روی آب می‌شد.

 

نیروهای زمینی آمبرلا به تفنگ‌ های M4A1 و اسلحه‌ های زیراتش MP5 مسلح بودند و خدمات امنیتی آمبرلا (.U.S.S) از ماسک‌ های گاز S10 ساخت بریتانیا استفاده می‌کرد. در بخش اطلاعات، آمبرلا موفق شد جاسوس‌ هایی را در ارتش ایالات متحده نفوذ دهد، از جمله دکتر آلبرت وسکر. آن‌ ها از برنامه‌ های ایالات متحده برای قطع حمایت از آمبرلا و فعال‌ سازی دوباره برنامه سلاح‌ های بیولوژیکی خود مطلع شدند. با این حال، نفوذ آمبرلا بر کشورهایی که به آنها سلاح می‌فروخت هنوز قوی بود.

 

به‌ طوری که وقتی در تاسیسات شماره ۵۷ در غرب آفریقا شیوعی رخ داد، .U.B.C.S تمام افراد شهر نزدیک را کشت و این حادثه توسط دولت پنهان شد. همچنین یک مورد آزمایشات انسانی که اشتباهی در یک بیمارستان در کوه‌ های آرکلی انجام شد، بدون تحقیق پلیس و شناسایی آمبرلا توسط رسانه‌ ها، در نهایت باعث بسته شدن بیمارستان در سال ۱۹۹۳ شد. یک خبرنگار که در مورد این موضوع تحقیق کرده بود، در سال ۱۹۹۶ به قتل رسید و جسد او در رودخانه ایماس انداخته شد، بدون اینکه تحقیقات بعدی انجام شود تا او را به این پرونده ربط دهند.

 

شهر راکون (1998)

موفقیت شرکت آمبرلا از سال ۱۹۹۸ به دلیل دو عامل شروع به کاهش کرد: جاسوسی صنعتی و بی‌ ثباتی داخلی. تا سال ۱۹۹۸، شرکت آمبرلا در ایالات متحده توسط مامور چینی به نام ایدا وانگ مورد نفوذ قرار گرفته بود که به نمایندگی از شرکت رقیب آمبرلا در تحقیقات .B.O.W عمل می‌کرد. او از طریق رابطه‌ ای که با رئیس جدید تحقیقات آزمایشگاه آرکلی به نام دکتر جان کلمنز داشت، اطلاعاتی درباره پروژه‌ های جاری جمع‌ آوری کرد و همچنین اطلاعات محدودی در مورد ویروس G (که توسط برکین توسعه داده شده بود) به دست آورد؛ ویروسی که شرکت خیلی زود به آن علاقه‌ مند شد.

 

در واقع، بحران سقوط آمبرلا از ماه مه ۱۹۹۸ آغاز شد، زمانی که یک نقص مرموز در آزمایشگاه آرکلی رخ داد. دلیل این شکست هنوز مشخص نیست، اما یک موجود آزمایشی هوشمند به نام “ملکه زالو” که ده سال قبل توسط دکتر مارکوس ساخته شده بود، مسئول این حادثه بود. پس از این حادثه، آزمایشگاه آرکلی تحت قرنطینه قرار گرفت، اما موجودات .B.O.W به نام سربوس ها از قفس‌ های خود فرار کرده و در کوه‌ ها پخش شدند. این موجودات به چندین کوهنورد حمله کردند، آن‌ ها را کشتند و بخشی از بدنشان را خوردند.

 

همچنین افرادی را زخمی کردند که بعداً به زامبی تبدیل شدند و افراد بیشتری را کشتند و خوردند. تیم‌ های مسلح آمبرلا که در آرکلی مستقر بودند، نتوانستند این موجودات را نابود کنند و در تلاش برای بازگشایی یک مدرسه آموزشی اجرایی، با شکست مواجه شدند. در این زمان، آلبرت وسکر که از ارتش ایالات متحده بازنشسته شده بود و مسئول تیم .S.T.A.R.S (یک تیم پلیس خصوصی تحت تأمین مالی آمبرلا) شده بود، به آمبرلا دستور داد تا این حادثه پوشش داده شود.

 

وسکر دستور گرفت که تیمش را به آرکلی بفرستد و اجازه دهد که اعضای تیم توسط موجودات .B.O.W کشته شوند، در حالی که خودش باید مدارک و اطلاعاتی را که نشان می‌دادند آمبرلا در این حادثه دخیل است را نابود میکرد. علاوه بر این، وسکر داده‌ های پروژه‌ های آزمایشگاه آرکلی را جمع‌ آوری کرد و در نهایت دستور داد تا تأسیسات آرکلی منفجر شوند تا هیچ گونه ارتباطی با این کشتارها باقی نماند. با این حال، وسکر تصمیم گرفت که آمبرلا را ترک کند و به شرکت رقیب بپیوندد، چون به این نتیجه رسیده بود که آمبرلا در حال نابودی است. او به جای تحویل داده‌ ها به آمبرلا، مرگ خود را جعل کرد و از انفجار فرار کرد. چهار نفر از همکارانش نیز مرگ او را تأیید کردند.

 

در همین حال، دکتر برکین نیز تصمیم گرفت آمبرلا را ترک کند. او که نتوانسته بود اسپنسر را تحت تأثیر قرار دهد و پیشنهاد پیوستن به دایره درونی او را دریافت نکرده بود، برنامه‌ ریزی کرد که خود را به مقامات ارتش ایالات متحده تحویل دهد و همراه با نمونه‌ هایی از ویروس T و ویروس G به آنها اطلاعات بدهد. در هفته‌ های پیش از برنامه‌ ریزی برای پیوستن به ارتش، او ویروس تی را به دیگر تأسیسات مانند یک تصفیه‌ خانه فاضلاب و تأسیسات جدید P-12A که برای پردازش آزمایشات ناموفق باز شده بود، منتقل کرد.

 

این باعث شد که ویروس تی به آرامی در سراسر شهر راکون پخش شود و تا نیمه سپتامبر، بیمارستان عمومی راکون تحت قرنطینه شدید قرار گیرد. برکین که انتظار داشت آمبرلا از این معامله مطلع شود، به رئیس پلیس برایان آیرونز رشوه داد تا فاضلاب‌ ها پاکسازی شوند و یک افسر پلیس مأمور گشت زنی در آنجا شود و تیم .U.S.S که مسئول مواد انفجاری C4 بود را متوقف کند. هنگامی که عملیات به برکین اطلاع داده شد، او سلاح‌ های بیولوژیکی هانتر R را آزاد کرد که به کشتن بقیه کارکنان تحقیقاتی و محافظان خود پرداختند تا او و همسرش انت، تنها کسانی باشند که از وجود ویروس G آگاه باشند.

عملیات .U.S.S زمانی به مشکل خورد که تیم آلفا تحت فرماندهی هانک، در حین تلاش برای بازیابی نمونه “G” از دکتر برکین، به او شلیک کردند و متوجه نشدند که هنوز یک نمونه از ویروس را در اختیار دارد. برکین پس از شلیک این نمونه را به خودش تزریق کرد و به یک موجود قدرتمند تبدیل شد و شروع به تخریب در فاضلاب‌ ها کرد. او همه را به جز هانک کشت یا مجروح کرد و جعبه‌ ای که تیم .U.S.S دزدیده بود را نیز نابود کرد. این امر باعث شد که فاضلاب‌ ها آلوده به ویروس تی شوند. بعد از یک رقابت کوتاه و خونین بین موش‌ ها و سوسک‌ های غول‌پیکر، موش‌ ها به دریاچه ویکتوری، مخزن آب شهر راکون فرار کردند. این موش‌ ها باعث شدند که کارمندان سد راکون آلوده شوند و آب آشامیدنی آلوده به ویروس وارد سیستم آبرسانی شهر شود.

ویال های حاوی نمونه های ویروس های T و G
ویال های حاوی نمونه های ویروس های T و G

آمبرلا از حدود ۱۶ سپتامبر متوجه اتفاقات رخ‌ داده در شهر راکون شد، زمانی که گزارش‌ هایی از بستری‌ شدن افراد در بیمارستان با بیماری‌ ای شبیه به «بیماری آدم‌ خواری» دریافت کرد. با آلوده شدن منابع آب و گسترش ویروس در میان ده‌ ها هزار نفر، به نیروهای ویژه‌ی .U.B.C.S دستور اعزام داده شد تا شهروندان را تخلیه کنند. انتظار می‌رفت این شیوع با کمک ارتش ایالات متحده و گارد ملی کنترل شود. در همین حال، شعبه‌ های آمریکایی و اروپایی شرکت آمبرلا فرصت یافتند تا .B.O.W های خود را در میدان نبرد آزمایش کنند.

 

نمسیس نوع T با مأموریت پیدا کردن و از بین بردن اعضای بازمانده‌ی گروه .S.T.A.R.S به شهر فرستاده شد تا به نوعی انتقام نابودی نمونه‌ی T-002 را بگیرد. همچنین شکارچی β توسط آمبرلای آمریکا و شکارچی γ توسط آمبرلای اروپا برای انجام آزمایش‌ های رزمی وارد عمل شدند. نیروهای .U.B.C.S خیلی زود پس از ورود به شهر در تاریخ ۲۶ سپتامبر نابود شدند. در پی این اتفاق، نیروهای فدرال و گارد ملی آمریکا به مواضع محاصره‌ ای خود در اطراف شهر عقب‌ نشینی کردند و بازماندگان را به سرنوشت خود واگذار کردند. در همین زمان، یک مقام بانفوذ دولتی به نام دِرِک سی. سیمنز با استفاده از نفوذش در دولت آمریکا به‌ ویژه از طریق سناتور ران دیویس، تلاش کرد طرح اضطراری خودش را به اجرا بگذارد: نابود کردن کامل شهر با استفاده از یک بمب آزمایشی سوخت-هوایی.

 

در تاریخ ۱ اکتبر، شورای امنیت ملی، رئیس‌ جمهور و ستاد مشترک ارتش آمریکا تصمیم نهایی را برای نابودی شهر گرفتند و بلافاصله بمباران آغاز شد. در این میان، شرکت آمبرلا، شرکت رقیبش، ارتش آمریکا، یک سازمان تروریستی آمریکایی و یک دلال در بازار سیاه، هرکدام از مسیر خود موفق به به‌ دست آوردن نمونه‌ هایی از ویروس G شدند. تمام مدارک و شواهدی که می‌توانست هر یک از این طرف‌ها را به فاجعه‌ی شهر راکون مرتبط کند، یا نابود شد یا به‌ طور کامل پنهان گردید.

 

افول و فروپاشی (1998 – 2004)

کنگره‌ی آمریکا دیگر نتوانست قدرت و نفوذ شرکت آمبرلا را نادیده بگیرد. در یک جلسه رسمی، رأی به تعلیق حق فعالیت شرکت آمبرلای آمریکا در خاک آمریکا داد و دارایی‌ های آن را به تملک فدرال درآورد. در همین حین، رئیس‌ جمهور آمریکا نیز به‌ دلیل فشار و انتقاد شدید عمومی بابت تصمیمش برای نابودی شهر راکون، استعفا داد. با وجود گزارش‌ های اولیه‌ی برخی از بازماندگان در روزنامه‌ ها درباره‌ی این فاجعه — از جمله مقاله‌ای از بازمانده‌ای به نام آلیسا اَشکرافت — تهدید سلاح‌ های بیولوژیکی برای جهان به طور کامل پنهان شد.

 

به همین دلیل، نه دولت و نه رسانه‌ ها نتوانستند بمباران شهر راکون را توجیه یا از آن دفاع کنند. در پی حادثه‌ی راکون سیتی و نابودی نیروهای ویژه‌ی تیم دلتا از ارتش آمریکا در این شهر، وزارت دفاع ایالات متحده یک نهاد جدید تشکیل داد به نام: “تیم تعقیب و تحقیق ضد آمبرلا” که یک نهاد ضد سلاح‌ های بیولوژیکی زیرمجموعه‌ی فرماندهی راهبردی آمریکا بود. به این نهاد، دستورالعمل شماره ۷۶۰۰ مربوط به سلاح‌ های ضد ویروسی نیز داده شد که به آن اجازه می‌داد بدون هماهنگی با دیگر کشورها در صورت وقوع شیوع‌ های مشابه، عملیات‌ های مستقل و بین‌المللی انجام دهد.

 

شرکت آمبرلا پس از حادثه‌ی راکون سیتی به طور مداوم در حال افول بود. اسپنسر تصمیم گرفت که وقت آن رسیده است که همه چیز را پاک‌ سازی کند و در نوامبر تصمیم به تعطیلی تأسیسات آمبرلا در آفریقا گرفت تا از کشف ویروس پروجنیتور جلوگیری کند. در پی این تصمیم، کارمندان این تأسیسات از جمله برندون بِیلی، به سرعت کشته شدند. در همان ماه، مأمور STRATCOM، لیان اس. کندی، یک محقق به نام آرک تامپسون را به تأسیسات آمبرلا در جزیره شینا فرستاد.

 

تحقیق آرک به طور مستقیم منجر به شیوع عمدی بیماری شد، زمانی که فرمانده تأسیسات، وینسنت گلدمن، او را به عنوان یک عامل اطلاعاتی آمبرلا تصور کرد که در حال ضبط فعالیت‌ های غیرقانونی او در آنجا بود. به جز آرک و دو کودک، بقیه جمعیت جزیره به‌ طور کامل کشته شدند و شیوع بیماری به انفجاری منجر شد که تأسیسات تولید انبوه تایرانت آمبرلا را به طور کامل نابود کرد.

 

در دسامبر، کمپ آموزشی آمبرلا در جزیره راکفورت نابود شد و سربازان آمبرلا در حمله‌ ای توسط گروه شبه‌ نظامی رقیبشان به نام .H.C.F که از سلاح‌ های بیولوژیکی هانتر ساخته‌ شده (بر اساس داده‌ های دزدیده‌ شده از آزمایشگاه آرکلی توسط دکتر وسکر) استفاده می‌کردند، کشته شدند. پس از این حمله، کارمندان بازمانده‌ی آمبرلا به سمت ترمینال حمل‌ و نقل قطب جنوب فرار کردند، اما ویروس T را با خود به همراه بردند. این تأسیسات در پی عملیات انهدام خودکار که توسط کریس ردفیلد، عضو پیشین گروه .S.T.A.R.S راه‌ اندازی شد، نابود شد.

 

در سال‌ های بعد، آمبرلا با دشواری فزاینده‌ ای برای نگهداری کارکنان خود روبرو شد، به ویژه پس از از دست دادن تأسیسات زندان‌ هایش در جزایر راکفورت و شینا. کارمندان سرکش به تدریج سلاح‌ های بیولوژیکی را به بازار سیاه منتقل کردند. با این حال، چون شیوع‌ های بیولوژیکی همچنان به‌ طور موفقیت‌ آمیز توسط ایالات متحده پوشش داده می‌شدند، تعداد دقیق حملات بیوتروریستی هنوز مشخص نیست. در پاسخ، ایالات متحده یک نیروی ضد بیوتروریسم جدید به نام کمیسیون فدرال بیوتروریسم (FBC) تأسیس کرد که در آغاز جنگ علیه تروریسم برای مقابله با چنین حوادثی ایجاد شد.

 

در سال ۲۰۰۲، مورفئوس دی. دووال، مدیر اجرایی پیشین، عملیات تروریستی را رهبری کرد تا آزمایشگاه آمبرلای اروپا در پاریس را مورد حمله قرار دهد، جایی که نمونه‌ هایی از ویروس T و ویروس T+G آزمایشی ذخیره شده بود. این گروه سپس به کشتی اسپنسر رین که در حال حمل هانتر نخبه به مقصدی ناشناس در آمریکای شمالی بود سوار شدند و تهدید کردند که موشک‌ هایی طراحی‌شده برای پخش ویروس T را به سمت ایالات متحده و چین شلیک خواهند کرد، مگر اینکه ۵ میلیارد دلار پرداخت کنند. این بحران با تلاش هماهنگ STRATCOM و وزارت امنیت چین پایان یافت و یک پوشش خبری، مانع از اطلاع‌ رسانی رسانه‌ ها درباره این رویداد شد.

 

تا سال ۲۰۰۳، آمبرلا با مشکلات جدی روبرو شده بود و یک کارخانه شیمیایی قفقازی که در سال ۱۹۹۸ از طریق یک شرکت صوری خریداری شده بود، به پایگاه عملیاتی اصلی آن تبدیل شد. این تأسیسات تحت فرماندهی سرهنگ سرگئی ولادیمیر قرار داشت و نظارت بر مراحل نهایی پروژه .T-A.L.O.S را انجام می‌داد. پروژه‌ ای که از آزمایشگاه آرکلی به‌ طور محرمانه قبل از ورود دکتر وسکر به آنجا منتقل شده بود. این پایگاه همچنین شامل U.M.F.-013، یک ابرکامپیوتر بود که تمامی داده‌ های تحقیقاتی آمبرلا را ذخیره می‌کرد. در صورتی که آمبرلا سقوط می‌کرد، این داده‌ها می‌توانست توسط گروهی که قصد داشت میراث آن را به‌ دست آورد، نجات داده شود. با استفاده از این داده‌ ها، سلاح‌های بیولوژیکی که پیش‌ تر بی‌ ارزش اعلام شده بودند، به‌ طور انبوه تولید می‌شدند تا از ورشکستگی شرکت جلوگیری شود.

 

همچنین عملیات‌ های فروش گسترش یافته و از جنگ علیه تروریسم بهره‌ برداری شد. عملیات‌ های نبرد سلاح‌های بیولوژیکی به تدریج به واقعیت تبدیل می‌شد، اگرچه همچنان این موضوع به‌طور رسمی مخفی نگه داشته می‌شد، مانند عملیاتی که در آمریکای جنوبی توسط مأمور STRATCOM، لیان اس. کندی متوقف شد و سلاح‌ های بیولوژیکی همچنان به عنوان یک تهدید پنهان باقی ماندند. در ژانویه ۲۰۰۳، تأسیسات قفقازی دچار شیوع شد و گزارش‌ هایی از حملات به یک دهکده نزدیک توجه دکتر وسکر و خدمات ضد بیولوژیک خصوصی را جلب کرد.

 

مردم دهکده که توسط سرهنگ ولادیمیر برای محافظت از مواد مهم آمبرلا و ذخیره‌ سازی سلاح‌های بیولوژیکی مانند هانتر δ برای انتقال استخدام شده بودند، زمانی که به‌ طور تصادفی خود را با گروهی از زامبی‌ ها در حین فرار از موجودات آلوده محاصره کردند، یا کشته شدند یا به‌ طور غیر عمد آلوده شدند. دهکده به آتش کشیده شد و وسکر توانست آنچه که می‌خواست به‌دست آورد، اما کریس ردفیلد و جیل ولنتاین به‌ درستی متوجه شدند که یک پایگاه آمبرلا در نزدیکی وجود دارد. بلافاصله پس از آن، هر دو گروه به سمت کارخانه شیمیایی حرکت کردند، موجودات جهش‌یافته، .T-A.L.O.S و سرهنگ ولادیمیر را کشتند، اما دکتر وسکر موفق شد داده‌ های تحقیقاتی آمبرلا را برای اهداف شخصی خود دانلود کند.

 

تا سال 2003، آمبرلا در ایالات متحده یک پرونده حقوقی پرهزینه برای معکوس کردن فدرالی شدن شعبه آمبرلای ایالات متحده و پاک کردن هرگونه ارتباط با حادثه راکون سیتی به جریان انداخت که در صورت شکست در این پرونده، به دلیل ادعاهای جبران خسارت، شرکت ورشکسته می‌شد. با وجود اینکه دو نفر از کارکنان سابق آمبرلا، یوکو سوزوکی و لیندا بالدوین علیه آمبرلا در دادگاه شهادت دادند، آمبرلا توانست با استناد به عدم وجود شواهد و با کمک شاهدان دروغین، چهار سال را صرف تلاش برای انداختن تمام تقصیرها بر دوش ایالات متحده و متهم کردن آنها به پوشاندن نقش خود در حادثه کند.

 

محاکمه به نتیجه‌ ای شوک‌ آور رسید، زمانی که دکتر وسکر با دادگاه معامله‌ ای پنهانی کرد و بخش‌ هایی از آرشیوهای آمبرلا را برای اثبات مشارکت مستقیم آنها در این حادثه ارائه داد؛ این شواهد به دلایل امنیتی و به منظور محافظت از منافع ایالات متحده به عموم نمایش داده نشد. پس از این حکم، نه تنها شرکت داروسازی آمبرلا و شرکت آمبرلا اعلام ورشکستگی کردند، بلکه سرویس‌ های اطلاعاتی ایالات متحده و روسیه آغاز به جستجوی بین‌المللی برای دستگیری اسپنسر به جرم‌ های ارتکابی در هر دو کشور کردند. اسپنسر مدت زیادی در مخفیگاه بود و تنها چند سال بعد پیدا شد. با ورشکستگی آمبرلا، شعبه ژاپنی آن یکی از تنها شرکت‌ های باقی‌ مانده بود که خود نیز در مارس 2004 زمانی که هیچ شرکتی در ژاپن حاضر به ریسک خرید آن نبود، به سمت انحلال رفت.

شعارهای شرکت

طبق گفته دکتر جیمز مارکوس، «سوگند کارکنان» آمبرلا به این صورت بیان شده است: «اطاعت منجر به انضباط می‌شود، انضباط منجر به اتحاد می‌شود، اتحاد منجر به قدرت می‌شود، قدرت یعنی زندگی.» مشخص نیست که آیا این شعار (به دلیل لحن تهدید آمیزش) برای عموم مردم است یا فقط در درون شرکت استفاده می‌شود.

 

در بازی Resident Evil: The Umbrella Chronicles، آلبرت وسکر بیان می‌کند که شعار آمبرلا “حفظ سلامت مردم” بود. این جمله همچنین در وب‌سایت رسمی آمبرلا (که اکنون از دسترس خارج شده است) و در ARG غیر خطی Inserted Evil آمده است.

 

یکی دیگر از شعارهای ممکن آمبرلا “علم برای زندگی راحت” است، همانطور که در یک تبلیغ مشترک برای محصولات Safsprin، Adravil و Aqua Cure مشاهده می‌شود.

محصولات

یکی از عوامل موثر در موفقیت آمبرلا، محصولات تجاری غیر کشنده آن بود. چنین محصولاتی عبارتند از:
 
  • آدریویل: دارویی به شکل خمیر با شعار “تسکین سریع و آسان. این محصول احتمالاً اشاره‌ ای به داروی واقعی Advil دارد.

  • ساف‌اسپرین: برندی ظاهراً مبتنی بر آسپرین. شعار این برند “درمان رایج” است.

  • آسپریم: محصول دیگری از آمبرلا که بر پایه آسپرین است و در پایان خوب شخصیت آلیسا اشکرافت در بازی Resident Evil Outbreak معرفی شد.

  • آکوا کیور: آکوا کیور، بزرگ‌ ترین دستاورد عمومی آمبرلا است؛ پمادی که برای زخم‌ های باز استفاده می‌شود و باعث معروفیت جهانی شرکت شده است. این محصول به عنوان اصلی‌ ترین محصول عمومی آمبرلا شناخته می‌شود و بسیار مؤثر است. احتمالاً این همان آیتم تکراری “اسپری کمک های اولیه” است که در طول سری بازی‌ ها ظاهر می‌شود. فرض بر این است که ویروس تی در این محصول برای بازسازی سلول‌ های آسیب‌ دیده استفاده می‌شود، هرچند هیچ اثر جانبی از این محصول نشان داده نشده است.

  • راکون‌فین: دارویی گیاهی ساخته شده از گیاهان سبز.

جالب است که طبق گفته ربکا چمبرز در نسخه ریمیک Resident Evil، بیشتر محصولات “در خود راکون سیتی پرورش داده شده‌ اند.” همچنین جالب است که تمامی گیاهان از راکون سیتی هستند. این موضوع نشان می‌دهد که آمبرلا این گیاهان را کشت کرده است که توضیح می‌دهد چگونه این گیاهان به یک پایگاه آمبرلا در قطب جنوب راه پیدا کرده‌ اند.

 

  • اسپورتینگ .Int مگنوم نسخه سفارشی: ترکیبی از Desert Eagle و کلت M1911 که از گلوله‌ های .50AE استفاده می‌کند.

  • واحد سوزاننده: تفنگی که از برخی قطعات Colt M4A1 Carbine استفاده می‌کند و شعله‌ های بلندبرد شلیک می‌کند.

  • تفنگ ضد تانک نیمه‌ اتوماتیک: تفنگی بزرگ که برای از بین بردن خودروهای سبک زرهی طراحی شده است. این تفنگ می‌تواند از ۳ سانتی‌ متر فولاد تقویت‌ شده عبور کند.

  • شوک‌ زن: تفنگی که شوک‌ های الکتریکی شلیک می‌کند تا حیوانات آزمایشی را کنترل کند.

  • مین‌ زن: تفنگی که از تیرهای تخصصی استفاده می‌کند که در صورت نزدیک شدن چیزی به آنها یا اتصال به یک موجود، منفجر می‌شوند.

  • پایتون الیت: نسخه‌ ای اصلاح‌ شده از کلت Python که توسط آمبرلا ساخته شده است.

  • لانچر خطی: یک تفنگ نصب‌ شده بر شانه که انفجارهای قدرتمندی از پلاسمای بسیار قوی شلیک می‌کند.

  • تفنگ ذرات شارژ شده: تفنگی که ذرات را با شوک‌های مثبت یا منفی شارژ می‌کند و می‌تواند کسی را الکتروشوک دهد یا سپرهای الکتریکی را غیرفعال کرده و آثار الکتریکی را به دلیل امواج الکترومغناطیسی (EMP) آسیب بزند.

  • مگنوم آمبرلا: این مدل در واقع یک Raging Bull .44 Magnum است که به نام “Magnum Revolver” شناخته می‌شود.

در بازی‌ های Resident Evil، محصولات دیگری نیز به طور مختصر دیده می‌شوند که شامل نوشیدنی‌ های غیر الکلی، لوازم آرایشی و عینک‌ ها هستند. در بازی Resident Evil Outbreak، در سناریوی آتش جهنم، یک آیتم خاص به نام “Umbrella Noodles” پیدا می‌شود؛ وقتی این آیتم پیدا می‌شود، توضیحی به این صورت می‌دهد: “آمبرلا غذا هم تولید می‌کند… طعمش هم خوب است” که نشان می‌دهد آمبرلا غذاهایی با برند خود نیز تولید می‌کرده است.

کارمندان

این لیست، فهرستی از کارکنان شرکت آمبرلا در جهان اصلی است. برای مشاهده فهرست اعضای “واحد امنیتی آمبرلا” و “واحد مقابله با خطرات بیولوژیکی آمبرلا”، به صفحات مربوط به آن‌ ها مراجعه کنید.

اسم موقعیت شناخته شده/عنوان شغلی شعبه محل پرسنل
نگهبان
مراقب موجودات
آزمایشگاه آرکلی
جوئل آلمن
معاون رئیس جمهور
آمبرلای آمریکا
کیث آروینگ
بخش تحقیقات ویژه، مدیر اتاق
آزمایشگاه آرکلی
برندون بیلی
مدیر مرکز تحقیقات
مرکز تحقیقات آمبرلای آفریقا
لیندا بالدوین
محقق
مرکز R&D آمبرلا
ویلیام برکین
محقق ارشد پروژه ویروس جی
داروسازی آمبرلا
نست
اَنِت برکین
نست
کارتر
محقق
مرکز R&D آمبرلا
بایرون کارترایت
کارمند ارشد
نست
جان کلمنز
محقق ارشد
آزمایشگاه آرکلی
مارتین کلاکهون
محقق
آزمایشگاه آرکلی
چارلز کلمن
منشی ارشد
شرکت آمبرلا
ستاد آمبرلا
دیوید
کارمند
آمبرلای آمریکا
آزمایشگاه آرکلی
الیاس
امنیت
آزمایشگاه آرکلی
اریک
کارمند
آزمایشگاه آرکلی
فراست
محقق
آمبرلای آمریکا
نست
آکیتاکا ایگاراشی
مدیر عامل
شرکت آمبرلای ژاپن
مایکل جنکینز
محقق، مرتبط با ایجاد AT1521
مرکز R&D آمبرلا
داگلس لوپر
رأس
تجهیزات پزشکی آمبرلا، بخش آمریکای شمالی
وِین لی
محقق
آمبرلای آمریکا
نست
مورفئوس دی. دووال
دفتر مرکزی آمبرلا، بخش R&D
آزمایشگاه پاریس
گرگ میولر
عضو تیم پروژه ویروس تی، خالق تاناتوس
مرکز R&D آمبرلا
او’نیل
دفتر مرکزی آمبرلا، اداره تحقیقات بین المللی
پی.تی.
دفتر مرکزی آمبرلا، اداره تحقیقات بین المللی
رابرت
کارمند
آمبرلای آمریکا
آزمایشگاه آرکلی
روبرتو
کارمند
بخش فروش بین المللی
اس. راس
محقق ارشد، محقق مشاور
آزمایشگاه آرکلی
هنری سارتون
محقق
آزمایشگاه آرکلی
اسکات
امنیت
آزمایشگاه آرکلی
ای. اسمیت
محقق مشاور
آزمایشگاه آرکلی
جان تولمن
کارمند
آزمایشگاه آرکلی

شرکت های تابعه

در ادامه، فهرستی از کسب‌ و کارها و شرکت‌ های زیر مجموعه‌ ای آمده است که تحت مالکیت شرکت آمبرلا هستند. توجه داشته باشید که شرکت‌ های صوری (شرکت‌ هایی که فقط به‌ صورت ظاهری وجود دارند) مانند آن شرکتی که در منطقه آرکلی آزمایش‌ هایی انجام می‌داد یا شعبه آمبرلا در روسیه، یا رابطه‌ شان با آمبرلا مخفی نگه داشته شده و یا به‌ طور کلی از دید عموم پنهان مانده اند. به همین دلیل، این نوع شرکت‌ ها در این فهرست قرار نگرفته‌ اند. همچنین بخش‌ هایی مانند “یگان امنیتی آمبرلا (Umbrella Security Service – USS)” چون ماهیت اقتصادی نداشتند و به‌ صورت مستقیم توسط دفتر مرکزی آمبرلا در اروپا اداره می‌شدند، شایسته قرارگیری در این فهرست نیستند.

شرکت فرعی تاسیس مکان جزئیات
شرکت پاراگواس لاین
اواخر دهه 1980
دریای مدیترانه
شرکت کشتیرانی لوکس که سفرهای بین اقیانوس اطلس و مدیترانه را انجام میداد.
آمبرلای اروپا
اروپا
شرکت هلدینگ اداره کننده شرکت های تابعه در اروپا
صنایع آمبرلا
قبل از 1998
توسعه تسلیحات
شرکت آمبرلای ژاپن با مسئولیت محدود
دهه 1980
ژاپن
شرکت هلدینگ اداره کننده شرکت های تابعه در ژاپن
تجهیزات پزشکی آمبرلا
قبل از 1998
بین المللی (دارای بخش آمریکای شمالی)
شرکت تحقیقات پزشکی
داروسازی آمبرلا
اواخر دهه 1960
بین المللی
توسعه محصولات دارویی و سلاح های بیولوژیکی
کانال تلویزیونی آمبرلا
بین المللی
ایستگاه تلویزیونی ماهواره‌ ای، پرداخت به‌ ازای مشاهده برای مخاطبانی خاص شامل الیگارش‌ها، اشراف‌ زادگان و دستیاران ارشد سیاسی بود. این ایستگاه در واقع یک شبکه حرفه‌ ای مرگ‌ نمایشی بود. تنها برنامه شناخته‌ شده آن یک مسابقه تلویزیونی بود که به شکل یک میدان تمرینی زنده برای جنگ‌ افزارهای بیولوژیکی اجرا می‌شد؛ مزدوران UBCS که بمب به آن‌ ها بسته شده بود، با سلاح‌ های بیولوژیکی می‌جنگیدند و برای دریافت جایزه یا نجات جان خودشان، «غیرنظامیان» قاچاق‌ شده را نجات می‌دادند، مخصوصاً اگر تمایلی به ادامه بازی نداشتند.
آمبرلای آمریکا
ایالات متحده آمریکا
شرکت هلدینگ اداره کننده شرکت های تابعه در ایالات متحده
پاراسول
در زمینه الکترونیک تخصص داشت. محصولات آن شامل یک برند از دیسک‌ های مغناطیسی-نوری بود که توسط شرکت آمبرلا برای ذخیره‌ سازی داده‌ های حساس استفاده می‌شد.

تسهیلات شناخته شده

تنها تأسیساتی در اینجا فهرست شده‌ اند که تحت نظارت هیچ زیرمجموعهٔ خاصی شناخته نشده‌ اند. تأسیسات داخل ایالات متحده را می‌توانید از اینجا پیدا کنید.

 

  • جزیره‌ی راکفورت:
    یک جزیرهٔ دور افتاده که بعد از خریداری توسط آلفرد اشفورد به اقامتگاه خصوصی و کاخ شخصی او تبدیل شد. او بعد از تصاحب زمین، ساکنان محلی را بیرون کرد. این جزیره چند بخش مهم داشت: یک اردوگاه زندانیان که گفته می‌شد فرار از آن غیرممکن است. یک مرکز آموزش نظامی که شامل آزمایشگاهی برای ساخت سلاح‌ های بیولوژیکی (B.O.W) بود و یک فرودگاه اختصاصی.

 

  • پایگاه قطب جنوب:
    این پایگاه را الکساندر اشفورد برای اجرای پروژهٔ مرموز “کد: ورونیکا” بنا کرد. بعدها، دخترش الکسیا اشفورد — که خودش حاصل این پروژه بود — از این مکان برای انجام تحقیقات روی ویروس T-Veronica استفاده کرد. در اکتبر ۲۰۱۲، شرکت آمبرلا از این پایگاه برای یک عملیات شکست‌ خورده استفاده کرد؛ آن‌ ها قصد داشتند موجودی به نام 3A7 را با کمک سلاح‌ های بیولوژیکی آلوده به ویروس C نابود کنند.

 

  • تأسیسات دفع زبالهٔ آمبرلا:
    این تأسیسات روی جزیره‌ ای ناشناخته در اقیانوس اطلس ساخته شده بود و مخصوص نابودی آزمایش‌ های شکست‌ خوردهٔ آمبرلا بود. اما کارکنان این مرکز به روش‌ های صحیح دفع زباله توجهی نمی‌کردند و همین باعث شد برخی از موجودات آزمایشی در اعماق این مکان زنده بمانند و در نهایت، یک شیوع ویروسی اتفاق بیفتد. به همین دلیل، مرکز تعطیل شد تا راهکاری برای مقابله پیدا کنند. در ادامه، مورفئوس دی. دووال (یکی از مدیران سرکش شرکت) این مکان را به پایگاه عملیاتی خودش تبدیل کرد. اما در نهایت خودش با شلیک کلاهک‌ های آلوده به ویروس T از سیلوهای موشکی، این مرکز را به‌ طور کامل نابود کرد.

 

  • آزمایشگاه آمبرلای آفریقا:
    این تأسیسات در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ میلادی به‌ صورت محرمانه توسط شرکت آمبرلا ساخته شد. آزمایشگاه در دل ویرانه‌ های زیرزمینی پادشاهی اندیپایا ساخته شده بود. تنها افراد بلند پایهٔ شرکت آمبرلا و بازماندگان قبیلهٔ اندیپایا از وجود آن خبر داشتند. بعد از تعطیلی آزمایشگاه در سال ۱۹۹۸، شرکت دارویی ترایسل با راهنمایی آلبرت وسکر این مکان متروکه را تصاحب کرد و شروع به ساخت تأسیسات جدیدی در عمق بیشتر زمین کرد. در همین مکان بود که آن‌ ها ویروس پروجنیتور را بیشتر توسعه دادند و پروژهٔ خطرناک “اُرُبُروس” را آغاز کردند.

 

  • جزیره سونیدو دِ تورتوگا:
    این جزیره قبلاً یک پایگاه نظامی متعلق به ایالات متحده بود که توسط آمبرلا خریداری شد و سپس به یک آزمایشگاه تبدیل گردید. اوزول ای. اسپنسر شخصاً در زمان خرید این جزیره از آن بازدید کرد.

 

  • آزمایشگاه آمبرلا:
    یک آزمایشگاه کاملاً سری و زیرزمینی که فقط چند مدیر رده‌ بالای شرکت آمبرلا از وجود آن خبر داشتند. بعد از نشت ویروس T که باعث آلوده شدن کارکنان شد، آزمایشگاه قرنطینه شد؛ این اتفاق پیش از فروپاشی نهایی شرکت رخ داد. تا مارس ۲۰۱۲، شرکت آمبرلا مالکیت داده‌ ها و تجهیزات این آزمایشگاه را به دست آورد و آن را عمدتاً برای آزمایش سلاح‌ ها مورد استفاده مجدد قرار داد.

واحدهای شبه نظامی

شرکت آمبرلا برای حفظ ثبات و امنیت در دوران انجام آزمایش‌ های ویروسی‌ اش، چندین واحد شبه‌ نظامی را در اختیار داشت و از آن‌ ها استفاده می‌کرد:

 

  • واحد خدمات امنیتی آمبرلا (.U.S.S):
    مسئول اجرای عملیات‌ های امنیتی بود؛ از محافظت از پایگاه‌ ها گرفته تا عملیات نجات گروگان و مقابله با تروریسم. این واحد مستقیماً به دفتر مرکزی گزارش می‌داد.

 

  • واحد مقابله با خطرات بیولوژیکی آمبرلا (.U.B.C.S):
    وظیفهٔ اصلی این گروه مقابله با سلاح‌ های بیولوژیکی فراری یا از کنترل خارج شده بود. این واحد هم مستقیماً به دفتر مرکزی گزارش می‌داد.

 

  • ناظران (Monitors):
    آنها پلیس های مخفی شرکت آمبرلا بودند. مأموریتشان جمع‌ آوری اطلاعات حیاتی برای شرکت و گزارش دادن رفتارهای مشکوک یا کارکنان خیانت‌ کار به دفتر مرکزی بود.

 

  • واحد آندرتِیکر (Undertaker Unit):
    یک نیروی جایگزین برای مقابله با سلاح‌ های بیولوژیکی بود که خودشان هم از نوعی .B.O.W ویژه تشکیل شده بودند. این موجودات به‌ گونه‌ ای طراحی شده بودند که بعد از مرگ، به‌ طور کامل حل شوند (تا هیچ اثری از آن‌ ها باقی نماند).

شرکت آمبرلا

مطالب مرتبط:

پیمایش به بالا